امروزه با وجود اینترنت و تغییرات فراوانی که در زندگی مردم جهان ایجاد شده، شیوه ی خرید کردن مردم و یافتن کالاها و خدمات مورد نیاز آن ها نیز تغییر کرده است. در گذشته کسب و کارها به دنبال مشتری بودند. اما اینباند مارکتینگ روشی است که به کمک آن مشری به دنبال کسب و کارها می گردند.
اینباند (Inbound) در لغت به معنای درون سوی، ورودی است. اینباند مارکتینگ به معنای بازاریابی درونگراست. مشتریان و مخاطبان کسب و کارهای مختلف، تنها افرادی نیستند که باید محصولات یا خدمات به آن ها فروخته شود. بلکه انسان هایی هستند که مشکلات و نیازهای مختلف دارند. اینباند مارکتینگ روشی است که با ایجاد روابط معنادار و پایدار، با مصرف کنندگان و مشتریان، پاسخگوی نیازها و مسائل آن هاست. این روش بازاریابی برای ایجاد راه حل، فرصت و پشتیبانی از مشتریان است.
فلسفه ی اینباند مارکتیگ این است که تنها تشویق کردن مردم برای استفاده کردن از خدمات یا خرید کردن، کافی نیست. بلکه باید به آن ها کمک کرد. اینباند مارکتینگ، در مورد ارزش گذاری و توانمند سازی افراد برای رسیدن به اهدافشان در هر مرحله از سفر با شما است. زیرا هرگاه مشتریان شما موفق می شوند، در حقیقت شما موفق می شوید.
اینباند مارکتینگ و مزیت های آن
اینباند مارکتینگ، مشتری محور است. بازاریابی درونگرا، با تولید محتویات مناسب و ارزشمند، مشتریان مناسب را می یابد. زیرا دقیقا افرادی به سمت کسب وکارتان می آیند، که به محصولاتتان علاقمند هستند. در این نوع بازاریابی تمام اطلاعاتی را که مصرف کننده برای یک انتخاب مناسب نیاز دارد، در اختیارش قرار می گیرد. سپس با برقراری ارتباط و ایجاد لذت، مخاطبان را به مشتری تبدیل می کند. در این بازاریابی، مشتری بر اساس نیاز خود، خرید می کند. هزینه بازاریابی درونگرا، نسبت به بازاریابی سنتی، کمتر است. زیرا در اینباند مارکتینگ، با تکیه بر خلاقیت، استمرار و انتشار محتوای ارزشمند، جذب مشتری اورگانیک است و با صرف هزینه کمتری صورت میگیرد. بازاریابی درونگرا، پایدار است. این نوع بازاریابی تاریخ انقضا ندارد.
گردونه (Flyweel) اینباندمارکتینگ
گردونه، یک مدل تجاری است که توسط HubSpot اتخاذ شده است. تا حرکتی که کسب و کارها می توانند با اولویت بندی و ارائه تجربه ی استثنایی، مشتری بدست آورد، را نشان دهد. گردونه شامل سه بخش است:
جذب (attract)
جذب افراد مناسب، با تولید و پخش محتوای ارزشمند و مکالمه، با افرادی که می خواهند با شما در تعامل باشند. این محتواها باید «ارزشی» را به مخاطب ارائه دهند. تا شما را به عنوان یک مشاور قابل اعتماد بشناسند. مرحله جذب، را میتوان مرحله دسترسی به مخاطب نیز تعریف کرد.
تعامل (engage)
این مرحله، زمانی است که باید با مخاطبین خود، ارتباط عمیق و پایدار برقرار کنید. با ارائه دیدگاه ها و راه حل هایی که با مشکلات، خواسته ها و اهداف آنها مطابقت دارد. اینگونه احتمال اینکه مخاطبین شما به مشتریان شما تبدیل شوند، بیشتر می شود.
لذت (delight)
این مرحله، شامل ارائه کمک و پشتیبانی برای توانمند سازی مشتریان است. تا از خرید خود احساس رضایت و خرسندی کنند. مرحله لذت، تضمین میکند که مشتریان تا مدتی طولانی پس از خرید از شما، شاد و راضی باقی خواهند ماند.
وقتی مشتریان، از خرید خود احساس رضایت داشته باشند؛ واین تجربه ی رضایت و موفقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، اینگونه چشم انداز جدیدی، برای کسب و کار شما ایجاد می شود. و یک حلقه ی پایدار و پیش رونده برای سازمان شما پدید می آید.
اینباند مارکتینگ و کانتنت مارکتینگ چه تفاوتی دارند؟
اینباند مارکتینگ و کانتنت مارکتینگ، هردو بر پایه ی تولید محتوای ارزشمند، انتشار مناسب و به موقع هستند. و در نهایت تاکید بر اثر بخشی آن محتوا بر روی مخاطب دارند. در هر دو روش تلاش می شود به جای ارائه ی تبلیغات فراوان به مخاطب، محتوایی مفید فایده، که نیازی از نیازهای مخاطب را برطرف می نماید، برای آن ها تولید شود.
اما بازاریابی محتوا در حقیقت، زیر مجموعه ی اینباند مارکتینگ می باشد. اینباند مارکتینگ، تنها با تولید محتوا به مخاطبین و مشتریان کمک نمی کند. بلکه اینباند مارکتینگ را مجموعه ای از کارها شکل می دهد. ابزارهای جذب در کانتنت مارکتینگ، شامل وب سایت، سئو، آنالیز، سوشال مدیا، ایمیل مارکتینگ و وبلاگ می باشند.
مراحل اجرای اینباند مارکتینگ چیست؟
برای اینکه اینباند مارکتینگ موفق تری داشته باشید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
· مشخص کردن پرسونای مخاطب خود
باید درابتدا مخاطب هدف شناسایی شود. یعنی در حقیقت باید بدانیم برای چه کسانی بازاریابی می کنیم. چگونه می توان با مخاطب خود بهترارتباط برقرار کرد. هر مخاطبی ممکن است هدف، الویت، نیاز و علایق متفاوتی داشته باشد. پس اگر در ابتدا وقت بگذاریم و آن ها را بشناسیم، بهتر خواهیم توانست مخاطبین مناسب کسب و کار خود را جذب کنیم.
· مشخص کردن محرک های بازاریابی
زمانی که پرسونای مخاطب خود را مشخص کردید، زمان آن رسیده تا محرک های بازاریابی خود را نیز مشخص کنید. حال سوال این است که محرک های بازاریابی چیست؟ محرک های بازاریابی عواملی هستند که باعث می شود افراد به خاطر آن ها سراغ شما بیایند. محرک های بازاریابی شا افراد چه نیازهایی دارند؟ مخاطبین، چه سولاتی دارند؟ و ... با مشخص کردن این محرکها میتوانید محتوای بهتری برای مخاطب خود آماده کنید.
· تهیه کردن لیستی از کلمات کلیدی
حالا که مخاطبین خود را شناختهاید، میدانید بیشتر چه مسائلی را جستجو میکنند. قدم بعدی این است که متوجه شوید که افراد بیشتر چه کلماتی را در موتورهای جستجوگر، جستجو می کنند. با پی بردن به این کلمات کلیدی، می توانید محتوای مناسب و ارزشمند تولید کنید. و مخاطبین را جذب نمایید.
· مشخص کردن اهداف بازاریابی
اولین قدم برای اینکه میزان بازگشت سرمایه خود را مشخص کنید، این است که اهداف بازاریابی خود را از قبل دقیق تعیین کرده باشید. برای مشخص کردن آن ها، حتما از چک لیست SMART استفاده نمایید. اهدافتان را ویژه، قابل اندازهگیری، در دسترس، مرتبط و زماندار بنویسید.
· مشخص کردن استراتژی محتوایی خود
برای این کار باید حتما مراحل مختلف گردونه را در نظر بگیرید. با در نظر گرفتن آن در هر مرحله برای مخاطبین خود، محتوای مفید و ارزشمند تولید نمایید.
· طراحی کردن فرایند تغذیه ی بالقوه
همینطور که مشتری بالقوهتان به اواسط مسیر نزدیک میشود؛ میتوانید کم کم معرفی محصولات یا خدماتتان را آغاز کنید. در انتها هم با ارائه پیشنهادهای جذاب، با توجه به شناخت و نیازهایشان، آن ها را به خرید نزدیک کنید. برای اینکه این مسیر را به درستی طی کنید، بهتر است از پیش آن را طراحی نمایید. تا بدانید در هر مرحله باید چه کارهایی انجام دهید.
· ایجاد کردن استداتژی منسجم برای وبلاگ
هرپست در بلاگ، باید بتواند به یکی از سوالات مخاطبین شما پاسخ دهد. تا بتوانید مخاطبان خود را تشویق به خرید یا استفاده از خدمات خود نمایید. برای این که وبلاگ موفقتری داشته باشید، بهتر است از قبل برنامه ریزی دقیقی برای آن داشته باشید.
· اسنخدام کردن تیمی برای بازاریابی
این نوع بازاریابی نیاز به مهارتهای مختلف و متعددی دارد. برای اینکه بتوانید کارتان را بسیار حرفه ای پیش ببرید، باید برای هر بخش، فرد متخصص آن را استخدام نمایید. تا موفقیت بیشتری کسب کنید.
جمع بندی
اینباند مارکتینگ، شیوه ای است که در مقابل بازاریابی برونگرا و سنتی قرار می گیرد. در عصر حاضر لازم است بسیاری از کسب و کارها برای پیشرفت، موفقیت و دیده شدن، از بازاریابی درونی استفاده کنند. زیرا بسیاری از روش های بازاریابی سنتی، دیگر پاسخگو نیستند. برای ورود به این نوع بازاریابی، بهتر از پیش از هر چیز اهداف و استرتاژی خود را مشخص نمایید.