سلام دوستان وقتتون بخیر
تقریبا ۸ ماهی میشه که مستقل شدم و با زندگی واقعی اونم توی شهری مثل تهران روبه رو شدم, وارد بازار کار شدم و همه جوره روی پاهای خودم وایستادم. اون ۳ ماه اول با هر سختی ای که بود گذشت منتهی متوجه نکته ای شدم اونم این بود که دارم وارد روزمرگی میشم و زندگیم ازینجا به بعد قراره تکرار همین ۳ ماه باشه. و این خیلی برام ترسناک بود چون توی محیطی بزرگ نشدم که همچین جوی داشته باشه و این آذارم میداد و از طرفی این برای من به این معنی بود که تا آخر عمرم همینی که هستم میمونم و هیچ کار بزرگی انجام نخواهم داد!
این رو هم باید در نظر میگرفتم که توی تهرانی که همش شلوغی و رفتوآمد و حواس پرتی و ... بود برای موفقیت و رسیدن به چیزهایی که میخواستم باید از تک تک ثانیه های روزم با بالاترین بازدهی ممکن استفاده کنم. پس آستینا رو بالا زدم و یه سری قدم هایی برداشتم و در ادامه تجربیاتی کسب کردم که این نوشته و قسمت های بعدیای که میخونید همین تجربیات هستن.
خب اولین چیزی که باید میرفتم دنبالش ثانیه های اضافی بود!
الف.گوشی لعنتیم
یکی از مهمترین چیزهایی که وقتمو الکی الکی پر میکرد موبایلم بود! که البته باید گفت شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام و توییتر. موقع شروع کار تقریبا روزی ۵ ساعت از گوشیم استفاده میکردم. برای حل کردن این مشکل اولین کاری که کردم یه نرم افزار به اسم YourHour رو نصب کردم. این نرم افزار بهم کمک کرد که دقیقا بفهمم از چه چیزی بیشترین استفاده رو میکنم. اون چیز اینستاگرام بود. خب اولین واکنشم به این قضیه حذفش بود. خب اینم از این, ولی بعد از یه هفته دیدم که میزان استفاده از موبایلم تغییری نکرده بود, به جای اینستا گرام از تلگرام بیشتر استفاده کرده بودم. خب اینجا بود که فهمیدم برای هر عادت بدی که میخوام ترک کنم باید یه عادت جدید جایگزین کنم (که اخیرا این رو توی کتاب قدرت عادت هم خوندم). حالا این جایگزین ها چی بودن؟
برای من پادکست ها بودن و کتاب های نیمه تمومی که داشتم. با کمک این جایگزین ها تونستم استفاده نامناسب از گوشیم رو کمتر کنم. ولی هنوز یه چیزای دیگه ای مونده بود هنوز هم میزان استفاده از تلگرامم زیاد بود نسبتا. سعی کردم با میوت کردن همه چی غیر از کانتکتام اونو حل کنم که نشد. یعنی هر وقت یه نفر توی تلگرام بهم پیام میداد و من چکش میکردم ناخودآگاه میرفتم و بقیه کانال ها و گروه ها رو هم چک میکردم. موثر ترین راهی که برای رفع این مشکل تا الان پیدا کردم این بود که روابطم رو از دنیای مجازی بکشونم به دنیای واقعی تر. یعنی اون وقتیو که توی تلگرام از دست میدم رو صرف این کنم که با دوستام برم بیرون یا هر از چندگاهی بهشون یه زنگی بزنم (هر چند گاهی اوقات از دستم در رفته و مدت ها گذشته و از دوستی که باید در جریان احوالاتش باشم, بیخبر موندم).
یکی دیگه از چیزایی که بدجور وقت میگیره (این مشکل برای من نبود ولی دیدم که اطرافیانمو درگیر خودش کرده بود) بازی هایی هستن که روی گوشی هامون نصب کردیم و به مرور زمان بهشون عادت کردیم! خودم درموردش ایده ای نداشتم تا اینکه یه دوستی گفت از یه جایی به بعد به جای این که توی گوشیم بازی کنم شروع کردم به شطرنج بازی کردن توی دنیای واقعی با آدمای واقعی (ممکنه بگین خب فایدش چیه بازی بازیه دیگه, ولی اینو یادتون نره نابود کردن عادت های بد خیلی سختن و بهتره که ما اون عادت های بد رو آروم آروم به عادت های خوب تبدیل کنیم)
در کل این گوشی های لعنتی و محتوای داخل پلتفرمشون (سوای از استفاده مفیدی که میتون برای هممون داشته باش) انگار جوری طراحی شدن که مارو روز به روز به خودشون معتاد کنن تا جایی که نتونیم از چنگالشون دربیایم! ولی خب خواستن توانستن است.
ب. آدم های اضافی
خب وقتی اومدم دانشگاه علاوه بر دوست هایی که از دوران دبیرستان به جا مونده بودن (همشون تهران قبول شدن) یه سری دوست ها و آدم های جدیدی هم توی خود دانشگاه پیدا شدن. خب چیزی که معلوم بود من قرار بود بین اکیپای دانشگاهی و دور همیا همشهری ها غرق شم و وقتی برام نمونه که همینطورم شد. فهمیدم که باید کمیت بیارم پایین و کیفیتو ببرم بالا. پس حضور آدمایی که من توی زندگیشون تاثیری نداشتم و اونا هم تاثیری (بجز خوش گذرونی) روی من نداشتن رو کمرنگتر کنم و از طرفی روابطم رو با آدمایی که باعث رشد و پیشرفتم میشن و من هم همین تاثیرو روشون داشتم پر رنگ تر و بیشتر کنم. که خب خدارو شکر تاثیرشو بعد از ۱ سال دارم میبینم و راضیم از انتخابی که کردم و این انتخاب و آدما کمک زیادی توی نگه داشتن انگیزه و روند روبه رشدم داشتن.
پ.محتواهای الکی!
خب فکر نکنم هیچ وقت یادم بره که خودمو با سریال های مختلف و فیلم های هالیوودی سرگرم کرده بودم در حالی که هیچ فایده ای بجز گذروندن وقت نداشتن (البته سینما و فیلم هارو خیلی مفید میدونم منتهی من فقط درگیر سریال های تینیجری و فیلم های اکشن و ... شده بودم). به جای فیلمای این مدلی رفتم سمت این که فیلم های خوب ببینم ولی نه مثل قبل هر روز یه فیلم یا چند قسمت سریال, نهایتا هفته ای یکی دو تا فیلم یا چند قسمت سریال (که البته این جوری که شمای خواننده میخونی به نظر نمیاد, روز هایی هم اتفاق افتاده که چون یه سریالی برام خیلی گیرا و جذاب بوده رو تا ته دیدم). با کمرنگ کردن این قسمت از وقت گیرهام(!) یه مقدار زیادی وقت خالی بوجود اومد. این وقت های خالی رو سعی کردم فیلم های آموزشی مرتبط با شغلم (برنامه نویسم با اجازتون!) یا یادگیری مطالبی که شاید یه روزی برم سمتشون پر کردم.
از طرفی عادت داشتم که حتما به سایت هایی مثل زومیت و دیجیاتو و ... سر بزنم و یه وب گردی جزیی داشته باشم که ممکن بود تا ۱ ساعت طول بکشه و فقط هم ۱ بار در روز اتفاق نمیفتاد این قضیه! سعی کردم این تایمیو که عادت دارم به وب گردی غیر مفید ببرم سمت سایت هایی مثل reddit (من شاخه های مربوط به وب رو دنبال میکنم که واقعا مطالب خوبی توش به اشتراک گذاشته میشه), Medium و ویرگول (افرادی که دنیال کردم البته) بگذرونم
ت.احیای وقت های مرده
آقا اینو که دیگه همتون استادید. از کتاب های کمک درسی دوره دبیرستان گرفته تا مطالبی که توی همین ویرگول خودمون منتشر میشن خوندید درموردش احتمالا.
خلاصشم اینه که ما در طول روز یه سری تایم هایی داریم که نمیتونیم از بین ببریمشون یا حتی مدت زمانشو کمتر کنیم! مثل تایمی که توی ایستگاه های مترو و اتوبوس میگذرونیم. من ترجیح دادم این وقت رو با گوش دادن به پادکست های موردعلاقم بگذرونم. حالا شما میتونی کتاب بخونی, فیلم و سریال ببینی یا فرمول های شیمی حفظ کنی!
خب توی این قسمت درمورد بوجود آوردن وقت بیشتر برای استفاده مفید نوشتم. توی قسمت های بعدی درمورد پایدار نگه داشتن عادت های مثبت جدید و مدیریت زمان بهتر و در کل روش هایی که من برای افزایش بهرهوریم استفاده میکنم بگم