خوب بالاخره سوپرایزی که آذری جهرمی وعده داده بود، اعلام شد.
رفع فیلترینگ تلگرام، یوتیوب، توییتر، #فیسبوک، پایان وس، باندلینگ، قطع اینترنت، آغاز شبکه ملی اطلاعات، پرتاب ماهواره جدید، اتصال همه روستاهای کشور به اینترنت، رفع فیلترینگ سرویس هایی چون ساندکلاد، ارزان شدن اینترنت و ... همه بخشی از خواسته هایی بود که کاربران انتظار آنرا داشتند.
اما گذشته از اینکه سوپرایز اعلام شده باب طبع کاربران بوده یا خیر، اتفاقی که رخ داد، چیز دیگری است. درست از زمانیکه آذری جهرمی وعده یک سوپرایز را به کاربران داد، جامعه کاربران ایرانی برای پیدا کردن سوپرایز، به تکاپو افتادند. این تکاپو حتی در خبرنگاران نیز دیده می شد.
اما این تکاپو در واقع وقتی بصورت جدی رخ داد که آذری جهرمی برای اولین بار تصمیم گرفت که برای ارتباط با مردم، بدون توجه به رسانه ملی راسا اقدام کند و از طریق بستر ایجاد شده در کشور با مردم ارتباط برقرار کند.
نمی شود؛ اینترنت جواب نمی دهد؛ همه شهرها و روستاها اینترنت ندارند؛ مردم اینستاگرامی نیستند؛ توی #تلویزیون بهتره؛ اینستاگرام مخاطب نداره؛ کسر شانه؛ رسمی نیست و از این قبیل احتمالا بازخوردهای منفی بوده که آذری جهرمی با آنها روبرو بوده است. اما وی از قبل از حضور در قامت وزیر ارتباطات، حرکت خود را با ایجاد اکانت در توییتر و اینستاگرام آغاز کرد.
آمارها نشان می دهد که او در هر دو برنامه لایو و کمپین سوپرایز در اینستاگرام بخوبی توانست بدون نیاز به صداوسیما با بخش زیادی از کاربران در سراسر کشور ارتباط دو طرفه برقرار کند. اینبار وزیر ارتباطات ثابت کرد که بدون حتی یک منبر، تریبون سخنرانی، پخش زنده یا مرده تلویزیونی یا حتی رادیویی می توان پیام خود را با سریعترین سرعت به کاربران برساند و فیدبک واقعی را بدون اختلال از سوی فیلترهای موجود دریافت کند.
بنظر من آنچکه قابل توجه است، استفاده از پتانسیل های شبکه های اجتماعیست که البته با آگاهی از مخاطرات و معایب اش با چشم باز پیش روی همه ما قرار دارد. احتمالا این اتفاق پیامش جز مرگ قدرت بلامنازع صداوسیما نیست که البته راهکارهایی دو چندان پیشروی مدیران رسانه ملی نیز قرار دارد اگر چشم بینا و گوش شنوایی برای فهم آن باشد.