معجزه ! هیچ کلمه ای تا این حد برای توصیف اتفاقاتی که در هفتمین روز از ماه مِی سال ۲۰۱۹ درآنفیلد اتفاق افتاد مناسب نیست !
شبی رویایی که قرمز ها هرگز فراموش نمیکنند. شبی پر از خشم، پر از استرس، پر از امید و عشق و ترس...
همه چیز بر علیه آن ها بود. بازی رفت را به طور تحقیر آمیزی در نیوکمپ و در شب درخشس لیونل مسی واگذار کرده بودند. "معبد فوتبال" پسران آنفیلد را به زانو در آورده بود.
خوردن ۳ گل و ناتوانی درگلزنی در زمینحریف امیدی برای قرمز های مرسی سایدباقی نگذاشته بود.
شانس با آن ها یار نبود. دو مهاجم تاثیر گزار تیم در آستانه ی دیدار برگشت مصدومشدند. فیرمینویی که خط حمله ی لیورپول را بیمه میکرد و اما محمد صلاح بی رحم.
همه ی لیورپولی های دنیا تیمشان را حذف شده میدانستند. همه به جز " کلوپ".
"جونیت چاکر" ترک تبار سوت آغاز بازی برگشت را به صدا دراورد.
لیورپولی ها از ثانیه ی اول همچون جنگجویانی گرسنه به سمت دروازه ی آبیاناری ها هجوم آوردند.
هندرسون در میانه ی زمین تیمش را رهبری میکرد و احتمالا در ذهنش به کامبک رویایی سال ۲۰۰۵ فکر میکرد و خودش را در قامت استیون جرارد می دید. زمانی که اوریگی در دقیقه ۶ دروازه ی حریف را گشود بارقه های امید در دل لیورپولی ها شروه به جرقه زدن کرد.
لیورپولی ها برای حفظ آبرو می جنگیدند. برای حفظ ارزشش هایشان .برای آنکه به سوارز و کوتینیو ثابت کنند که " آنفیلد " چیزی فراتر از یک ورزشگاه ساده است.
You Never Walk Alone....
" تو هرگز تنها قدم نخواهی زد..."
هر لحظه در استادیوم این شعار مشهور لیورپولی ها طنین انداز میشد. صلاح با پیراهنی که رویش جمله ی " هرگز تسلیم نشو " هک شده بود در میان هوادارن حضور داشت. هوادارانی که بدون شک وفادار ترین و پرشور ترین هواداران فوتبال دنیا هستند.
بارسایی ها میدانستند اگر عقب بکشند بلایی که سال گذشته آس.رم سرشان اورد تکرار خواهد شد. مسی آماده ،قهرمانی بود که باید تیمش را از زیر فشار وحشتناک لیورپولی ها خارج کند. چند حمله ی نصف و نیمه و دیواری به نام " آلیسون بکر " .
" سوارز خائن" از ابتدای بازی قصد راه رفتن روی اعصاب بازیکنان تیم سابقش را داشت.از ابتدای بازی درگیری هایش با فابینیو توسط دوربین های تلویزیونی شکار شد.
زمانی که از عمد با ضربه ای غیر ورزشی باعث مصدومیت اندرو رابرتسون شد مورد غضب هواداران قرار گرفت. هوادارانی که اگر میدانستند این کار سوارز باعث کامبک تاریخی لیورپول میشود از او تشکر میکردند !!!
نیمه ی اول با همان نتیجه ی ۱-۰ به پایان رسید. نیمه ی دوم با تعویض اجباری کلوپ شروع شد. " جورجینیو واینالدوم " هلندی جایگزین رابرتسونی شد که بعد از ضربه ای که سوارز به پایش زد قادر به ادامه ی بازی نبود.
فرشته ی نجات لیورپولی ها آمد. او آمد تا همه ی معادلات را بهم بریزد . او آمد تا ظرف دو دقیقه دو بار دروازه ی کاتالان ها را فرو بریزد. او آمد تا به همگان ثابت کند هرگز تسلیم نشوند.
حالا همه چیز مساوی شده بود. همه چیز به جز انگیزه و روحیه . لیورپولی ها سر از پا نمیشناختند. آیا صعود به فینال ممکن بود؟
آن ها اگر یک گل در خانه دریافت میکردند مجبور به زدن دو گل میشدند.
عطش لیورپولی ها خوابید. بازی آرام شد. آدرنالین در بالاترین سطح ممکن بود. استرس در ساق های یاران والورده مشخص بود. ۷۹ دقیقه از این ضیافت تماشایی می گذشت.
کرنر !! الکساندر آرنولد پشت توپ ایستاد. پس از چند ثانیه از زدن ضربه منصرف شد. توپ را رها کرد.مدافعان بارسا چند ثانیه ای زمان داشتتد تا شکل بگیرند. دقیقا تا زمانی که نفر بعدی به پشت توپ برسد و کرنر را بنوازد.
ولی آرنولد تصمیمی تاریخی گرفت !! او آشفتگی مدافعان را دید و سریع به پشت توپ برگشت و توپ را به درون محوطه جریمه فرستاد. گل !!!!! گل !!!!!
دیووک اوریگی ارسال تاریخی آرنولد را به گل تبدیل کرد. ارسالی که همچون گلوله ای بر پیکره ی نیمه جان بارسلونا بود..4-0 .بازگشت کامل شد. ماموریت غیرممکن ، به زیبایی هر چه تمام تر ممکن شد.
لیورپول به فینال صعود کرد. آنفیلد زیباترین مکان دنیا شده بود. بازیکنان در کنار هم در برابر هوادارنشان ایستاده بودند و اشک میریختند. جنگجویانی که برای هویتشان جنگیدند. جنگی دراماتیک در یکی از بهترین شب های تاریخ آنفیلد.
کلوپ به دنیا ثابت کرد شجاعت و غیرت در برابر هر عنصری پیروز است.پسران او با تمام وجود برای رسیدن به هدفشان جنگیدند. برای پیروزی . برای عشق. و برای هوادارانی که هرگز اجاره نمیدهند سرباز هایشان تنها قدم بزنند....
//تیرداد