Amirrkalhor
Amirrkalhor
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

فیلم رضا؛ روایتی از عشق، اندوه و زندگی

سحر دولتشاهی در نقش فاطی و علیرضا معتمدی در نقش رضا
سحر دولتشاهی در نقش فاطی و علیرضا معتمدی در نقش رضا

امیرعباس کلهر: اگر بخواهیم فیلم رضا را در یک جمله توصیف کنیم، باید بگوییم که این برداشتی آرام از یک ازدواج و عاشقانه مدرن است. فیلم رضا داستان آشنایی دارد، داستانی از بلاتکلیفی ما آدم‌ها. داستان این فیلم مانند حکایت یک زندگی واقعی جذاب و درگیرکننده است. مخاطب فیلم شاهد یک فیلم آرام است که صحنه‌هایی از زندگی روزمره یک فرد را نشان می‌دهد. اینکه صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود، حال و حوصله بیرون رفتن ندارد و باز به خواب می‌رود، کافه می‌رود، با جنس مخالف ارتباط برقرار می‌کند، به فکر فرو می‌رود و تمام آنچه را یک انسان در روزمره‌هایش انجام می‌دهد به تصویر می‌کشد. فیلم شاید طولانی و آرام باشد و گاهی در سکانس‌هایی حوصله مخاطب سر برود، اما در نهایت چنان خوش‌ساخت و لطیف است که ارزش دیدن دارد و مخاطب را همراه خود می‌کشاند.

داستان فیلم رضا حول قهرمان شوخ‌طبع و خشن فیلم، رضا (بازیگر آن، نویسنده و کارگردان فیلم) که نمونه‌ای از یک انسان منفعل و بی‌انگیزه است و زنی که بدون اینکه رضا تأثیری داشته باشد مرتباً وارد زندگی او می‌شود یا از زندگی او بیرون می‌رود، شکل گرفته است. همچنین رضا یک نویسنده نیز هست که این یک المان اتوبیوگرافیک را به شخصیت اضافه می‌کند (معتمدی یک نویسنده، شاعر و نمایشنامه‌نویس است). همسر رضا، فاطی (سحر دولتشاهی) به‌دنبال طلاق گرفتن از اوست.

برخلاف بسیاری از جدایی‌های ناراحت‌کننده در درام‌های ایرانی، مانند جدایی نادر از سیمین، جدایی آن‌ها شبیه به جداشدن دوستانه دو دوست خوب است. آن‌ها با هم به آزمایشگاه می‌روند، باهم هماهنگ می‌شوند که به قاضی پرونده چه چیزی بگویند که با طلاقشان موافقت کند، با هم به دادگاه می‌روند و خیلی شیک از هم خداحافظی می‌کنند و هرکدام سراغ زندگی خود می‌روند. فاطی دارای یک شخصیت خودخواه و شوخ‌طبع است که از این نظر بسیار شبیه خود رضاست. آن‌ها برای طلاق خود پیش یک قاضی می‌روند و در تلاش‌اند تا نشان دهند که تفاوت‌های ‌انکارناپذیری با یکدیگر دارند. در انتها فاطی فقط باید ثابت کند که باردار نیست تا حکم طلاق جاری شود. حالا پس از 9 سال زندگی مشترک حکم طلاق جاری می‌شود و در ادامه مخاطب متوجه می‌شود که رضا به‌شدت احساس تنهایی می‌کند و مسیر خود را گم کرده است.

بذر تردید ازسوی قاضی در فکر رضا کاشته می‌شود که به آن‌ها اعلام می‌کند طبق قوانین اسلامی، زوجین سه ماه و ده روز برای تغییر نظر و ابطال حکم طلاق وقت دارند. فاطی حتی نمی‌داند چرا می‌خواهد رضا را ترک کند. او فکر می‌کند که رضا دیگر برای او جذاب نیست. رضا یک استودیوی معماری بسیار جذاب را مدیریت می‌کند و کار او بازسازی مکان‌های باستانی و ساختمان‌های تاریخی اطراف شهر است، اما با شرایط پیش‌آمده تمرکز کردن روی کارش برای او دشوار است. رضا دلش راضی به این جدایی نیست ولی به‌خاطر فاطی حاضر است که از او جدا شود و بعد از این جدایی، خودش را تنها می‌بیند. رضا سعی می‌کند با اطرافیانش دمخور شود و با آن‌ها وارد رابطه بگیرد ولی اکثر تلاش‌های او به بن‌بست می‌خورند. او در همین حین مشغول نوشتن قصه بلندی درباره یک پیرمرد رو به مرگ است و داستان زندگی این پیرمرد را در هفت روز پایانی عمرش می‌نویسد؛ داستانی که در پس پرده حکایت رضا نیز به مخاطب اعطا می‌شود، به‌صورت نریشن بوده و رضا قصه پیرمرد در حال مرگ را بازگو می‌کند. این قصه با روزمرگی‌های رضا تا حدی همخوانی دارد و حال و هوای هر روزه او را به اطلاع تماشاگر می‌رساند. با ربط دادن وقایع زندگی پیرمرد و اتفاقاتی که برای رضا در حال رخ دادن است، تا حدی می‌توان فیلم را پیش‌بینی کرد ولی این مسأله باعث ضعف آن نشده است.

رضا آدمی است که به قول مادرزنش غیرت ندارد، چون به‌زعم او اگر غیرت داشت، واکنش تندتری نسبت به رفتار زنش نشان می‌داد که ظاهراً گذاشته رفته است، اما هر وقت دلش می‌خواهد بهش سر می‌زند و هر بار که سر می‌زند رضا استقبال می‌کند. رضا می‌داند که این زن را دوست دارد، اما این دلیل نمی‌شود زن‌های دیگر را دوست نداشته باشد. اتفاقاً با بیشتر زن‌ها رابطه‌ خوب و دوستانه‌ای دارد. با دخترعمه‌اش، با زنی ارمنی در محله‌ جلفای اصفهان، با زنی اسب‌سوار که به کمکش می‌شتابد و یک جوری از مرگ نجاتش می‌دهد، با زنی که در کویر نشسته‌اند و گپ می‌زنند. او آشپزی می‌کند، در اصفهان گشت می‌زند.

نکته دیگری که فیلم رضا دارد، جلوه‌هایی زیبا از شهر اصفهان است. در فیلم شاهد گذران زندگی در شب‌های اصفهان، کافه‌هایش و خیابان‌های آن هستیم. نکته دیگر هم این است که دیالوگ‌های شوخ‌طبعانه علیرضا معتمدی را هم می‌توان یکی از نقاط قوت این فیلم دانست؛ دیالوگ‌هایی که به‌شدت امروزی و بدون تکلف بیان شده اما لبخند را به لب مخاطب می‌آورند. مخاطب قرار نیست با دیدن فیلم رضا قهقهه سر دهد، اما با شنیدن دیالوگ‌های بین او و دختر فامیل و همین‌طور نحوه رابطه گرفتنش با ویولت لبخند خواهد زد؛ دیالوگ‌هایی که واقعی هستند و در زندگی روزمره اکثر ما جریان دارند. همچنین باید بیان شود که بازی‌های فیلم رضا همانند شخصیت خود او به‌شدت دوست‌داشتنی و واقعی است.

مخاطب دیالوگ‌ها و خنده‌هایی واقعی می‌شنود، نگاه‌هایی واقعی می‌بیند و رابطه‌های واقعی را نظاره‌گر می‌شود. بازیگران فیلم رضا همگی در نقش خود خوب ظاهر شده و به ساختن فضای فیلم کمک کرده‌اند. ستاره پسیانی و رضا داوودنژاد، دو بازیگر دیگر فیلم که هر یک حضور نسبتاً کوتاهی در فیلم دارند نیز در مدت زمان حضور خود در فیلم می‌توانند نقش‌آفرینی جذابی از خود به جا گذاشته‌اند.

فیلم با آوازی از شهرام ناظری تمام می‌شود که به زیبایی هر چه تمام‌تر فضاسازی داستان را تکمیل می‌کند و بیننده را مدهوش خود می‌کند. فیلم رضا شاید ایستا و روندی ثابت داشته باشد اما حال خوبی به مخاطب می‌دهد و او را به فکر می‌برد تا به زندگی عاطفی خود و روابطش فکر کند. فیلم مخاطب را وادار می‌کند خودش را جای شخصیت اصلی فیلم بگذارد و تصمیم بگیرد. در نهایت اینکه رضا قهرمان دوست‌داشتنی است که مانند دوست صمیمی‌مان در قاب نقره‌ای سینما ظاهر می‌شود و معتمدی به‌خوبی توانسته از پس اولین قدم فیلمسازی خود بربیاید.

علیرضا معتمدی، بازیگر، نویسنده و کارگردان فیلم رضا
علیرضا معتمدی، بازیگر، نویسنده و کارگردان فیلم رضا

علیرضا معتمدی پیش از ساخت فیلم رضا بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه در سینما فعالیت می‌کرده است و حالا این فیلم یکی از بهترین فیلم‌های امسال است که در گروه هنر و تجربه اکران شده است. در این فیلم، سحر دولتشاهی، علیرضا معتمدی، ستاره پسیانی، رضا داوودنژاد، افسر اسدی، سولماز غنی، نسیم میرزاده، پانته‌آ مرزبانیان و… ایفای نقش می‌کنند. کیومرث پوراحمد تهیه‌کننده فیلم، علی تبریزی، مدیر فیلمبرداری و کیوان مقدم هم طراح صحنه این فیلم بوده‌اند.

فیلمرضاعلیرضا معتمدیازدواجطلاق
روزنامه‌نگار هستم. کتاب می خوانم و معرفی کتاب هم در حد ابتدایی می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید