خب چند سالی هست که تب کریپتوکارنسی در کشورمون ایجاد شده ، عده متخصصی که در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت دارند ، زودتر از خیلی ها با این حوزه آشنا شدند .
ماینینگ شاید اولین روش کسب درآمد بود و تقریبا میشه گفت که خیلی از همین عزیزان حوزه فناوری متاسفانه خاطره خوبی از اینکه از رایانه همراه یا سیستم در منزل خودشون برای ماین ارزی به نام بیت کوین استفاده کرده بودند ، ندارند .
اما چیزی که مشهود هست و منکرش نمیشه شد ، رشد و همه گیر شدن تب کریپتو بین عموم مردم هست . تقریبا اعتقاد دارم که وقتی پای مردم وارد هر ماجرایی میشه ، بازار از حالت تعادل خارج میشه و متاسفانه یک پاندمی بدی در بین مردم وجود داره و اون هم چیزی نیست جز توهم درخت سکه پینوکیو
شاید همه ماها این داستان رو می دونیم و در لحظه ای که پینوکیو اقدام به کاشتن سکه هاش میکنه ، اون رو به عنوان یک احمق دنبال میکنیم و میگیم : ای بدبخت برو که پولاتو از دست میدی الان
اما یادمون میره که گاهی خودمون از پینوکیو بدتر رفتار می کنیم
من اصلا قصد ندارم که در یک تعداد جمله و کلمه شما رو منصرف کنم از اینکه بخواهید وارد بازار کریپتو بشید .
اتفاقا اعتقاد دارم که بازار جذاب کریپتو خیلی بازار پر تلاطم و پر از ریسک و استرس هست و خب جذابیت های خاص خودش رو داره
اما در این بین چه باید کرد؟
بالا بردن سطح دانش یکی از مهمترین چیزهایی هست که در این بازار شما نیاز دارید ، رصد بازار و امکان تحلیل ها و دنبال کردن افراد کلیدی هر حوزه رمز ارز و قوانین و مسائل سیاسی
خب نتیجه گیری چی هست ؟
با توجه به مطالب بالا که ما باید یک فضای سکوت و اینترنت قوی و زمان کافی داشته باشیم و با این رصد به نتیجه و سود دلخواه برسیم .
اما آیا این راه اصلی کسب درآمد برای همه افراد است ؟
شاید بهتره کمی به موضوع فلسفی نگاه کنیم ، رسالت به وجود آمدن ما در این دنیا چیست ؟
یعنی همه این همه عمر و در این عصر زندگی کردن و تجربه و تحصیل و دانش باید به این ختم بشه که ما فقط در حوزه رمز ارزها یا همان کریپتوکارنسی فعالیت کرده و این منبع اصلی درآمد ما شده و دیگر به هیچ مساله دیگری فکر نکنیم ؟
فقط انتظار به رسیدن در اوج نمودار برای فروش و در کف کانال منتظر خرید باشیم ، ببینیم که چه زمانی میکشه پائین و یا بازار سفت میکنه ؟ واقعا همه رسالت و دلیل بودن و خلق شدن ما همین هست ؟
اندیشه و تفکر کجای زندگی ما قرار گرفته ؟
ما مولد هستیم یا مصرف کننده ؟
ما خالق یک ایدئولوژی هستیم یا دنبال کننده کور کورانه ؟
می بینید که با چند تا بحث و سئوال کوچک چه مقدار از مسائل گنگ و بزرگ که حل نشده است برایمان خلق می شود .
دقت کنید که من در نوشته ام نمیخواهم وارد مرز بندی صفر و یک و سفید و سیاه بشوید و اتفاقا دوست دارم نگاه خاکستری به این موضوع داشته باشیم .
این زمان است که یک پرسنل با تخصص طراحی میتواند همزمان در حوزه تخصصی خود فعال بوده و به رمز ارزها هم فکر کند ، یک نیروی فروش می تواند همزمان به حوزه کاری و کریپتو بپردازد .
اما متاسفانه ما کارفرمایان ، در دوره های مختلف دچار مشکلاتی شده ایم و پرسنل و نیروی انسانی خود که سرمایه سازمانی مان بوده اند با نوسان ارز ، مهاجرت ، ورود به بورس اوراق بهادار و در آخرین نسخه همین بازار کریپتو و نتایج مثبت و منفی آن باعث شده تا تصمیم به جدایی از سازمان بگیرد و متاسفانه این اصلا آینده روشن ومثبتی را برای کشور ایجاد نمیکند .
در هر حال تقاضا دارم از بازی های احساسی دوری کرده و منطقی تر مسائل را دنبال کنید .
کارفرمایان محترم این یک زنگ خطر است برای ما
