علی مومن دوست
علی مومن دوست
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

رویایی تلخ به نام غیرمتمرکز

وقتی حرف از غیرمتمرکز می‌شود اولین چیزی که به ذهن یک آدم می‌رسد بیت کوین یا بلاکچین هست، این هنرِ ساتوشی بود که این مفهوم را به زیبایی عملیاتی کرد. باهم شهری را در نظر بگیریم که تمام مالکیت و حاکمیت‌اش با مردمانی‌ست که در آنجا زندگی می‌کنند، به نظرت این همون آرمان شهرِ افلاطون و مقصد قایقِ سهراب می‌باشد؟ یا شهری‌ پر از هرج و مرج که آمار تخلف و جنایتش سر به فلک کشیده شده؟

اینترنت متمرکز

با یک مثالِ تکنولوژی محور داستان را ادامه بدیم، قطعا همه اینترنت را می‌شناسند (حداقل شمایی که در این فضا هستی و داری این مقاله را می‌خوانی باهاش آشنا هستی ) درحال حاضر تمام ارتباطات و داده‌های خصوصی ما توسط یک واحد مرکزی وارد و خارج می‌شوند. این واحدِ مرکزی توسط واسطه‌هایی مانند دولت‌ها، بانک‌ها، ارائه دهندگان خدمات اینترنتی و شرکت‌های تکنولوژی محور، کنترل می‌شوند. خوب قاعدتا این واسط‌ها کنترل و دسترسیِ کامل به داده‌های خصوصیِ ما دارند و خودتون بهتر می‌دانید که از این داده‌ها چه سوء استفاده‌هایی می‌شه کرد و اینجاست که اینترنت متمرکز به‌ جای اینکه صرفا ‌خدمت برای مردم باشه تبدیل به وسیله‌ای برای کنترل می‌شه.

اینترنت متمرکز و غیرمتمرکز
اینترنت متمرکز و غیرمتمرکز

خوب، غیرمتمرکز چه کمکی به ما می‌کند؟

اینترنت غیرمتمرکز با اینترنت متمرکز از لحاظ فنی و نحوه شبکه، بسیار متفاوت می‌باشد؛ افراد مستقیما و بصورت همتا به همتا (peer to peer) بدونِ هیچ واسطی با یکدیگر تعامل دارند. مهمترین چیزی که تمرکززدایی ‌می‌تونه فراهم کنه آزادیه، آزادیٍ استفاده از اینترنت بدون نگرانی از اینکه اطلاعات شخصی‌مان به دست افرادِ نادرست بیافتد. امروزه استریم ویدیو‌ بسیار در میان مردم رواج پیدا کرده است ولی در آینده نزدیک آیا استریم ویدیو‌های با کیفیت فوق بالا مثل 32k در بستر اینترنت متمرکز امکان پذیره؟ جوابش درصورتی که افراد زیادی در حال مشاهده این دسته از ویدیو‌ها باشند، خیر است و این مشکل را پروژه‌ای به اسم تتا (Theta) در بستر غیرمتمرکز بلاکچین حل کرده است؛ یک مثال دیگر در رابطه با ذخیره سازی داده‌ها بگویم که روز به روز دیتاهای ما در بستر اینترنت افزایش پیدا می‌کند، حفظ و نگهداری حجم زیادی از اطلاعات در بستر متمرکز در حال حاضر مشکل ساز خواهد شد ولی در دنیای غیرمتمرکز این مشکل توسط تکنولوژی ipfs حل خواهد شد.

بلاکچین، دروازه ورود تمرکززدایی

دروازه غیرمتمرکز
دروازه غیرمتمرکز

مفهموم غیرمتمرکز از ایام بسیار دور توسط فلاسفه مختلفی بیان شده بود و نظریات مختلفی از جمله عدم وجود دولت مرکزی در آینده مطرح شده، اما در سال ۲۰۰۸ که بحران مالی سراسر جهان را فرا گرفت، سهام‌ها در ۱۸ ماهِ گذشته ۴۰ درصد کاهش یافته بود و وام‌های مسکن درحالت نکول قرار داشت (به تعویق افتادن بازپرداختی‌ها و عدم توان در پرداخت)، غول های صنعتی مانند Lehmann Brothers و Bear Sterns به شکلی چشمگیر از هم پاشیدند. اعتماد به موسسات و آژانس‌هایی که وظیفه تضمین ثبات مالی و حمایت از مصرف‌کننده را بر عهده داشتند به پایین‌ترین حد خود رسیده بود و در زمانی که بیشترین پس زمینه‌ی سرخوردگی از ساختارِ‌مالی موجود بود، شخصی یا گروهی با اسم مستعار ساتوشی ناکاموتو فناوری بلاکچین را معرفی کرد که تحولی در زمینه فناوری ارتباطات و اجرای بسیار زیبای فلسفه غیرمتمرکز در جهان شد. در واقع ساتوشی یک جنبشی رو به عنوان جنبشی برای دموکرات کردن اطلاعات در جهان آغاز کرد و این فناوری به کمک قراردادهای هوشمند (Smart Contract) می‌توانست در استقلال سیستم‌های مالی و دنیای دیجیتال نقشِ بسیار پررنگی را ایفا کند. اگه بخوایم منطقی فکر کنیم برای اینکه فلسفه تمرکززدایی در سطح جهانی طرفداران خودش رو کسب کند و فقط مختص به جامعه کوچکی نباشه باید موانع فنی‌ برای بلاکچین برداشته شود تا برنامه‌‌های غیرمتمرکز شکوفا بشوند و میلیون‌ها کاربر به آن‌ها دسترسی داشته باشند.

غیرمتمرکز و دردسرهاش

معایب غیرمتمرکز
معایب غیرمتمرکز

تا الان همه چی گل و بلبل بود ولی باید بخش تاریک قضیه هم درنظر بگیریم که زیاد درموردش صحبت نمی‌شود؛ اگر فرایند تمرکززدایی گسترش پیدا کند و در زمینه‌هایی علاوه بر اقتصادی ادامه پیدا کند، حال ما یکسری مجموعه‌های خودمختار داریم که هر کدوم برای خود تصمیمی می‌گیرند؛ درحال حاضر به چه صورتی میان این مجموعه‌ها هماهنگی ایجاد کنیم؟ فعلا راه حلی براش نیست و یه جورایی مثلِ لباسِ وصله پینه‌ای می‌شه و شاید تداخلات بدی با یکدیگر داشته باشند. در تمرکز زدایی هر کارمندی مسئولیت بهتر شدن سازمان را بر عهده می‌گیرد، بنابراین برای رسیدن به تمام اهداف سازمانی باید سخت تلاش کند و قاعدتا باید زمان بیشتری هم بگذارد برای همین حقوق زیادتری در مقابل سازمان متمرکز باید در نظر گرفت. وقتی صحبت از استخدام پرسنل آموزش دیده و دردسترس بودن امکانات فیزیکی به میان می‌آید، هر بخش چون غیرمتمرکز هست سعی می‌کند که خودکفا باشد؛ این به نوبه خود منجر به استفاده ناکافی از امکانات و تکرار کارکرد‌ها می‌شود، برای همین ویژگی‌ها فقط فعلا امکان طراحی تمرکززدایی برای سازمان‌ها بزرگ عاقلانه‌تر به نظر می‌رسد. در کنار همه‌ی این معایب عوامل خارجیِ دیگه‌ای هم از جمله جنبش اتحادیه‌های کارگری، عدم قطعیت‌های بازار و مداخله‌های دولت باعث می‌شود این امکان وجود نداشته باشد که بیشترین سود را از تمرکززدایی برد.

به طور خلاصه معایب‌اش را ذکر کردیم ولی بهتر است یک دسته‌بندی در این رابطه داشته باشیم:

یک سازمان متمرکز را در نظر بگیرید که قصد دارد غیرمتمرکز شود، تمرکززدایی باعث می‌شود که اختیارات مدیران رده بالا بین مدیران بخش‌ها و سطوح پایین‌تر پخش شود حال به مشکلاتی که سر راه این سازمان هست می‌پردازیم.

اختیارات مدیران رده بالا بین مدیران بخش‌ها و سطوح پایین‌تر پخش ‌می‌شود
اختیارات مدیران رده بالا بین مدیران بخش‌ها و سطوح پایین‌تر پخش ‌می‌شود

بارِ مالیِ بیشتر

تمرکززدایی نیازمند مدیران واجد شرایط، شایسته و ماهر در سطوح متوسط و پایین است. بر اساس صلاحیت و تجربه به آنها حق الزحمه پرداخت می شود. علاوه بر این، ممکن است کار‌های غیرضروری چندبار تکرار شود و به طور غیرضروری هزینه‌های تولید را افزایش دهد. تمرکززدایی مستلزم استخدام پرسنل آموزش دیده است، بار مالی بیشتری را به همراه دارد و یک سازمان کوچک توان انتصاب کارشناسان در زمینه‌های مختلف را ندارد.

امکان تعیین سیاست‌های یکسان نیست

تحت تمرکززدایی، پیروی از سیاست های یکسان و رویه های استاندارد امکان پذیر نیست. هر مدیری با توجه به استعداد و تصمیمات خود، کار می‌کند و خط مشی‌ها را تنظیم می‌کند.

باعث ایجاد تضاد می‌شود

در تمرکززدایی، مدیران سطح بالا فشار بیشتری بر مدیران بخش‌ها و سطح‌های پایین‌تر وارد می‌کنند تا بازده و درآمد را افزایش دهند. در چنین شرایطی، هر بخش به جای اهداف سازمان، بر اهداف بخش خود تأکید بیشتری دارد. این ممکن است منجر به درگیری بین بخش‌های مختلف شود و پراکندگی بیش از حد باعث ایجاد مشکلاتی در هماهنگی و کنترل می‌شود.

بخش‌های مختلف مدیریتی بصورت غیرمتمرکز
بخش‌های مختلف مدیریتی بصورت غیرمتمرکز


برای شرایط اضطراری نامناسب است

در تمرکززدایی، مدیران سطوح پایین و متوسط فقط برای تصمیم گیری های معمولی اختیار دارند. هر زمان که با مشکلات پیچیده و برنامه ریزی نشده مواجه می شوند به دلیل محدودیت اختیار نمی‌توانند تصمیم بگیرند.

ریسک را به حداکثر می‌رساند

در تمرکززدایی، اختیار تصمیم گیری به سطح زیردست واگذار می شود. در صورتی که مدیران سطح پایین و متوسط، فاقد مهارت و تخصص باشند، ممکن است تصمیمات اشتباهی اتخاذ کنند که خطرات را افزایش داده و منجر به زیان شود.

برای بعضی خدمات تخصصی مناسب نیست

مفهوم تمرکززدایی در برخی از انواع خدمات قابل اجرا نیست. برای خدمات تخصصی‌ای مانند حسابداری، منابع انسانی، مهندسی، پزشکی و ... مناسب نیست.

ایجاد تعارض

تمرکززدایی فشار بیشتری را بر سران بخش‌ها وارد می‌کند تا به هر قیمتی سود کسب کنند. اغلب در برآوردن سود‌های جدید سازمان، درگیری‌هایی را بین مدیران ایجاد می‌کنند.

و در نهایت ...

تمرکززدایی
تمرکززدایی

در این مقاله سعی شد بخش عمیق‌تر بلاک‌چین یعنی فلسفه ایجاد این فناوری از ابعاد مختلف بررسی شود و علاوه بر مزیت‌هایی که غیرمتمرکز شدن برای جامعه و سازمان دارد و بیشتر مقالات هم روی این مورد مانور می‌دهند، باید گوشه چشمی به معایب این مفهوم داشت. حالا بنظرتان شهری که غیرمتمرکز شود تبدیل به مدینه فاضله می‌شود یا شهری پر از آشوب؟

رمزنویسغیرمتمرکمزبلاک‌چینکریپتوارزدیجیتال
کارآفرین، جستجوگر، معناگرا و به دنبال ناشناخته‌ها ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید