ویرگول
ورودثبت نام
فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ سال پیش

اگر خمینی انقلاب نمی‌کرد بهتر نبود؟

عمار یاسر از یاران پیامبر اکرم و حضرت علی
عمار یاسر از یاران پیامبر اکرم و حضرت علی


1. در انقلاب خمینی جوانان شیعه شهید شدند

بعضی از طیف‌های مذهبی وقتی صحبت از آمار شهدای دفاع مقدس و مدافعین و حرم می‌شود می‌گویند انقلاب اسلامی ایران اشتباه و غیرشرعی بود و ظهور امام زمان را عقب انداخت و اگر انقلاب نمی‌شد جهان زودتر پر از ظلم و جور می‌شد و وقتی جهان پر از ظلم و جور شود امام زمان ظهور می‌کند!


این افراد یادشان می‌رود یا دقت ندارند که شهدای عزیز ما توسط ظالمان و طغیانگران خونشان ریخته شده است و خون شهدا را پای جمهوری اسلامی ایران و قیام امام خمینی علیه ظلم و بی‌عدالتی می‌گذارند. دقیقا همین اتفاق در زمان صدر اسلام هنگامی که عمار یاسر شهید شد نیز رخ داد و دشمنان حضرت علی چنین شبهه‌ای را برای انکار حقانیت علی مطرح کردند:

عمار را علی کشت نه ما!

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در یک روایت معروف گفته بود که عمار به دست «گروه ستمگر» کشته خواهد شد. هنگامی که عمار در جنگ صفین توسط سپاه معاویه به شهادت ‌رسید، معاویه در جنگ روانی گفت: این علی بود که عمار را به جنگ کشانید و او را به کشتن داد! (1396- تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، ش 42: حدیث «فئة باغیه» و پاسخ به شبهات ابن تیمیه در دفاع از معاویه)

https://www.aparat.com/v/d0aJb
2. استناد به مصاحبه معلم دامغانی

بعد می‌گویند برخی از علما مانند جنابِ معلّمِ دامغانی از بزرگان و عرفا و از دوستان و اساتیدِ برجسته آقای خمینی، معتقد بودند که انقلاب با وجودِ برکاتی که داشت، فرج را عقب انداخت! جنابِ معلّم تنها کسی بود که آقای خمینی در طولِ رهبری از مشاوره‌ها و نیروهای معنویِ ایشان استفاه می‌کردند و در روزهای آخرِ عمر، تقاضا داشتند که کنارشان باشند تا دردشان کمتر شود و... پس از رحلتِ ایشان هم مصاحبۀ مفصّلی در بابِ رفاقت و دوستی این دو بزرگوار با آقای معلّم شد و در همان مصاحبه گفتند که انقلاب موجبِ عقب افتادنِ فرج شد.


پاسخ:

میرزا علی اکبر معلم دامغانی (یا آیت‌الله معلم دامغانی) متولد سال ۱۲۸۲ هجری شمسی بود. یعنی یک سال از امام خمینی کوچک‌تر. (و استاد امام خمینی نبوده) هر دو، شاگرد آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی بودند. (البته معلم دامغانی در همان دورانی که شاگرد آیت‌الله سید موسی زرآبادی بود، با اینکه سال‌ها ملبس بود، لباس روحانیت را کنار گذاشت.) پس از رحلت امام خمینی یک مصاحبه با آقا میرزا علی اکبر دامغانی شده است که ایشان درباره جمهوری اسلامی می‌گوید: «این انقلاب ظهور را به تاخیر انداخت» این سخن مایه تعجب پرسشگر می‌شود و از جناب معلم می‌پرسد «اما امام خمینی که گفته بودند ما مقدمه ساز ظهور حضرتیم. بنابر این باید در ظهور تعجیل شده باشد» جناب معلم می‌فرمایند «از جهتی بله و از جهتی نه. سپس توضیح می‌دهد: پیش از انقلاب فقط سخن از کفر بود. اگر انقلاب اسلامی نبود ظلم و کفر همه جهان را فرا می‌گرفت و این خیلی بد بود. ولی امام به دستگاه اسلام خدمت کرد و حالا دوباره صحبت از اسلام است. به همین جهت انقلاب ظهور را به تاخیر انداخت». |بیشتر| بیان گفتار ایشان برای رد آن کافی است!


گوشه نشینان نادان و غرغرو

به احتمال زیاد خود امام بیشتر از هرکسی این شبهات را از زبان برخی علمای معاصر خود شنیده است و بهترین دفاع را از حرکت و قیام لله خود کرده است. برای نمونه ایشان در تیرماه 1362 درباره شبهه ای که می‌گوید «انقلاب خمینی جوانان شیعه را به کشتن داد» می‌نویسد:

[بله] اگر آن شهید دلباخته اسلام و اسلام شناس حقیقی مثل اینان فکر می‌کرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول می‌شد و راهی جز بین مسجد و منزل نمی‌پیمود، نه جنگ صفین و نهروان پیش می‌آمد، و نه جنگ جمل، و نه مسلمانان فوج فوج به قتل می‌رسیدند و شهید می‌شدند و اگر سید الشهدا - علیه السلام - مثل اینان فکر می‌کرد و در کنار قبر جدش به ذکر و دعا می‌پرداخت، فاجعه بزرگ کربلا پیش نمی‌آمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمی‌شدند و آل الله به اسارت نمی‌رفتند و از آنها بالاتر، اگر رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم - مانند اینان فکر می‌کرد و به نصیحت و بیان احکام عبادات می‌پرداخت، آن همه رنج و مصیبت نمی‌دید و آن همه مسلمانان به شهادت نمی‌رسیدند و در علمای معاصر، اگر مرحوم آیت‌الله عظیم الشأن، آقا میرزا محمد تقی شیرازی با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا، همانند اینان فکر می‌کرد، در عراق جنگ بین مسلمانان و انگلیسی‌های متجاوزِ غاصب پیش نمی‌آمد و آن همه مسلمانان شهید نمی‌شدند و استقلال عراق تأمین نمی‌شد. ( 22/4/1362)


سپس جنس اسلام کسانی که این شبه‌ها را مطرح می کنند را توضیح می دهد:

ابرقدرت ها و حکومت‌های وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهی مخالف نیستند؛ بلکه بی شک آن را تأیید نیز می‌کنند. اسلامی که بگوید (علمای اسلام و مسلمانان نباید در امور سیاسی و اجتماعی مسلمین دخالت کنند و نباید در امور مسلمانان اهتمام نمایند و حکم واضحِ عقل موافقِ با قرآن را نادیده گرفته و حدیث مَجَارِی الأُمُورِ بِیَدِ العُلَمَاء بالله را ضعیف و سخن شریف وَ أمَّا الْحَوَادِثُ الوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلَی رُوَاةِ أَحَادِیثِنَا. و دیگر احادیث از این قبیل را بی مبنا یا به تأویل کشانند) صد در صد مورد تأیید آنان است. آنان از اسلامی که مؤید آنهاست چه باک دارند؟ [بلکه] از اسلام علی بن ابی طالب- علیه صلوات الله و سلامه- می‌ترسند. ( 22/4/1362)



3. اصل بر حفظ جان است تا حفظ جامعه

می‌گویند: خمینی کبیر با اجتهاد رسیدند به تشکیلِ حکومت، به ولایتِ فقیه. حالا پس از چهل سال، پس از آن همه تحمّلِ ستم، رنج، دادنِ آن همه جوانِ رعنا، آن همه خانواده‌های شهید، آن زنان و کودکانِ مظلوم، تحمّل آن همه تحریم، فتنه و... کجا هستیم؟ چه می‌کنیم؟ کشورمان اسلامی است؟ بانکهای ما ربوی‌ترین بانک‌های دنیاست. کارگزاران‌مان بزرگ‌ترین دزدان و دروغ‌گویان و ریاکارانِ جهان. جوان‌مان دچارِ اعتیاد، فسق و فحشا و... است. آمارِ طلاق‌مان، فرهنگ و ادب‌مان و... این‌ها همان حکومتِ اسلامی است که در پیِ آن بودیم؟! همین انتخاباتِ گذشته [1396] را ببینید؟! مردم چه کسی را انتخاب کردند؟! کفّۀ متدیّنین سنگین‌تر بود؟!! البتّه بسیار هم به دست آوردیم، استقلال، عزّت، بلندشدنِ پرچمِ شیعه و... این را مطمئن هستم که مردم نظامِ شاهنشاهی را تحمّل نمی‌کردند، به هر روی انقلاب می‌شد. امّا آیا به نفعِ ما ( مادّی و معنوی) بود که بی وجود و اذنِ امامِ معصوم، تشکیلِ حکومتِ اسلامی دهیم؟


الف:

این حرف که تا معصوم اجازه ندهد هیچ کس در جامعه شیعه حق ندارد حکومت تشکیل دهد مانند این است که بگوییم اگر مادر خانواده چند روز به مسافرت برود هیچکس حق ندارد وارد آشپزخانه شود و غذا درست کند! زندگى انسانها بدون حکومت و مناسبات آن تداوم نمی‌یابد. امام علی علیه السلام در مقابل خوارج که می‌گفتند نیاز به هیچ حکومتی نداریم (نه حکومت علی نه حکومت معاویه) فرمودند: «انّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امِیرٍ بَرٍ اَو فاجِرٍ...؛ مردم به ضرورت، باید حاکمى داشته باشند، نیکوکار باشد و یا بدکار.» یعنی این یک قاعده عقلی است که جامعه انسانی باید حاکم داشته باشد. http://ensani.ir/fa/article/321018


به نظر من ملت ایران و کارگزارانش هزار برابر بدتر هم بشوند باز از وضعی که در صورت ادامه ی طاغوت گریبان مملکت را می‌گرفت بهترند. هیچ کس ادعای اسلامیت کامل نکرده ولی برای همین وضعی که الان هستیم اگه هزار برابر بیشتر شهید و جانباز می‌دادیم باز جا داشت. اساسا فتح الفتوح امام خمینی همین برقرار کردن رابطه میان جوان‌ها و باورها بوده در زمانه ای که حکام پهلوی به زور سرنیزه داشتند نشانه‌های دین را از جامعه می‌زدودند. امثال شهید شاهرخ ضرغام و هزاران جوان دیگری که اگر انقلاب نمی شد بویی از تشیع به مشامشان نمی رسید. پس امام این جوانان را ابتدا شیعه و دلباخته ی اسلام کرد بعد آنها را به کام شهادت فرستاد.


ب:

توصیه می‌کنم که قبل از مطالعه و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملت‌هایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می‌گذشته است و قبل از آشنایی به مسائل، به اشکال‌تراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ نمی‌گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می‌شود؛ ‌لکن... من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ می‌باشند. (وصیتنامه امام)

ج:

از گذشته خبر داده شده بود که یک منجی‌ای خواهد آمد و آن منجی هم موسی است؛ حالا موسی آمده، بنی اسرائیل منتظر بودند بمجرّدی‌که موسی آمد، دستگاه فرعون کن‌فیکون بشود؛ نشده بود- آمدند پیش حضرت موسی و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. حضرت موسی گفت صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ صبر لازم است. اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. (7/3/1397) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39710


4. تمسک به نسخۀ بدونِ سانسورِ کتابِ «اسرارِ آلِ محمد» / باب جهاد بسته شد

در نسخۀ بدونِ سانسورِ کتابِ «اسرارِ آلِ محمد» سلام الله علیهم اجمعین هم خبری داریم که حضرات فرمودند، پس از عاشورا این در بسته شد تا فرج. /خب منظورِ حضرات از بسته‌شدن چیست؟ یعنی سودی ندارد، به زحمت و شهادتِ شیعه می‌انجامد. لذا تقیّه کنید و جانِ شیعه را حفظ کنید.


پاسخ:

قیام حضرت زید (فرزند امام سجاد) و تایید آن توسط امام معصوم (امام صادق) این ادعا را که هرگونه قیام بعد از واقعه عاشورا نفی شده است را رد می‌کند. دلائل فراواني وجود دارد كه اين قيام با موافقت و اجازه ي امام صادق صورت گرفته است.


5. چند نکته درباره حرکت امام خمینی

نفت

امام خمینی در کتاب ولایت فقیه به محدود کردن اسلام در نماز و دعا و گوشه‌گیری از امور مردم انتقاد می‌کند.

اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم، استعمارگران و دولتهای جائر متحد آنها هیچ کاری به ما ندارند... شما هر چه می‌خواهید نماز بخوانید. آنها نفت شما را می‌خواهند، به نماز شما چه کار دارند. (ولایت فقیه ص. 32)

شجاعتِ دست به کار شدن

بودند کسانی که دیدگاه‌های مشابه دیدگاه امام(ره) داشتند اما آنچه نداشتند شجاعت اقدام بود و این مسئله موجب خشکیدن آرمان‌های آنان می‌شد. (شرح اسم 1390, 103)

توصیف آیت‌الله جوادی آملی از شجاعت امام

آیت الله جوادی آملی در همایش «اندیشه های اخلاقی و عرفانی امام خمینی (س)» شجاعت امام در راه مقابله با ظلم و استبداد را ناشی از عدم ترس از مرگ دانست.

حضرت امام در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: وقت تقیّه است و ساکت شدند، امام فردای آن روز در اعلامیه ای خطاب به رژیم فرمودند: شما روی مُغول را سفید کردید! انسان وقتی امیال اش را اِماته کند، متحرّک بِالهَواء نباشد، متحرّک بِالهَوس نباشد، متحرّک بِالمِیل نباشد، بلکه متحرّک بِالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه آن چه که جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. [دوباره بخوانید] حشٌ بشٌ بسّامٌ وَ هُوَ شُجاع وَ کَیفَ لا وَ هُوَ بِمُعزلِ عَنْ تَقیَّهِ المَوت. ابن سینا| الاشارات و التنبیهات|


آیت الله جوادی آملی درباره تفاوت امام با سایر مراجع حوزه علمیه می‌گوید: بنده در همان بحبوحه قیام امام، رفتم خدمت یکی از مراجع که از اساتید من هم بودند. دیدم «بحار» مرحوم علامه مجلسی را باز کرده‌اند و مشغول مطالعه بحث تقیه هستند. ایشان گرچه ممکن بود بحثی از جهاد و مبارزه و فداکاری مطرح کند، ولی حرف جهاد را می‌زد و فکر تقیّه در ذهنش بود. |بیشتر|

اراده و همت امام

بیش از هزار سال است که جامعه‌ی علمی و روحانیت شیعه، در دنیای اسلام مشغول کار است. در این میان به زحمت می‌توان دو، سه نفری را پیدا کرد که در ذهنشان بوده است، شاید بشود حاکمیت مکتب اهل بیت در عالم خارج تحقق پیدا کند. امام، این رؤیای بی‌تعبیر را، در عالم خارج و واقعیت، محقق کرد. یعنی آنها [این همه] نوشتند تا یک فرد بتواند خود را مسلمان نگه‌دارد؛ اما امام کاری کرد تا یک جامعه بتواند با نظام اسلامی زندگی کند. آنها همت گماشتند که همین اقلیت شیعه را حفظ کنند؛ اما امام همت گماشت که پیام اسلام و حق را به آفاق عالم بگستراند؛ و تا حدود زیادی هم توانست. هرچه بعد از این هم بشود، از برکات حرکت آن بزرگواراست. (15/7/1371)

تعهد علما

در نهج‌البلاغه یک اصل اساسی، سازنده و جهانی وجود دارد که راهگشای هر انسان جستجوگر در زمینه اندیشه سیاسی اسلام خواهد بود.

امیر المؤمنین (ع) می‌فرماید: من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوندتبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد گرفته و آنها را ملزم کرده که در مقابل پر خوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستم دیدگان ساکت ننشینند. (ولایت فقیه , ص. 37)

اسفند 1400 - تهران

امام خمینیانقلاب اسلامیحکومت اسلامیشبههولایت فقیه
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید