ویرگول
ورودثبت نام
امیر تقی آبادی
امیر تقی آبادی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

تجربه‌ی بازطراحی وبسایت فونت ایران

اگر جدیدا به وبسایت فونت‌ایران سر زده باشین متوجه طراحی جدید و زیبای این وبسایت شدین. شاید هم مقاله‌ی "در وبسایت جدید فونت‌ایران چه چیزهایی تازه است؟" رو خونده باشین و متوجه عکس من در انتهای این مقاله با عنوان امیر تقی‌آبادی (طراح UX) شده باشین.

راستش این توصیف درستی نیست و این مقاله رو از این جهت می‌نویسم که هم چند تا شفاف سازی کنم و هم از این تجربه‌ی جذاب بگم.

اول بگم این خاطرم از این پروژه خیلی دستخوش گذر زمان شد و ممکنه یه چیزهایی یادم رفته باشه ولی خوب بهتره زودتر بنویسم تا بیشتر از این دچار فراموشی نشدم:))

داستان از اینجا شروع شد که مسلم ابراهیمی که من خیلی دوستش دارم۲،۳ سالپیش در مورد بازطراحی وبسایت فونت ایران باهام صحبت کرد و من همون موقع قرار بود یک دوره‌ی حرفه‌ای UX Design برگزار کنم و در نتیجه به بچه‌ها پیشنهاد دادم که به عنوان پروژه دوره روی یک پروژه‌ی واقعی کار کنیم و خوب بطبع اونها هم پذیرفتن و در نتیجه کار رو شروع کردیم.

با توجه به اینکه دوره‌ی حرفه‌ای بود و نمی‌خواستم لازم باشه مقدمات رو دوباره بگم برای ورود به دوره یک آزمون برگزار کردم که تنها تعداد انگشت شماری تونستن اون آزمون رو قبول بشن.

از طرفی چون دیگه پروژه واقعی بود و من در موردش مسئول بودم افرادی که نمی‌خواستن یا نمی‌خواستن که وقت زیادی بذارن رو هم کنار گذاشتم و در نهایت با سه نفر پروژه رو شروع کردیم.



جلسات ایجوری بود که من به بچه‌ها تسک می‌دادم و اونها ابتدا فردی و سپس در تیم باید به نتیجه می‌رسیدن و سپس در یک جلسه که منم حضور داشتم در موردش صحبت می‌کردیم و اصلاحات و تسک بعدی انجام می‌شد.

من تو این جلسات ۵ تا کلاه داشتم.

  • کلاه مدرس
  • کلاه مربی
  • کلاه هم‌تیمی
  • کلاه مدیر پروژه
  • کلاه کارفرما

هر زمان می‌خواستم به عنوان یه نقش دیگه صحبت کنم به صورت پانتومیم کلاهمو عوض می‌کردم که بچه‌ بدونن الان که دارم این حرف رو می‌زنم در چه نقشی هستم.

سعی کردیم مثل یک پروژه واقعی بهش نگاه کنیم و از تئوری و اکادمیک فاصله بگیریم. به عنوان مثال اصلا پرسونا در نیاوردیم. مصاحبه کردیم و دانش به دست اومده با هم به اشتراک گذاشتیم اما persona در نیاوردیم. سعی کردیم بنچ مارک کنیم اما مدل فروش فونت ایران کمی متفاوت با وبسایت‌های خارجی و ایرانی بود در نتیجه تنها می‌بایست با آنچه که اونروز فونت ایران بود و جایی که می‌خواست بهش برسه فکر می‌کردیم.

تو پروژه‌های ریدیزاین یکی از مباحث مهم migrate دیتا به نسخه‌ی جدیده. قرار بر این بود برای محتوای تبلیغاتی و سطح‌ فونت‌های جدید یه دستورالعملی بزاریم اما خوب سوال بزرگی که باید بهش جواب می‌دادیم این بود که قبلی‌ها رو چیکار کنیم؟

از اونطرف اولین تجربه‌ی جدی بچه‌ها بود و با نه‌ها بسیاری موجه می‌شدن و باید کمکشون می‌کردم که انگیزشون رو از دست ندن.

به عنوان مثال از اونجایی که مسلم هم خودش دیزاینر قابلیه و به تجربه خیلی بهتر از هر کدوم از ما می‌دونست که مشتریانش چه رفتاری دارن، سر طراحی صفحه محصول که مهمترین و پیچیده‌ترین صفحه بود، بچه‌ها ۶ تا طرح دیزاین کرده بودن اما نتیجه‌ی نهایی همونطور که در تصویر می‌بینن با دیزاین‌های اولیه فرق داره.

من هر وقت صحبت فونت دانا می‌شه یه شوخی شوهر عمه‌ای دارم که می‌گم من انقدر این فونت رو دوست دارم که اگر یه روزی پول جعل کنم خیلی سریع می‌گیرنم چون اسکناس رو با فونت دانا می‌زنم.


در ادامه یه چند تا شات از وایرفریم و طرح نهایی پیاده‌سازی شده را می‌زارم که یه مفهومی رو بگم.

سبد خرید
سبد خرید
منو موبایلمنو موبایل
منو موبایلمنو موبایل
سوالات متداول
سوالات متداول


همینطور که می‌بینین طرح نهایی تفاوت‌هایی با وارفریم‌ها داره. این موضوع چند تا دلیل داره.

  1. مهمتر از همه زمانی که UI Designer دست به کار می‌شه بر اساس ملاحظات و محدودیت‌هایی که داره ناچار می شه تغییراتی ایجاد کنه.
  2. گذار زمان نیازها و خواسته‌های بیزینس و مشتریان رو تغییر می‌ده در نتیجه چیزی که ۲ ۳ سال پیش طراحی شده لزوما مناسب شرایط امروز نیست. خاصیت دیزاین پویایی اونه.
  3. ما به عنوان طراح لزوما بهترین طراحی رو نداشتیم.


در نهایت که تو این پروژه کلی خوش گذروندیم و کلی چیزهای جدید یاد گرفتیم.


فونت فارسیطراحی تجربه کاربریبازطراحی سایترابط کاربریui ux
راوی تجربه کاربری در #ویرگول و مدرس در #یوتیوب https://www.youtube.com/c/AmirTaqiabadi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید