بله درسته همونطور که فرمودم درختا هم با همدیگه حرف میزنن.کاملا شفاف و زنده!اما چطور؟همزیستی و دادو ستد چیزیه که میخوام باهاش داستانمو آغاز کنم...نوعی قارچ سفید که به شکل تارهایی به نازکی مو رشد میکنه با متصل کردن خودش به ریشه ی درخت و نفوذ به اونها شکر رو از ریشه های درخت استخراج میکنه و به بقای خودش ادامه میده...اما در عوض این غذای شیرین، به درخت ، مواد معدنی که از خاک استخراج کردرو هدیه میده! پس تا اینجا قارچ و درخت با داد و ستد شکر و مواد معدنی به همزیستی مسالمت آمیزی رسیدن! اما این قارچ ریشه ی تمام درختان رو در بر میگیره و..همه چیز زیر زمین اتفاق میفته...اتفاقی که منجر به یک همکاری سودمند میشه...
قارچ با اتصال خودش به ریشه های تمام درختان جنگل یک شبکه اجتماعی گسترده رو میسازه که بهش میگن:تار گستره ی چوبی...یک شبکه ی پیچیده و مهم که پیام ها ی مختلفی رو بین درختان ردو بدل میکنه...پس اونها هر کدوم اطلاعات مختلفی رو با درختان دیگه به اشتراک میگذارن!چه اطلاعاتی؟ اطلاعات مهمی مثل هشدارهای حیاتی!پیش بینی خشکسالی!یا حتی بیماری و جنگ!بله جنگ...
درختان هم اعلان جنگ دارن!
صنوبر داگلاس رو براتون مثال میزنم...این گیاه بومی غرب آمریکای شمالی و آسیای شرقیه...قطورو قد بلنده و همیشه سبزه...اما گاها این گونه مورد حمله قرار میگیره...توسط یه سوسک پدرسوخته ی لامذهب کوچولو... سوسک صنوبر با اندازه ای به میزان چس مثقال (یک ماش)از بین درختان جنگل قربانی خودش رو انتخاب میکنه...و بعد از اینکه درخت مد نظرش رو پیدا کرد با چسبیدن به درخت و آزاد کردن یک ماده ( فرومون) از خودش در هوا واسه دوستاش لایو لوکیشن میفرسته و ارتش بی پدر مادر خودشو برای حمله فرا میخونه!
تو همین فاصله درخت با پخش کردن یه نوع ماده شیمیایی روی پوستش و استفاده از شبکه ی اجتماعیشون علائمی الکتریکی برای همسایه های خودش میفرسته...علائمی که به معنای اعلام وضعیت جنگی و آماده باش برای دفاعه..در حقیقت درخت با این کار به دوستانش پیامی خاص ارسال میکنه و از اونها میخواد که با ترشح سموم قوی خودشون رو در برابر آفت زدگی حفظ کنن! و فکر میکنم درختان دیگه هم با ارسال پیامی با ریتم داش مجیدو ایول داش مجیدو ایول از این دوستمون حمایت میکنن...(اینجاشو شوخی کردم)
بعد اینکه اون تاپاله کوچولو برا دوستاش لوکیشن فرستاد، همه ی دوستاش رد باد معدشو میگیرنو میان سر وقت درخت بخت برگشته!بعدم دست جمعی فکر میکنن با خودشون میگن مزه به راهه هوام دو نفرس دور همم که هستیم حیف نیس تو این فضا تو این جنگل یذره فساد نباشه؟(دقیقا مثل بعضی از طبیعت روندگان عزیز که از طبیعت چیزی جز نکرده هاشون نمیخوان!)خلاصه جفتگیریشون که تموم شد میفتن به جون صنوبر بیچاره...هرکی برا خودشو خانم بچه هاش یه سوراخی تو درخت بیچاره میکنه...بعدم دوسوت تخم ریزی میکننو تو سه سوت لارواشون از تخم بیرون میان و زنده زنده درختو میخورن...
بعد از این اتفاقا درخت قطور بزرگ ما در چند هفته ی کوتاه به شکل دردناک و غم انگیزی میمیره!...اما در آخرین لحظات انتخاب میکنه که آخرین کارش فداکاری باشه!...اون تمام شکر موجود در پیکر خودش رو به ریشه هاش میفرسته و قارچی که ریشه درختان رو به هم متصل میکنرو به میزان زیادی تقویت میکنه و در نتیجه قارچ هم به بیشترین میزان، مواد معدنی مورد نیاز درختان جنگل رو از خاک استخراج و برای درختان تهیه میکنه ... درخت درحال مرگ اینطوری قبل از مردنش این مواد زندگی بخش و قدرتمند رو در تمام تارگستره ی چوبی برای تمام درختان جنگل پخش میکنه!...و این ینی شبکه اجتماعی اونها چیزی فراتر از ارسال پیامه! بلکه ارسال فیزیکی مواد هم در این شبکه انجام میشه! و درخت قربانی با این فداکاری به همسایگان و درختان جوان کمک میکنه تا قوی تر بشن و این شبکه اجتماعی کمک میکنه با ازبین رفتن زندگی یک درخت بقیه جنگل آمادگی بیشتری برای آینده پیدا کنه!
به نظر من پند های زیادی در این داستان واقعی وجود داشت! پندهایی که نمیتونم اونهارو بنویسم...برداشت هایی عمیق میشه از این متن داشت ...برداشت هایی عمیق و متفاوت...برداشت شما چیه؟ خوشحال میشم برام بنویسین...
پ.ن:فکر میکنم وقتی بعضی از مردم دارن در جنگل زباله میریزن درختا در شبکه اجتماعیشون چه فحش های کش دار و آبداری برای اونا آپلود میکنن...امیدوارم درختا مکانیسمی تکامل یافته تر برای نابود سازی انسانهایی که در جنگل و طبیعت کارهای ضد محیط زیست میکنن پیدا کنن!نوعی عملیات دفع آفت محسوب میشه و امیدوارم بتونن با بروزرسانی شبکه اجتماعی و تمدنشون به این مهم دست پیدا کنن.
مرسی که این متنو خوندین و لایک کردین و با دوستانتون در اشتراکش گذاشتین.اردتمند شما.آناهیتا حقیقی