لابلای خبرهای این روزها جایی خواندم، حالا که سیل در مازندران فروکش کرده، گرفتاری دیگری گریبانگیر اهالی است؛ زدودن گلولای از خانه و اسباب آن! خبر روایت میکرد که این، از خود سیل سختتر و حتی گاهی تا مدتها ناممکن است. لابد که آب بسیار لازم است تا شسته شود یا آفتاب شدید که خشک شود و بریزد!
.
حقایق و وقایع پیرامون ما هم امروز به لطف شبکههای اجتماعی گلآلود شده است! کافی است پستی در اینستاگرام یا مثلا تلگرام در مورد چیزی یا کسی دست به دست یا به اصطلاح وایرال (Viral) شود و بعد انبوه تکذیبها، توضیحها و حتی مستندات هم نمیتواند اثر و اعتبار آن را زیر سؤال ببرد. یا اگر عکسی و پشت صحنهای، آبرویی از کسی بریزد، چارهای ظاهرا جز صبوری نیست تا عکسی از دیگری مشهور شود و بیآبرویی قبلی فراموش! گویی سیلی ویرانگر فضای رسانهای ما را گلآلوده کرده و حالا حالا هم از آفتاب خبری نیست!
.
اما چند سؤال: این سیل از کجا آمده؟ اول کجا را ویران کرده؟ گلولای را از روی چه چیزی و چه کسی باید پاک کنیم؟ آفتاب کجاست؟ آیا مشکل از اینستاگرام و تلگرام یا هر ابزار فناورانهی دیگر است؟ یا از راویان غیرحرفهای، مغرض، توطئهگر و امثال آن؟!
به نظر میرسد در طی چند سال گذشته و در پاسخ به این پرسشها همه کار کردهایم جز یک کار! از فیلترینگ گرفته تا تحدید و تهدید، ترغیب و تشویق و تنبیه ... اما هنوز انگار گلولای سیل ویرانگری که آمده پابرجاست و پاک شدنی هم نیست!
.
عکسهای موزاییک شدهی این یادداشت برای حوالی بهار 1381 تا 1385 است که من به عنوان طراح گرافیک در پخش اخبار سیما و واحد مرکزی خبر مشغول به کار بودم، همانجا که حالا سالهاست سیل آمده و کسی حواسش نیست که این همه گلولای مانده در میان خبرها، از سیلی است که رسانهی ملی کشور را از اعتبار انداخته و به این زودیها هم آفتاب نمیشود تا این اعتبار و آبروی از دست رفته برنگردد./
.
امیر میرزامحمد؛ کارشناس مدیریت فرهنگی هنری/ تهران، سحرگاه ششم فروردین 1398
.
پینوشت:
- ایران غرق در سیلاب بود، وقتی این یادداشت را مینوشتم.
- رسانهی سیلزده را در میان گویندگان خبرهای این روزها خوب میشود تماشا کرد و افسوس خورد.
- کیفیت عکسها که با اولین گوشی همراهم گرفته شده، پایین بود. (یک سونیاریکسون سفید صدفی و کوچک)