امیر محمد تهمتن
امیر محمد تهمتن
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

چگونه می توان نرخ ترک تحصیل میان دانش آموزان را کاهش داد؟

ریچارد تالر۱ استاد اقتصاد رفتاری۲ در دانشگاه شیکاگو در آخرین کتاب خود با عنوان «بدرفتاری۳» اشاره می کند که آموزش حوزه ای است که در آن کاربست علوم رفتاری بسیار کم اتفاق افتاده و نمونه بسیار خوبی برای اجرای آزمایش های میدانی۴ ازسوی اقتصاددانان و دیگر دانشمندان علوم اجتماعی برای اعمال برخی از مداخله های رفتاری به منظور بهبود عملکرد آموزشی به شمار می رود. تفاوت عمده توصیه های سیاست گذاری مبتنی بر یافته های اقتصاد رفتاری در مقایسه با توصیه های سیاست گذاری معمول در آن است که اقتصاد رفتاری تلاش می کند بر مکانیسم های روان شناختی ای اثرگذاری داشته باشد که غالبا ناخودآگاه و در سیستم ۱ تفکر انسان رخ می دهد (برای بحث بیشتر درباره سیستم های دوگانه تفکر به کتاب تفکر سریع و آهسته۵ نوشته دانیل کاهنمن۶ مراجعه کنید)؛ روشی که با عنوان «معماری انتخاب»۷ شناخته می شود. معماری انتخاب نیازی ندارد تا از ذهن یک استاد اهل کتاب و یک الگوریتم کامپیوتری قدرتمند سرچشمه بگیرد، بلکه می تواند زاییده افکار یک یا دو مسئول مدرسه باشد؛ برای مثال تالر در کتاب تلنگر۸ می نویسد: «در سن مارکوس، تگزاس، مدیر مدرسه و یک مسئول اجرائی در کالج محلی آستین۹ در جست وجوی راهی برای جذب هرچه بیشتر جمعیت دانش آموزی عمدتا لاتین سن مارکوس به کالج بودند. آنها تلنگر بسیار ساده و موثری را یافتند که سریع تر از یک فیلم در یوتیوب در سطح شهر پخش شد. آن تلنگر این بود که برای فارغ التحصیلی از دبیرستان های سن مارکوس، دانش آموزان باید یک فرم درخواست پذیرش کالج محلی آستین را تکمیل کنند. از آنجا که تمام آن چیزی که پذیرفته شدن در کالج محلی نیاز دارد مدرک دبیرستانی و نتیجه آزمون دانش آموز است، تکمیل فرم درخواست دقیقا به مثابه پذیرش بود. این تلنگر نتایج بزرگی ایجاد کرد. از سال ۲۰۰۴ تا سال ۲۰۰۵، تعداد دانش آموزان دبیرستانی سن مارکوس که به کالج تگزاس رفتند با افزایش ۱۱ درصدی، به ۴۵ درصد رسید. درحال حاضر بیش از ۴۵ دبیرستان در تگزاس برنامه های مشابهی دارند و مدارس در فلوریدا و کالیفرنیا برنامه هایی را از روی مدل سن مارکوس ایجاد کرده اند. «درمین»۱۰، یک قانون گذار دولتی، پیشنهاد قانونی را داد که دانش آموزان سال آخر دبیرستان را ملزم به ارائه حداقل یک درخواست پذیرش کالج قبل از فارغ التحصیلی شان می کرد».

در همین راستا، دولت انگلستان در یکی از تلاش های خود، در سال ۲۰۱۵ با همکاری برخی از دانشمندان علوم رفتاری اقدام به اجرای یک آزمایش کنترل شده تصادفی۱۱ برای کاهش نرخ ترک تحصیل دانش آموزان کرد. آمارها در انگلستان نشان می دهد که حدود ۷۸ درصد از جمعیت بریتانیا از توانایی شمارش اعداد که از یک نوجوان ۱۶ ساله انتظار می رود برخوردار نبوده و این آمار برای توانایی خواندن و نوشتن حدود ۴۳ درصد از جمعیت بریتانیاست. حدود یک پنجم از بزرگ سالان بریتانیایی از توانایی خواندن و نوشتن مورد انتظار از یک کودک ۱۱ ساله برخوردار نیستند، اما سوال آن بود که چرا باوجود آنکه اکثریت جمعیت بزرگ سال بریتانیایی در مدارس و دانشگاه ها ثبت نام می کنند، وضعیت توانایی های آموزشی آنها مطابق با آمارهای ارائه شده در بالاست. یک پاسخ ممکن آن است که این افراد با موانع جدی و بزرگی برای حضور در مدرسه و تکمیل دوره های آموزشی خود رو به رو بوده و بسیاری تصمیم به ترک تحصیل می گیرند. برای رفع این مشکل، تیم بینش های رفتاری۱۲ با استفاده از یافته های علوم رفتاری به طراحی یک مداخله رفتاری پرداختند تا بر باورها و انگیزه های دانش آموزانی که تصمیم به ترک تحصیل می گیرند اثر بگذارند. مداخله رفتاری مورد استفاده در این پژوهش، ارسال پیامک های انگیزش بخش و کمک به برنامه ریزی درسی برای دانش آموزانی بود که به خصوص در یادگیری ریاضیات و زبان انگلیسی دچار مشکل بودند. این آزمایش در سطح کلاس و در دو گروه مختلف انجام شد: یکی گروه کنترل و دیگری گروه مداخله یا آزمایشی. کلاس های گروه کنترلی هیچ مداخله ای دریافت نکردند و همچون قبل عمل می کردند، اما به دانش آموزان در کلاس های گروه آزمایشی هر یکشنبه صبح در تعطیلات میان ترم و پایان ترم پیامک هایی ارسال می شد تا بتوان از آن به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با دانش آموزان زمانی که در مدرسه حاضر نیستند استفاده کرد. هر پیامک از طرف مدرسه و با اسم دانش آموز به او ارسال می شد؛ مبتنی بر ادبیات موجود درباره رابطه توانایی های غیرشناختی و عملکرد آموزشی (به خصوص مطالعات جیمز همکن۱۳)، این پیامک ها با هدف تاثیرگذاری بر چهار باوری که پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی است به دانش آموزان ارسال شد: (۱) من عضوی از مدرسه هستم، (۲) توانایی هایم تلاش های من را بهتر می کند، (۳) می توانم موفق شوم و (۴) من چیزهای مفیدی یاد می گیرم. این پیامک ها همچنین دانش آموزان را ترغیب به تمرین آموخته های خود می کرد یا از آنها می خواست تا برای هفته پیش رو خود برنامه ریزی کنند. نتایج نشان داد که اگرچه نرخ حضور در مدرسه در میان هزارو ۶۳۲ نفر شرکت کننده (چه در گروه کنترلی و چه در گروه آزمایشی) در این طرح در طول ۱۰ هفته در حال کاهش بوده است، اما گروه آزمایشی که این پیامک ها را دریافت می کردند حدود هفت درصد حضور بیشتری در مدرسه داشتند. نتیجه جالب توجه تر این پژوهش آن است که تعداد دانش آموزانی را که به دلایل ابتدایی در مدرسه حضور نداشتند به یک سوم تعداد اولیه خود رساند. هر پیامک با هدف اثرگذاری بر حداقل یکی از چهار باور انگیزش بخش و کمک به دانش آموزان برای برنامه ریزی در طول هفته پیش رو طراحی شد. از آنجا که این دو مکانیسم در این طراحی با هم حضور داشتند، نمی توان با قطعیت به این سوال پاسخ داد که کدام یک از این دو مکانیسم برای کاهش نرخ ترک تحصیل اثرگذاری بیشتری داشته است. تحلیل های بعدی این پژوهش نشان داد که مداخله صورت گرفته برای آن دسته از دانش آموزانی بیشترین تاثیرگذاری را دارد که در کلاس های بیشتری ثبت نام کرده و حضور دارند. همه ما ممکن است در مواجهه با تصمیم های مهم در زندگی مان دچار خطا شویم. مهم آن است که تا آنجا که می توانیم به عنوان سیاست گذار تلاش کنیم محیط و شرایط تصمیم گیری را طوری طراحی کنیم که حداقل اشتباه و خطا صورت گیرد. دانش آموزی که تصمیم به ترک تحصیل می گیرد نیز از این قاعده مستثنا نیست. سیاست گذاران آموزشی کشور باید به این مسئله بپردازند و علوم رفتاری پتانسیل های زیادی برای مواجهه با این گونه مسائل دارد.

۱- Richard H. Thaler

۲- Behavioral economics

۳- Misbehaving

۴- Field experiments

۵- Thinking fast and slow

۶- Daniel Kahneman

۷- Choice Architecture

۸- Nudge

۹- Austin Community College

۱۰- Maine

۱۱- Randomized Controlled Trials (RCTs)

۱۲- Behavioral Insights Team

۱۳- James Heckman

اقتصاد رفتاریسیاستگذاریکودکان کارآموزش
پژوهشگر و مروج اقتصاد رفتاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید