با هر کسی که با دنیای کوچینگ آشنایی ندارد، درباره کوچینگ صحبت می کنم همه در برخورد اول گویا با یک واژه ای ژاپنی برخورد کرده اند.(البته فرض می کنم شما ژاپنی نمی دانید) ولی کم کم که کوچینگ را باز می کنم و از مزایایش می گویم همه خیلی ذوق زده می شوند و می گویند:چه جالب!!
بعد از گفتن این عبارت انتظارشان از من این است که من یک عصای جادویی در بیاورم و آن ها را در عرض یک هفته شاید کمتر به اهداف دست یافتنی و نایافتنی زندگی شان برسانم.
درباره معجزه بودن کوچینگ شکی نیست اما خب این معجزه در دستان من نیست. اول از همه در درون شما این معجزه اتفاق می افتد. همین جاست که مرز بین کوچینگ و روانشناسی و مشاوره مشخص می شود.
من و همکارانم تاکیدمان بر این است که شما خودتان یک معجزه اید و به حرکت رو به جلوی خودتان نیز باور دارید فقط نمی دانید که چطور این معجزه را واقعاً عملی کنید.اینجا است که من به کمک شما می آیم.
البته باز هم به شما حق می دهم که هنوز کمی شگفت زده باشید.
خود من تا قبل از اینکه تصمیم بگیرم که یک کوچ حرفه ای باشم و دوره کوچینگ را بگذرانم، هیچ گونه اطلاعاتی درباره کوچینگ نداشتم و همیشه فکر می کردم یک مشاور یا روانشناس بهترین گزینه ها برای باز کردن کلاف های سردرگم زندگی ام هستند اما بعد از آشنایی با این حرفه و مهارت و گذراندن جلسات کوچینگ بود که فهمیدم که کسی که در بهترین حالت می تواند برای مسیریابی به من کمک کند خودم هستم و خب من چون یک نفرم همه چیز را نمی توانم به خوبی ببینم و کمتر دلم می آید خودم را به چالش بکشم، اینجا است که یک کوچ حرفه ای برای مدت 6 الی 12 جلسه همسفر من می شود و به من چیزهایی را نشان می دهد که واقعا باور کنم که معجزه منم و کوچ تسهیلگر سفر من در زندگی و کارم است.