میدانستی سفره افطار چیدن؛ بی هیچ کم و کاست، یکی از سختترین و دقیقترین پذیراییها است. میهمانهای روزهدار عادتهای متفاوتی دارند. یکی با آب سرد افطار میکند، دیگری نیمه گرم و آن یکی یک فنجان چای داغ را ترجیح میدهد. عدهای بعد از چند لقمه نان، پنیر و مربا، کمی استراحت میکنند و نمازی میخوانند. عدهای برعکس از چای تا شام را پشت سر هم ادامه میدهند. دقت میزبان و آن که سفره را چیده اینجا نمایان میشود. آیا قاشق و چنگال، لیوان و استکان به جا و به میزان چیده شده یا نه؟ چای، سوپ و یا آش را در فلاسک و ظرف مناسبی سرو کرده تا گرم بماند؟ به ترتیب و توالی زمانی پذیرایی فکر کرده! حواساش بوده که سفره برای همه تمیز بماند و به موقع ظرفها و قاشقهای کثیف را با تمیز عوض کند؟
من عاشق سفره چیدن افطار بی هیچ کم و کاست بودم. جزئیات را به دقت مرور میکردم و شاید همین شده که حالا هم مطالعه و طراحی کاربر محور را دنبال میکنم
این عکس برای شانزده سال پیش، چنین روزی است؛ پانزدهم اکتبر. لابد که آن سال ماه رمضان بوده و من در خانه؛ طبقه دوم خانه پدری، میهمان داشتم. این همه مقدمه را برای این دو خط نوشتم که استاد ما در سال چهارم دبیرستان با اصرار، بارها و بارها تکرار میکرد و میگفت: این حق شماست که از فردای فارغ التحصیلی و ورود به جامعه و دانشگاه، تغییر کنید. اما لطفا و بلکه حتما قبل از آن یک دل سیر سفرهای را که بر سر آن بزرگ شدهاید، خوب تماشا کنید. جزئیات را تک به تک نام میبرد. مثالاش سفره افطار نبود. از سبزیخوردن میگفت، جام دوغ و بشقاب قرمه سبزی! اینها را به نشانه و کنایه میگفت
خواستم بگم که من و شما هم تغییر میکنیم که اگر تغییر نکنیم طبیعی نیست. اما کتمان گذشته یا فرار از یادآوری آن، چه توسط خودمان و چه توسط اطرافیان، خطرناکترین آسیبی است که متوجه ما خواهد بود
گذشته مملو از تجربههای تلخ و شیرین است که با یادآوری شیرینیها، امید به زندگی در ما فوران میکند. و با تلخیها، از تکرار آنچه بر ما گذشته و همنشینی با آنها که از مِهر یا نادانی به ما ضربهای زدهاند، پرهیز میکنیم
خودمان را با گذشتهمان باید بپذیریم و آنکه گذشتهاش را پنهان میکند و یا گذشته ما را نادیده میگیرد، بهتر است که رها کنیم به امان خدا
#backstage
#amirstories