ویرگول
ورودثبت نام
امیررضا
امیررضا
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

کتاب حیدر

کتاب حیدر درود بر شما 💚، کتاب رو تموم کردم ، از خوبی رابطه امام علی و حضرت زهرا لبخند بر لب هایت مینشیند و لذت می بری از رشادت های علی (ع) در جنگ می خوانی و به وجد می آیی سخنان پیامبر درباره مقام امام را می خوانی و افسوس می خوری از آلزایمر این امت بی وفا ! عدالت و ساده زیستی امام را می خوانی و افتخار می کنی که چنین امامی داری و در آخر کتاب را با چشمانی پر از اشک به پایان می رسانی و جگرت از خواندن دفن شبانه حضرت زهرا و هتک حرمتش پاره پاره می شود خب متنی روان داشت و برای همه قابل فهم بود تمام مطالب بیان شده در منابع قابل اعتماد اهل سنت و تشیع آورده شده بود نویسنده وقایع تاریخی را بسیار زیبا و دلنشین در قالب داستان کنار هم قرار داده بود نکته ای که قابل توجه بود این است که نویسنده به خود جرئت داده و جز معدود افرادی است که داستان تاریخی مذهبی را از زبان اول شخص مفرد یعنی امام علی(ع) روایت کرده به نظر من خواننده با این نوع نوشته بهتر ارتباط برقرار می کند یعنی خودم که اینطوری هستم میشه گفت نویسنده تقریبا برای اولین بار در کتابی احساسات شخصی معصوم یا شخصی که از نظر پیروان دین یا مذهبی مقدس هست رو بیان می کند در واقع خودش رو جای امام گذاشته و آن احساسات را بیان کرده!من نمی دانم مشکل شرعی دارد یا نه ولی این کار باعث جذابیت دوچندان رمان شده و بهتر ارتباط برقرار می کنی جز رمان های عامه پسند هست و تمام اقشار جامعه به راحتی می توانند این کتاب رو درک کنند، در کل من پسندیدم و عالی بود 🌱

قسمت هایی از کتاب حیدر (لذت متن)

-۲۱ سالت شده ، نمی خواهی آستین بالا بزنی ؟ -به ما که ندادند ، اما به تو می دهند . پا پیش بگذار ، بالاخره که چی ؟ از دروهمسایه گرفته تا دوست و آشنا ، هر روز یک بند همین حرفها را در گوشم می خواندند . - من به خودم اجازه نمیدهم از کنیز ایشان خواستگاری کنم ، چه برسد به دخترشان انگار همین دیروز بود، پیامبر لباسش را عوض کرد . -من با پسر ابوقحافه می روم . امانت های مردم را که پس دادی ، راه بیفت . فاطمه را به تو و هردوتان را به خدا می سپارم ، خودش حفظتان کند دقیقا سه روز در مکه ماندم . چه اهل مکه ، چه زائران کعبه ، همیشه امانت هایشان را به پیامبر می سپردند ، به خواست ایشان جز وقت نماز ، یک روز کامل در دامنه کوه ایستادم و فریاد زدم هرکس پیش محمد امانتی دارد ، باید از من بگیرد . بعضی می دانستند پیامبر از مکه رفته است ، بعضی نه- چه شده است ؟ نکند حال محمد روبه راه نیست. -حال ایشان خوب است فقط خواستند دینی به گردنشان نباشد.

این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته‌ام

کتاب حیدرچالش مرور نویسی فراکتابفرا کتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید