موضوع دی ماه چالش کتابخوانی طاقچه کتابیه که «با مرگ چهره به چهرهات کنه» و چی بهتر از یه کتاب از اروین یالوم؟ اروین یالوم، روانپزشک اگزیستانسیال آمریکاییه که چندین کتاب داستانی و ناداستان دربارهی روانشناسی نوشته. کتاب مورد علاقهی من از یالوم «دروغگویی روی مبل» هست که دو بار بهش گوش دادم و دوست دارم در اولین فرصت به زبان انگلیسی هم مطالعهاش کنم. یکی دیگه از کتابهاش «وقتی نیچه گریست» هست که تیرماه پارسال برای چالش کتابخوانی طاقچه خوندمش و یه متن کوتاه هم توی ویرگول راجع بهش نوشتم.
«سوگواری، بهایی است که بابت شجاعت دوست داشتن دیگران میپردازیم.»
اروین یالوم کتاب «دغدغهی مرگ و زندگی» رو به همراه همسرش مریلین یالوم که تاریخدان و نویسنده بوده نوشته. بیشتر کتاب دربارهی بیماری مریلین، که منجر به مرگش میشه، و احساسات مریلین و اروین دربارهی مرگ قریبالوقوع مریلینه. در انتهای کتاب و بعد از مرگ مریلین، اروین دربارهی تجربیاتش بعد از مرگ مریلین مینویسه.
«موضوع مرگ مرا نمیترساند. من به زندگی پس از مرگ به گونهای دیگر میاندیشم و آن را چیزی جز پیوستن دوباره به گیتی نمیدانم. به راحتی این موضوع را میپذیرم که دیگر وجود نخواهم داشت. بدن من در نهایت متلاشی شده و به زمین باز خواهد گشت.»
کتاب دربارهی ترس از مرگ خود و دیگران، ترس از تنهایی و روابط انسانی صحبت میکنه. یک قسمتی از کتاب که خیلی توجه من رو جلب کرد، جایی بود که مریلین راجع به اینکه زندگی رو انگار به طور کامل زندگی کرده صحبت میکرد. راستش بعد از خوندن این کتاب، حس میکنم اگه من هم هشتاد و اندی سال کنار کسایی که دوستشون دارم زندگی کنم و بتونم کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم، شاید دیگه از مردن نترسم. ولی چیزی که عمیقا من رو نگران میکنه اینه که هیچکس نمیدونه چند سال زندگی میکنه و هیچ تضمینی برای اینکه چقدر عمر کنیم وجود نداره. من کتابهای یالوم رو هنوز هم خیلی دوست دارم ولی مشکل اساسی من با مسئلهی مرگ بعد از خوندن این کتاب تغییری نکرد. به هر حال کتاب تاثیرگذاری بود و بارها باهاش اشک ریختم.
«خودم را پس از مرگ مریلین تصور میکنم، روزها و شبهایی که به تنهایی در این خانهی بزرگ خواهم گذراند. من، فرزندان، نوهها و دوستان زیادی دارم، همینطور همسایگانی مهربان، اما آنها جادوی مریلین را ندارند.»
بخشی از کتاب «دغدغهی مرگ و زندگی» دربارهی اروینه، به عنوان نزدیکترین بازماندهی مریلین. اروین با اینکه یه روانپزشک باسابقه که با افراد خیلی زیادی برخورد داشته که شریک زندگیشون رو از دست دادن، هنوز به شدت با مسئلهی سوگ درگیره و نهایتا جایی از کتاب وقتی متوجه میشن که درمانها موفق نبودن و مریلین به زودی میمیره، اروین بیشتر تردید میکنه که چجوری باید بدون همسرش به زندگی ادامه بده.
«میخواهم یک بار دیگر او را ببینم. قسمت بالای کفن را باز میکنند، صورت او را روبهروی من میگیرند، خم میشوم و لبهایم را روی گونهاش میگذارم. صورتش سفت و سرد است. در تمام روزهای باقیمانده از زندگیام، این بوسهی سرد مرا آزار خواهد داد.»
کتاب «دغدغهی مرگ و زندگی» نوشتهی اروین یالوم و ترجمهی فرزاد مرتضایی رو میتونید از طریق لینک زیر در اپلیکیشن طاقچه مطالعه کنید.