باز هم با یک اثر ویژه از خالق شاهکار «برکینگ بد» مواجهایم. «ال کامینو» به رغم از دست دادن روح اصلی جهان «برکینگ بد»، والتر وایت (برایان کرانستون)، و با وجود پایانی تمام و کمال و معرکه (به خصوص در قیاس با سریال های پرتماشاگر سالیان اخیر)، با پیگیری سرنوشت جسی پینکمن (آرون پل) بعد از آن اپیزود درخشان و ویرانگر پایانی، همچنان نشان از نبوغ بالای خالقش در داستانگویی باحوصله، شخصیتپردازی ویژه و خلق لحظات تاثیرگذار است. در «برکینگ بد» ما با مردی (والتر وایت) روبرو بودیم در انتظار مرگ، که قمار با جان چندان دشوارش نبود؛ اما فراموش نکنیم که والتر وایت خیلی چیزها هم برای نگرانی و از دست دادن داشت. تمام تناقضات و پیچیدگی او در تلاشش برای حفظ «خانواده» و همکار/همدم جدیدش (جسی پینکمن) بود. اما حالا و در «ال کامینو» ما با پسری (مردی) روبرو ایم که هیچ چیز برایش باقی نمانده است. او که در ابتدای این جهان، پسرکی لاقید و خوشگذران بود؛ حالا و بعد از تجربهی دوزخ، بدل به مردی بالغ و یک پاکباختهی تمام عیار شده است. از صحنهای که تعارف دوستانش برای مصرف ماریجوانا را رد میکند بگیرید تا آن مکالمه با والدین و در آخر نامهی پایانیاش به براک، به نسل جدید. او دیگر نمیخواهد قهرمان راهی باشد که نهایتش تباهیست. حالا براک باید انتخاب کند؛ و انتخاب درست جز از راه رشد آگاهی و خرد، میسر نیست. مسئولیت پایانی او نجات براک (نسل بعد) از این تباهیِ طیشده است؛ اما افسوس تنها چیزی که نمیتوان هرگز به انجام رساند، درست کردن همه چیز است.