سه روزه پشت هم هوا آلوده می شود و هیچ دستگاهی نیست که بفهمد علتش چیست. یا لااقل هیچ دستگاهی نیست که بگوید مشکل از کجاست. بوی گند تهران ۱۰ میلیونی را فرا می گیرد. باز هیچ دستگاهی نیست که علتش را بفهمد. در کیک های فروخته شده قرص پیدا می شود اما باز کسی نیست که ماجرا را بداند.
شایعه ورود صدها هزارتن غلات مسموم در کشور پیچید اما اینبار هم کسی نفهمید که موضوع چیست. حتی برانکو و استراماچونی هم که از ایران رفتند باز کسی نفهمید که بالاخره چرا و مقصر کیست. هواپیمای ایرانی در مسیر ارمنستان سقوط می کند ولی برای هیچکس اصل ماجرا شرح داده نشد. سیل استان های گلستان، لرستان و خوزستان را برد ولی باز هم مقصر معلوم نشد.
دلار یک شبه سه برابر می شود و اما علتش معلوم نمی شود. یک کیلو گوشت به یکصدهزار تومان می رسد اما باز همان داستان همیشگی. هنوز تکلیف شکایت تاج زاده از جنتی مشخص نشده. مقصر اسیدپاشی نیز در اصفهان هنوز نامعلوم است. بالاخره هم معلوم نشد که پول های بابک زنجانی به کجا رفت. اعلام نشد که محموله پر از دلاری که در ترکیه کشف شد، مال کدام مردم بوده.
اینجا قانون دارد، نظم دارد، مسوول دارد، انتخابات دارد، دستگاه نظارتی هم الی ماشااله دارد. اما هنوز علت ها مشخص نمی شود. انگار ما لذت می بریم از زندگی در میان علامت سوال ها. انگار وقتی می بینمشان کیف می کنیم و از بودن شان لذت می بریم. اینجا شهر علامت سوال هاست.