۱۵ سال بود (تا هفته گذشته روز پنجشنبه) که ذهنم و سعی و تلاش بی حاصلم (به معنی واقعی کلمه) معطوف به رفع نقاط ضعفم، کاستی هام، بدقلقی هام و نافرمی هام بود تا اینکه با رویکرد Strenght Based approach آشنا شدم
این رویکرد میگه باید عین دسته دزدها باشی که هر کسی در هر چیزی که تبحر داره و واسش ساخته شده نقش بپذیره، مثلا یکی که استخون بندیش کوچیکه واسه رد شدن از میله ها گزینه خوبیه و قس الی هذا ...
پس بیایم به جای تلف کردن این عمر عزیز سریع گذرنده که معلوم نیست کی قراره سوت پایانشو بزنن، خودمونو، علایقمونو، توانایی هامونو بشناسیم و بعد فقط و فقط رو اونا سرمایه گذاری کنیم و بذاریم نقاط ضعفمون هم در کنار ما زندگی کنند...
عین چاق و لاغر دوست داشتنی که احمقانه اما هوشمندانه هر کدوم کاری که واقعا می تونستن بعهده میگرفتن...
در انتها بگم که بد نیست یه نگاهی دوباره به کتاب unfuck yourself بندازیم...