در تمام سختی ها و اتفاقات خاص و سرنوشت ساز زندگیم وقتی به اطراف نگاه میکردم و پدرم را میدیدم ،
دلشوره هایم کم میشد و با حداکثر توان به راهم ادامه میدادم ، بدون هیچ ترسی
دلگرمی و تکیه گاهی به قدرت پدر
وقتی که بزرگ شدم و پرستار اورژانس ۱۱۵ شدم و در انواع محیط های استرس زا قرار گرفتم ،
داشتن بیمه ی مسئولیت بود که باعث میشد دغدغه و سختی های جدیدی بر استرس های کاری ام اضافه نشود و بدون ترس و باشهامت بالا از دل حوادت بگذرم ،
کارم را ادامه بدم ، علمم را پیاده کنم ،
از انجام اقدامات درمانی نترسم
و همان اعتماد به نفس زمانی را داشته باشم که پدرم کنارم بود.
پدری که دلسوزانه در هر حادثه و اتفاقی هم قدم و قوت قلبم بود