ویرگول
ورودثبت نام
امیر میرزامحمد
امیر میرزامحمد
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

سوگنامه‌ای برای «آکواریوم»

در میان همه‌ی سالهایی که تولید محتوا می‌کردم، هفت سال گذشته تجربه‌ای متفاوت، سخت، گاهی تلخ و بسیاری از اوقات هم دلنشین بود؛ «تولید محتوا بر بستر فناوری اطلاعات و برای مشترکین اپراتورهای تلفن همراه».

شاید تا سه سال پیش خیلی‌ها مخاطب خواسته یا ناخواسته‌ی این مدل از محتوا بودند اما هنوز نمی‌دانستند که عنوان آن «خدمات ارزش افزوده‌ی تلفن همراه» است و این نه آن داروغه‌ی لجام گسیخته، که مالیات نام دارد و شعبه‌ای از آن نیز ارزش افزوده!

القصه؛ وقتی گوشی‌های تلفن همراه نو شدند و مخاطبان‌اش هوشمند و آن هنگام که پیش قراولان فناوری، شتاب استارتاپی به خود گرفتند، به آکواریوم اضافه‌ای تازه از جنس پادکست دادیم که شد «رادیو آکواریوم»؛ داستانی سراسر عاشقانه از گفتگوی عاشق و معشوقی حبس شده در آکواریوم دنیا ـ که گاهی سرک می‌کشیدند به سطح آب و جان و نفسی تازه می‌کردند به آنچه نیوشیدنی است از کتاب و فیلم گرفته تا سفر و هیجان و خوارکی‌ها. یاسین حجازی فصل اول را نوشت و کارگردانی کرد که ماحصل آن ۲۲ قسمت اصلی و ۶ قسمت فرعی با به قول خودمان به علاوه، برای فصل اول بود.

امیدوار بودم و پر از شوق، هر چه تا پیش از این اندوخته بودیم، خرج فصل اول شد و در این میان مدیریت وقت سازمان منطقه‌ی آزاد کیش وعده‌ی حمایت داد. حالا «رادیو آکواریوم» شاید بیش از یک ماه در کیش مستقر بود و رویا می‌پروراند. اپلیکیشن تلگرام هم دستپخت حاکمان بود برای انتشار محتوای مجازی و مدلی از کسب و کار که وقتی اعضای کانالی به بیش از یک میلیون نفر می‌رسید، درآمدزایی شروع می‌شد. اینها همه برای من روزنه‌هایی از فردا، بقا و توسعه ساخته بود. زهی خیال باطل!

به اندک زمانی آن رئيس ارتقا گرفت و حالا معاون رئیس جمهور بود! تا سه رئیس بعد از او هرچه پیگیری کردم و سفر رفتم و نامه‌نگاری، کسی اعتنایی به آن حمایت نکرد و دست آخر آن میزان که برای جزیره هزینه کرده بودیم را بعد از حدود یکسال به ما پرداخت کردند. این میان تلگرام هم برای همیشه فیلتر شد!

در این سالها اپراتورهای تلفن همراه خانه‌ی دوم من بود، پس به سراغ ایشان رفتم. رایتل از همان ابتدا میزبانی رادیو را نپذیرفت. ایرانسل بعد از مدتها مذاکره بالاخره اپلیکیشن «لنز» را پیشنهاد داد. در همراه اول هیچ آشنایی اعتنا نکرد تا مدیرکل جوانی که اتفاقا با من غریبه بود، ما را پذیرفت و در چند جلسه‌ی کوتاه اما عملیاتی با اپلیکیشن «رسانه اول» و در یک شب یلدا میزبانی‌مان کرد. حالا رادیو آکواریوم دو خانه‌ی تازه داشت؛ لنز و رسانه اول. خانه‌هایی به ظاهر بزرگ اما پوشالی!

چندی بعد ایرانسل در دعوای حقوقی با صداوسیما بر سر نظارت محتوا، از خیر انتشار محتوای تولید شده زیر نظر رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد گذشت. تیغ سانسور تا حذف گویش نویسنده برای معرفی کانال رادیو در تلگرام هم رسیده بود و این برای من شدنی و پذیرفتنی نبود. پس ترک خانه‌ی اجاره‌ای بهترین گزینه شد. همچنان که همراه اول، رسانه اول را به قمار بزرگتری به نام «روبیکا» فروخت و حالا این قمارخانه، بازی بزرگان بود و نه من بلد این راه بودم و نه علاقمند به آن، پس از این خانه هم رفتیم.

این میان چه بسیار درب‌ها که پشت آن به انتظار جلسه و حمایت ننشستم. از سازمان میراث فرهنگی، اوقاف و امور خیریه تا بانک ملی و فلان شتاب‌دهنده و حتی فلان رستوران و مجتمع در اراضی عمومی شهر تهران ـ غافل از آنکه همه‌ی این دعوت‌ها و نشست‌ها از هیبت معرف است نه به جمال رادیو! همه و همه بی هیچ نتیجه و گاهی هم متضرر از حمایت‌های نصفه و نیمه که حامی دیگر نیازی به ادامه نمی‌دید یا به قول معروف: چارپایی که داشت، از پل گذشته بود!

این میان اما یک شوق من را بس بوده و هست؛ عشق.

عشقی که با آن رادیو ساختیم. ترانه‌ها و قصه‌هایش را دنبال‌کنندگان‌اش برای ما می‌فرستادند و بسیار صداها و زمزمه‌های ناب که می‌شنوید آواز مردمان صبور و مهربان سرزمین مادر و پدر من است. از آن شوق که با فیلم اصغر فرهادی شروع کردیم و با صدای عادل فردوسی‌پور از گزارش بازی بارسلونا - پاریسن‌ژرمن عاشقانه‌ها ساختیم. با قصه‌های ترانه علیدوستی، شهرزاد شدیم، زیارت کردیم، غواصی آموختیم و دست آخر در پهنه‌ی بیابان گم شدیم. وقتی هم که زلزله، کرمانشاه را لرزاند، صدای کرمانشاهیان بودیم از زیر چادرهای پلاستیکی که چکه می‌کرد و ما با هم #صدابازی می‌کردیم…

رادیو آکواریوم این آخری‌ها خانه‌ای اختصاصی داشت؛ www.radioaqvarium.com

چراغ‌اش را اما متولی خاموش کرده و حالا او که از متعلقین سازمان تبلیغات اسلامی است لابد که به همراه مالیات‌چی‌های شهر به دنبال سود نداشته‌اش می‌گردد!

اینجا که من هستم، اینستاگرام فیلتر نیست. هنوز آکواریوم صفحه‌ی یادبودی دارد؛ https://www.instagram.com/radioaqvarium/

شاید روزی کسی یا کسانی؛ عشق آموخته، همراه شدند و فصل تازه‌ای ساختیم! شاید…

امیر (مجتبی) میرزامحمد؛ مدیرعامل، تهیه‌کننده و یا هیچ!

اول بهمن یکهزاروسیصدونودوهشت در پایان سه‌سالگی رادیو آکواریوم

طرح سی دی برای فصل نخست
طرح سی دی برای فصل نخست



پادکستهمراه اولرادیو آکواریومایرانسلخدمات ارزش افزوده
تهیه کننده رادیو آکواریوم، قصه‌های از نو و داستان آکواریومی‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید