Amirrkalhor
Amirrkalhor
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

چند روایت از لیموترش و آبگیری‌اش در فصل تابستان

امیرعباس کلهر : از شیراز و جهرم و چند شهر دیگری که لیموترش‌هایشان زبانزد همه است، می‌گذریم چون بارها روایت‌هایشان را خوانده‌اید. در این گزارش سراغ محله‌هایی از شهر تهران رفته‌ایم تا ببینیم وضعیت لیموترش در فصل آبلیموگیری به چه شکل است؟ آیا زندگی شهری روی آدم‌ها تاثیر گذاشته است و آنها را وادار به این کرده که قید خاطرات کودکی و محصول با کیفیت را بزنند و به خرید شیشه‌های آبلیموی شرکتی روی بیاورند یا نه، هنوز هم در هیاهوی شهر و گذر تند دقیقه‌ها، هستند آدم‌هایی که نمی‌‌خواهند از حس نوستالژیک دوره کودکی دور شوند و در عین حال می‌خواهند محصول باکیفیتی سر سفره‌شان داشته باشند؟ در این گزارش علاوه بر اینکه پای خاطرات آدم‌ها درباره آبلیموگیری نشسته‌ایم، به بازار لیموترش و قیمت‌ها هم نگاهی داشته‌ایم. اما لازم است بدانید که به علت کمبود جا خاطرات آدم‌ها محدود شده‌ است.

  • نوستالژی کمرنگ دوران کودکی

وقتی موضوع صحبتمان را می‌فهمد، نگاهش شاد و هیجان‌انگیز می‌شود. در صحبت‌هایش مدام از کلمه «می‌دونی» استفاده می‌کند و اگر ماشین زمانی بود حتما دست من را هم می‌گرفت و به گذشته‌اش می‌برد. می‌گوید: «حیاط خانه پدربزرگم کم از حیاط خانه سریال پدرسالار نداشت. می‌دونی که کدوم سریال رو میگم؟» منتظر جواب من نمی‌ماند و تعریف می‌کند که «دور تا دور حیاط خانه پدربزرگش پر از اتاق‌ بود و حیاطی که دورش پر شده بود از گلدان.» چون خریدهایش از میوه‌فروشی روی دستانش سنگینی می‌کرد، پیشنهاد دادم چند دقیقه‌ای در ایستگاه اتوبوس بنشینیم. نگاهش به گذر ماشین‌ها از خیابان خیره شده است. تعریف می‌کند: «تابستان که می‌شد و می‌فهمیدیم عموها رفته‌اند بازار و لیمو خریده‌اند، عروسی ما نوه‌ها بود. چهارشنبه ظهر که می‌شد راه می‌افتادیم می‌رفتیم سمت خونه بابابزرگم. می‌رسیدیم اونجا بوی کاهگل و زمین آب‌پاشی شده با کلی لیمو توی سبد مثل یه عکس بود که هنوز در ذهنم ثبت شده است. همه دورهم لیمو‌ها را می‌شستند، بعد می‌ذاشتن خشک می‌شد و تا فردا که یکی از دوستان پدربزرگم می‌اومد اونجا و با دستگاهی که داشت آب لیموها را می‌گرفت. شیشه‌ها و بطری‌ها پشت سرهم پر می‌شد. هرخانواده‌ای سهم خود را برمی‌داشت و گوشه‌ای از خانه می‌گذاشت تا شب با خودش ببرد. عجیب حال و هوای خوبی بود.» حالا اوضاع تغییر کرده است. برای او از آن همه شور و هیجان کار جمعی و خاطره‌سازی برای آبلیمو گرفتن، همین مانده که تابستان که می‌آید، برود میوه‌فروشی و چند کیلویی لیمو بخرد. بعد هم تنهایی آنها را بشوید و بگذارد خشک شوند تا بالاخره بیاورد همین جایی که لیموها را خریده است بدهد آبش را بگیرند؛ «آخه اگه بیارم اینجا ازم هزینه‌ای نمی‌گیرند. فروشنده گفته اگه از ما لیمو بخرید، آبگیریش رایگانه.»

  • لیمو از ۶۹۰۰ تا ۳۳ هزار تومان

ایستاده است پشت صندوق مغازه درندشتی که در نور با مغازه‌های لوسترفروشی‌ می‌تواند رقابت کند. درباره قیمت لیمو آبگیری این‌طور توضیح می‌دهد که «ما الان لیموآبگیری داریم کیلویی ۳۰ هزار تومان. مشتری اگه جنس بهتر و گرون‌تر هم بخواد داریم. از این لیمو مینابی‌ها بهش میدیم. درجه یک و اصل. کیلویی ۳۳ هزار تومن در‌میاد براش.» اما وضعیت لیمو ترش‌های غیر آبگیری متفاوت است. از روی صندلی‌اش در پشت صندوق بلند می‌شود و به سمت دیگری از مغازه می‌رود و می‌گوید از این لیموها هم داریم برای کنار غذا و سفره. توضیح می‌دهد: « لیمو ترش سنگی کیلویی ۸۴۰۰ هست و اتفاقا فروشش هم خوبه.» اما قیمت لیمو ترش سنگی در بازار تا حدودی نسبت به محله و نوع رنگ و جنس لیمو متفاوت است. مثلا در میدان شهدا لیمو سنگی که در تهرانپارس هشت و ۴۰۰ بود ۶ و ۹۰۰ می‌فروشند. اما در سعادت آباد لیموترش سنگی سبز رنگ را کیلویی ۱۱ هزار تومان می‌فروشند. فروشنده مغازه‌ای کوچک اما پرنور که مرد مسنی است درباره بازار فروش لیموترش در میدان شهدا می‌گوید: «اکثر آدم‌هایی که برای خرید می‌آیند، برای یک کیلو و دو کیلو پا نمی‌شن توی این اوضاع کرونا و ترافیک و گرونی بنزین بیان تا اینجا. هرکسی میاد می‌خواد بیشتر از پنج کیلو بخره اونم برای آبگیری. برای همین ما با سود کمتری جنسمون رو می‌فروشیم.» در سوپرمارکتی حوالی میدان هفتم تیر هم بسته ۵۰۰ گرمی لیمو ترش شیرازی را ۱۴۴۰۰ می‌فروشند که اتفاقا به گفته آقای فروشنده «تا دلتان بخواهد مشتری دارد».

  • همچنان سنتی‌کار هستیم

تک و توک مو وسط سرش مانده است. موهای کنار شقیقه‌هایش هم در حال سفید شدن هستند. وقتی دارد کیسه‌های خریدش را صندلی عقب ماشینش جا می‌دهد، نفس نفس می‌زند و بر‌می‌گردد به خاطرات پنج شش سالگی‌اش. می‌گوید: «لیموترش که چیزی نیست. ما رب و آبغوره هم توی خونه پدربزرگم درست می‌کردیم.» در ماشین را می‌بندد و تکیه می‌دهد به آن و باز بر‌می‌گردد به خاطرات گذشته‌اش؛ «بزرگ‌ترهای فامیل می‌رفتن لیموها رو می‌خریدند. خونه‌ پدربزرگم ویلایی و حیاط‌دار بود. خب اون موقع مثل حالا کلی بازی که نبود. سرگرمی ما بچه‌ها هم بودن کنار بزرگ‌ترها توی این کارا بود. گاهی آب‌بازی می‌کردیم کنارش، دعوا می‌کردیم حتی، یا جوجه رنگی اگه داشتیم ولشون می‌کردیم لابه لای لیموها یا آبغوره‌ها. در نهایت یه برنامه‌ای بود برای دور هم جمع شدن و آخرش هم هرکسی سهم خودش را جمع می‌کرد و می‌برد.» حالا مرد جا‌افتاده‌ای شده است که ماشین شاسی بلند دارد و تاکید می‌کند که «خدا را شکر دستم به دهانم می‌رسد.» تعریف می‌کند که همچنان با گذشت آن سال‌ها، «سنتی کار می‌کنم. چون آبلیموهای شرکتی بیرون رو قبول ندارم.»

  • از لیموترش‌های لاکچری تا قیمت آبگیری

«من لیمو ترش وارداتی برزیلی بدون هسته و آبدار گرفتم کیلویی ۲۵ هزار تومان.» این را می‌گوید و می‌زند زیر خنده و رو به خانمی که کنارش ایستاده می‌کند و سعی می‌کند تصدیق او را برای اینکه به خوبی ادای آقای فروشنده را درآورده است بگیرد. می‌گوید کارشان هرسال همین است که بیایند همین سوپر میوه از اینجا لیمو بخرند. تعریف می‌کند که البته امسال دوستی پیشنهاد داد مستقیم از جهرم لیمو بخریم. ارسالش هم گویا رایگان بوده است و برای آنها کیلویی ۱۴ هزار تومان آب می‌خورده است اما دیده‌اند به ریسکش نمی‌ارزد و ممکن است خوب از آب درنیاید و پشیمان شوند. برای همین مثل هرسال آمده‌اند از مغازه‌ای که سردرش نوشته شده است سوپر میوه در ونک پارک خرید کرده‌اند. یکی از فروشنده‌های مغازه‌ای میوه‌فروشی در میدان انقلاب اما درباره لیموهای وارداتی می‌گوید که «وقتی الان فصل لیموی ایران است بعید می‌دونم که کسی بخواد لیمو وارد کنه. چون خودمان داریم و مشتری ایرانی برای آبگیری سمت لیمو ترش ۲۵ هزار تومانی نمی‌رود. حتی اگر پولدار باشد و اهل لاکچری بازی.» در همان میدان انقلاب مرد پا به سن گذاشته‌ای که در حال گذاشتن هلوهای انجیری در کیسه خریدش است می‌گوید: «ما امسال ۱۴ یا فکر کنم ۱۵ کیلو گرفتیم و ۹ یا ۱۰ کیلو آب داد بهمون.» تعریف می‌کند که هر سال کار خودش و همسرش همین است که بروند لیمو بخرند و آبش را بگیرند. می‌گوید: «کارتنی کیلویی هشت هزار و دویست و سیصد تومان است. اگر بروید بازار روز بخرید برایتان کیلویی ۱۲۵۰۰ در میاد ولی از مغازه بخواین بخرید کیلویی ۱۷ هزار تومان تمام می‌شود.» می‌گوید برای آبگیری هم اگر رایگان نباشد، باید کیلویی هزار و پانصد تومان پول بدهید. تعریف می‌کند که تا دو سال پیش خیلی جاها رایگان آبگیری می‌کردند اما حالا از بس همه چیز گران شده است از آبگیری هم می‌خواهند پول در‌بیاورند. مرد دقیق و حسابگری است. وقتی از او می‌پرسم هر لیتر برایش چقدر تمام شده است، حساب و کتاب می‌کند و در نهایت می‌گوید: «برای ما هر لیتر با لیموترشی که ۱۵ هزار و ۵۰۰ تومان خریده بودیم، هر شیشه یک و نیم لیتری آبگیری ۲۳ هزار و ۲۵۰ تومان دراومده است. اما همین بطری‌های یک و نیم لیتری آبگیری شده لیموترش را در مغازه‌ها یا میوه‌فروشی‌ها ۳۷ یا ۲۶ هزار تومان می‌فروشند.»

  • اول امتحان می‌کنم بعد چند کیلو می‌خرم

لب‌هایش به خنده باز می‌شود و صدای خنده‌اش تا آن سوی میدان که محل تجمع تاکسی‌داران است کشیده می‌شود و روی همه به سمت میوه‌فروشی بر‌می‌گردد. با همان خنده می‌گوید: «عجب چیزایی شما پیدا می‌کنید به خدا. نه والا من هنوز لیمو نگرفته‌ام.» زن قد بلند و کشیده‌ای است. با مانتویی که این روزها شیشه‌ای خوانده می‌شود آمده است سوپری محل خرید کند. بعد هم گلایه می‌کند که شاگرد میوه‌فروش وقتی نباشد مجبور می‌شود خودش از خانه خارج شود تا چند کیسه پلاستیکی را که او آنها را چهارتاقلم جنس می‌خواند بیاید بگیرد. می‌گوید هرسال تابستان رسم بر این دارد که اول برای امتحان لیمو بگیرد و بعد اگر خوب بود و از امتحان سربلند بیرون آمد، چند کیلویی بخرد و ببرد تا آبشان را بگیرد. ملاک پیروز در آمدن از امتحان برای لیمو‌ها هم آبشان است؛ «باید پر آب باشند. دست که می‌زنی بهش یه کم فرو بره. خشک باشه هم تلخ از آب در میاد، هم آب کمی میده.» بعد هم سری تکان می‌دهد و انگار که دارد با خودش فکر می‌کند می‌گوید هنوز که نخریدم، شاید هم امسال اصلا نگیرم و از همین شیشه‌ای‌ها استفاده کنم؛ «چه چیز زندگیمون طبیعی هست که بخواد آبلیموش طبیعی باشه.»


این گزارش 28 مردادماه 1399 در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است.
لیمولیموترشبازارمردمروایت
روزنامه‌نگار هستم. کتاب می خوانم و معرفی کتاب هم در حد ابتدایی می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید