anahitamahmoudi
anahitamahmoudi
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

از فمنیسم تا کوچینگ (1)

راستش خودم هم نفهمیدم که چطور یا بهتر است بگویم چرا به دنیای کوچینگ کشیده شدم.

نه حالا آنقدرها هم که الان دارید تصور می‌کنید ناآگاهانه نبود.

بگذارید کمی فکر کنم.

حالا که یکم فکر می‌کنم خب من خیلی پرستیژ فمنیستی داشتم نه اینکه فکر کنید من از آن دسته آدم‌های خودساخته ای بودم که از پدر یا مادرشان پول نمی‌گیرند؛ نه. من متاسفانه یا شاید هم به قول بعضی ها خوشبختانه از آن مدل‌هایش نبودم.

ولی در کنارش از آن مدل‌هایی بودم که عصبانی می‌شدم وقتی می‌فهمیدم فقط و فقط به خاطر یک مقدار تفاوت فیزیولوژیکی درباره ما خانم‌ها چیزهایی می‌گویند و نسبت می‌دهند و البته نمی‌دهند که منطقی نیست.

یعنی این منطق من بنده خدا همیشه از اینکه یک سری چیزها را می‌دید شوکه می‌شد، نه اینکه الان نمی‌شود، ولی الان بیچاره آنقدر دیده و شنیده که بی حس شده ولی متوجه نیست.

ولی منطق من آنجایی بیشتر شوکه شد که یک بار سر کلاس عربی دبیرستان، دبیرمان در پاسخ به سوال من که « چرا مردها حق دارند چهار زن داشته باشند؟» گفت: « محمودی، حرص نخور مردها در همین یکی اش هم مانده اند تو نگران چهارتا هستی؟»

و اینجا بود که منطق بدبخت من فهمید تازه حالا حالاها باید در این فضای شش در چهار دوام بیاورد.

و این تازه شروع داستان بود.

من بدم نمی‌آمد رشته حقوق بخوانم اما این منطق فلان فلان شده دوباره آمد وسط بازی و گفت:« تو چجوری می‌خواهی مداف جنس خودت باشی در جایی که حقوقی برایش در نظر گرفته نشده» و

من ساده هم دوباره گولش را خوردم و گفتم: « بله، حق با شماست»

و به حرفش گوش دادم.

به سمت رشته حقوق نرفتم چون حس می‌کردم که با منطقم نمی‌خواند و به جایش به سمت رشته علوم ارتباطات رفتم.

و دانشگاه رفتن همان و ادامه گوش دادن به منطق همان. منطق جان می‌گفت همه چیز باید برابر باشد،

و مدام تلاش میکرد تا برای رسیدن به این برابری مرا از این سمت به آن سمت بکشد.

از خواندن مجلات فمنیستی گرفته تا شرکت در اجتماعات برابری خواه.

و سپس با ورود به دنیای کوچینگ بود که تازه زبان منطقم را فهمیدم و با او به یک زبان مشترک رسیدم.

با خودشناسی مرتبط با کوچینگ بود که فهمیدم آنچه در زندگی برای من مهم بوده برابری است و این برای من یک ارزش است.

و دلیل اینکه من در نهایت بین رشته های تحصیلی، رشته علوم ارتباطات را انتخاب کرده ام به این دلیل بوده که من هوش کلامی بالاتری دارم.

(برای کسانی که شاید کمتر آشنایی داشته باشند هوش کلامی یکی از دسته های هشت گانه هوش گاردنر است)

و اکنون انتخاب کوچینگ به عنوان یک حرفه نیز جایگزینی برای ارضای ارزش برابری من است.




فمنیسمکوچینگبرابریمنطقآناهیتا محمودی
آناهیتا محمودی؛ نویسنده و کوچ ارتباطات کسب و کار . هیجان،لبخند،سفر،دوچرخه سواری، نوشتن،کوچینگ، کتاب،گفتگو و برابری مهم ترین چاشنی های زندگی من هستند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید