آنالی اکبری
آنالی اکبری
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

استخر


استخر سرپوشیده بر خلاف استخر روباز، جایی است که آدم‌ها واقعاً برای شنا کردن می‌روند. آب پر است از کلاه شنا و پایین تنه‌های رنگارنگی که زیر آب می‌روند و بیرون می‌آیند و زیر آب می‌روند و... گاهی بیرون نمی‌آیند و ناجی با قلاب آدم‌گیری آنها را بیرون می‌کشد.

قسمت عمیق استخر جای آدم‌هایی است که مدت‌ها پیش شنا کردن را یاد گرفته‌اند و می‌دانند راز روی آب ماندن و خفه نشدن و به مقصد رسیدن چیست. قسمت عمیق جای حرفه‌ای‌های بزرگسال و بچه‌های تازه رشد کرده‌ای است که سریع و بااراده دست و پا می‌زنند و آمده‌اند تا برنده باشند و زودتر از دیگران دستشان را به لبه استخر بزنند و طعم پیروزی را با صورت بی‌آرایش و لب‌های خیس‌شان بچشند.

قسمت نیمه عمیق جای آدم‌هایی است که تازه شنا کردن را یاد گرفته‌اند و گاهی هنوز تخته شنایی را در آغوش می‌گیرند تا همدم روزهای شکست و زیر آب رفتگی‌شان باشد. هنوز می‌شود ردپای دلهره و اضطراب را در چهره‌شان دید و گاهی وسط‌های استخر شبیه به اختاپوس از رمق افتاده‌ای می‌شوند که پاهایش را بی‌هدف باز و بسته می‌کند. نگاه نیمه عمیق نشین‌ها به شناگران ماهرِ قسمت عمیق است و حتماً با خود فکر می‌کنند کی نوبت آنها می‌شود تا بتوانند با اعتماد به نفس و قدرتمند طول استخر را شنا کنند.

قسمت کم عمق جای آب بازی بچه‌های 3-4 ساله و بزرگسالانی است که هرگز شنا کردن را یاد نگرفته‌اند. آنها کف استخری که آبش تا پایین‌های کمرشان است قدم می‌زنند و گاهی موقع تماشای همسایه‌ها، سایه افسوس روی چهره‌شان می‌افتد. آنها آدم‌های هراسانی هستند که هم از شنا کردن می‌ترسند و هم از شنا نکردن. خیلی‌هایشان بارها تلاش کرده‌اند شناور شدن روی آب ‌را یاد بگیرند، اما همین که با حقیقتِ در خود کشنده‌ی آب روبرو شده‌اند، پا پس کشیده و خود را رسانده‌اند به نقطه‌ی امن کم عمق. آنها دائماً به خود می گویند «کاش زودتر یاد گرفته بودم.»

آخرین قسمت، لاین آب درمانی است. جای آدم‌های سالخورده ای که دیگر همه چیز -کم عمق و پر عمق- را پشت سر گذاشته و فقط آمده‌اند تا با راه رفتن در آب، درد مفصل و استخوان‌هایشان را آرام کنند. چهره بیشترشان آرام است و گروهی با هم حرف می‌زنند و با خودشان و دردها و دامادهایشان شوخی می‌کنند و برای هم نسخه‌های نیمه پزشکی می‌پیچند و قه قه می‌زنند زیر خنده. زیباترین قسمت استخر همان جاست. جایی که پوست‌های چروک خورده و سینه‌های از عرش به فرش رسیده، روی آب حرکت می‌کنند و دیگر برایشان اهمیتی ندارد که آن طرف چند نفر دارند دست و پا می‌زنند تا خوب باشند، بهتر باشند، بهترین باشند.

سالخورده‌های ساکنِ لاین آب درمانی با آرامشی مرموز به باقی همسایه‌ها لبخند می‌زنند. انگار می‌خواهند بگویند: «عزیزانم، آخرین مرحله استخر همین جاست. به زودی می‌بینیمتان.» (هاهاها. صدای خنده شیطانی)


آنالی اکبری
نوشته‌های من در ویرگول؛ برای ورود به این صفحه تخیل خود را فعال کنید. نویسنده، سوپرمام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید