amir ytr
amir ytr
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

و بازم من...

به نام خودش...

سلام من باز اومدم وشروع کردم به نوشتن...

دیشب کمی از فواید نوشتن و تخلیه شدن ذهن گفتم و اثری که روی خودم داشت گفتم و با نوشتن محتویات ذهنیم تونستم راحت بخوابم و صبح هم تا ظهر که دفتر مشغول کار بودم حدودا ذهنم آروم بود و داشتم به کارای عقب موندم رسیدگی میکردم که...

خدا ازش نگذره کسی که یهو وسط کارم و اووووج فعالیت ذهنیم اومد و گفت تمرین های 3D رو انجام دادی؟

و ذهنم رو که متمرکز به کارم بود رو بررررد به یه دنیای دیگه و همینطوررر به پرانکندگی ذهنیم اضافه شد تا الان...

الان خواستم یکم بنویسم بلکه یکم ذهنم متمرکز شه و بتونم برم و به ادامه کارم برسم...

سرخوشی و بیکاری مفرط بعضی آدمای دور و برم رو که میبینم گاهی وقتا بهشون حسودیم میشه که چرا من نمیتونم اینقدر راحت مثل اونا از پشت میزم بلند شم و چند دقیقه وقتمو به بطالن بگذرونم...

ولی باز با خودم میگم امیرحسین بشین سرجات و به کارات برس وقت برای به بطالت گذروندن زیاده ولی نمیدونم چرا اون وقت برای به بطالت گذروندن که از قضا به خیال خودم زیاد هم هست نمیاد

نمیدونم...

چه باید کرد؟

الهی خودت راهنماییم کن...

هیج و هیچ و هیچ و هیچ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید