امیر محمد تهمتن
امیر محمد تهمتن
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

پیشنهادهایی به نهادها از منظر اقتصاد رفتاری

بحث اعتماد عمومی و مشارکت آحاد مردم با هم و با دولت حاکم موضوعی است که جنبه های مختلفی دارد. نخست باید از نگاه اقتصاد رفتاری به این موضوع اشاره شود. برخلاف مدل سازی های رایج که در اقلیم اقتصاد وجود دارد فرض ما این است که انسان ها ترجیحات اجتماعی دارند. منظور از ترجیحات این است که در علم اقتصاد وقتی که می خواهیم در مورد رفتار افراد صحبت کنیم فرض ما این است که تابع مطلوبیتی است که آدم ها دارند و تصمیم هایی که می گیرند مستقل از یکدیگر است. به این معنی که تصمیم یا باور یک فرد بر باور یا تصمیم من اثر گذار نیست اما یافته های اقتصاد رفتاری در طول سال های مختلف بویژه در مطالعات «ریچارد تیلر» استاد اقتصاد رفتاری دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل ۲۰۱۷ نشان می دهد که انسان ها ترجیحات اجتماعی دارند به این معنی که برای انجام یک رفتار یا اتخاذ یک تصمیم نگاه می کنند که دیگران چگونه تصمیم می گیرند. در ادبیات اقتصاد رفتاری و روانشناسی اجتماعی از دو نوع «خود» صحبت می شود. یکی از خودها image یا تصویر است و دیگری social image یا تصویر اجتماعی است. به این معنی که افراد هنگامی که می خواهند تصمیم بگیرند یا کاری را انجام دهند نخست به این مساله توجه می کنند که آیا آن باور یا رفتار که می خواهد از آنها سر بزند همسو با دیگر باورهایی است که دارند که به آن self image می گویند. به عنوان مثال فردی که خود را مذهبی می داند اگر کار یا عملی انجام دهد که مخالف دین و مذهبی است که آن را انجام می دهد. «خود» دوم تصویراجتماعی است به این معنی که من در شکل گیری رفتارم و باورهایم به اطراف توجه می کنم. برخلاف فروض علم اقتصاد نئوکلاسیک که فرض می شود تابع مطلوبیت آدم ها از هم مستقل است و تصمیم آدم ها بر هم اثر گذار نیست یافته های اقتصاد رفتاری که با آزمون های مختلفی نشان داده شده است که آدم ها ترجیحات اجتماعی دارند یعنی آزمایش های متعددی در سطح دانشگاه ها و میدانی نشان می دهد که آدم ها حاضر هستند حتی از سطح خودشان بگذرند تا اینکه برداشتی از برابری خواهی داشته باشند. تاکید اقتصاد رفتاری بر این است که شکل گیری باورها و رفتار افراد از همدیگر تاثیر می پذیرد بنابراین نکته مهم این است که ببینیم آیا در شکل گیری این اعتماد یا عدم اعتماد بین مردم که ممکن است وجود داشته باشد چگونه شکل می گیرد. یکی از بحث هایی که بر این بحث اثر می گذارند این است که آدم ها به لحاظ موقعیتی که در یک شبکه اجتماعی شکل می دهند این رفتار اثر گذار است. بنابراین این نکته قابل تامل است که افرادی که در محیط کارشان اعتماد بین آنها کم است ممکن است اعتماد عمومی کمتری داشته باشند یعنی خوشبینی یا بدبینی نسبت به دیگران بر آن تاثیر گذار باشد. شاید در دهه های گذشته این طور ما برداشت کنیم که همدلی و مشارکت در بین مردم بیشتر بوده است. من شواهدی را ندیده ام که نشان دهد اعتماد عمومی بین خود مردم کم شده است. اقتصاد رفتاری تاکید می کند که شکل گیری باورهای اجتماعی و ترجیحات اجتماعی انسان ها متاثر از هم است و مکانیسم ها و دینامیک های مختلف وجود دارد که می تواند این شکل گیری را توضیح دهد. اینکه مردی جوان می خواهد نسبت به آینده خود تصمیم بگیرد به چه افرادی نگاه می کند تا به آن باور و تصمیم برسد. کاری که می توان انجام داد در کنار کاری که حاکمیت و دولت انجام می دهد شناسایی این نقاط مرجع و اثر گذاری بر آن نقاط مرجع است چون می دانیم که افراد بر اساس نقاط مرجع رفتارهای اجتماعی خود را شکل می دهند. باید دقت کرد که رفتارهای اجتماعی و تغییر این رفتارها امر دشواری است اما اقتصاد رفتاری می تواند یافته هایی را در اختیار سیاستگذار قرار دهد که تحت عنوان «تلنگر» شناخته می شود. این تلنگر به معنای تغییر محیط تصمیم گیری آدم هاست یا چیزی که در اقتصاد رفتاری به نام «معماری انتخاب» شناخته می شود. بنابراین می شود با معماری انتخاب و تلنگر، فضایی را فراهم کرد که این مساله حل شود. هیچ کدام از سیاستگذاری هایی که مبتنی بر یافته های علوم رفتاری است ارزشی ندارد مگر اینکه توسط روش های آزمایشگاهی مورد آزمون قرار گیرد و اثر بخشی آنها مورد آزمون آماری قرار گیرد. بنابراین سیاستگذاری در عرصه بهبود سرمایه اجتماعی حاکمیت با استفاده از ایده های اقتصاد رفتاری ارزیابی اثربخشی دارد و پیشنهاد اقتصاد رفتاری استفاده از روش های کنترل شده تصادفی است که با استفاده از آنها می توان استنتاج آماری درستی کرد.

اقتصاد رفتاریسیاستگذاریاعتماد عمومی
پژوهشگر و مروج اقتصاد رفتاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید