ویرگول
ورودثبت نام
فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۸ دقیقه·۸ ماه پیش

این مطلب را قبل از دیدن فیلم سالت بخوانید

"سالت"؛ جاسوس روسي که آمريکايي شد تا جنايتکار نباشد

اگر فیلم سالت را دیده باشید اذعان میکنید با یک بار دیدن خیلی از جریانات را متوجه نخواهید شد. مخصوصا اگر دوبله‌های فارسی را ببینید که ابهام بیشتر میشود. در این مطلب به معرفی و بررسی فیلم سالت پرداخته شده است و من نیز در انتها نکته‌ای به این بررسی اضافه کرده‌ام.


کره شمالی: نماي داخلي از زنداني در کره شمالي، ماموران کره اي زني را براي شکنجه مي آورند، زن لباس رنگ روشني بر تن دارد که خون در جاي جاي آن شتک زده است. در کنار مکالمه هاي ماموران به زبان کره اي صداي زن شنيده مي شود که در حالي که ناله مي کند به زبان انگليسي بي وقفه مي گويد من جاسوس نيستم. فيلم سينمايي سالت اينگونه اغاز مي شود.


داستان فیلم: سالت به کارگرداني فيليپ نويس در سال 2010 تولید شد. این فیلم داستان زني است که در سازمان سيا مشغول به کار است.او در ماموريتي که در کره دارد با يک حشره شناس آشنا مي شود و به او دل ميبندد. زماني که اين خانم جاسوس که اسمش "اولين سالت" است دستگير مي شود، مايک، يعني همان حشره شناس به آب و آتش مي زند تا او را نجات دهد و سرانجام موفق ميشود تا از طريق عريضه نوشتن به کنگره دولت آمريکا را مجبور کند تا سالت را با کره مبادله کند.

اين ها همه مربوط به دو سال پيش از شروع داستان مي شود.


بازجویی از ارلف: سالت در سالگرد ازدواجش با يک جاسوس روس رو برو مي شود که توسط سازمان سيا بازداشت شده و میخواهد پرده از يک توطئه تروريستي که قرار است توسط يک جاسوس روسي عملي شود، بردارد.

"واسيلي ارلف" داستاني را تعريف مي کند که مربوط به پروژه اي سري در دوران جنگ سرد بوده است که بر طبق آن کودکاني از پدر و مادرشان دزديده ميشدند و تحت اموزش هاي سخت جاسوسي قرار مي گرفتند و زبان انگليسي را به عنوان زبان مادري مي آموختند. سپس آنها توسط سرويس جاسوسي روسيه شوروي به داخل آمريکا انتقال داده ميشدند و در خانواده‌هاي آمريکايي بزرگ مي شدند تا در زمان مقتضي عمليات مورد نظر را عليه اهداف آمريکا اجرا کنند.


افشاگری: ارلف مي گويد در حال حاضر يکي از اين جاسوس ها که در زمان کودکي به آمريکا انتقال يافته و نام اصلي و روسي او "چنکوف" است ماموريت دارد تا رئيس جمهور روسيه را ترور کند. رئيس جمهور روسيه قرار است تا براي شرکت در مراسم تشييع جنازه معاون رئيس جمهور آمريکا به نيويورک بيايد. ماموران سازمان سيا در ابتدا ادعاهاي ارلف را جدي نمي گيرند، اما همين که بازجو که کسي نيست جز خود اولين سالت ميخواهد اتاق بازجويي را ترک کند، ارلف مدعي مي شود که چنکوف کسي نيست جز سالت.


کشاکش داستان از همين نقطه کليد مي خورد. روسا و همکاران سالت به او شک مي کند و او بلافاصله بعد از ايراد اين اتهام به ياد شوهرش مي افتد، سالت به همکارانش هشدار مي دهد که جان همسرش در خطر است و ممکن است او توسط جاسوسان روسي به گروگان گرفته شده باشد تا او را مجبور به کاري کنند.

ارلف هم ميگويد سالت يکي از همان بچه هايي است که در کودکي به عنوان فرزند پدر و مادر آمريکايي که در سفارت آمريکا در روسيه کار مي کردند، جا زده شده است. البته اين اتفاق بعد از مرگ اين دو آمريکايي افتاده است. همزمان همکاران سالت بررسي مي کنند و در مي يابند که پدر و مادر سالت در سال 1988 در مسکو در يک تصادف رانندگي کشته شده اند و سالت در همان سال به آمريکا بازگشته است. همين تطابق شک ها را جدي تر ميکند.


بخشهای مهیج فیلم: همزمان سالت همچنان با شوهرش تماس مي گيرد اما هيچ دسترسي به او پيدا نمي کند. ارلف در حال انتقال از دست ماموران فرار مي کند و ناپديد مي شود، و همزمان سالت نيز فرار مي کند.

ماجر از اين قرار است که ارلف، در واقع همان کسي است که پروژه تربيت جاسوس از دوران کودکي را تربيت ميکرده است. او حال مي خواهد با ترور رئيس جمهور روسيه و پس از آن رئيس جمهور آمريکا باعث راه افتادن جنگ بزرگي در جهان شود تا شايد يک بار ديگر اتحاد شوروي احيا شود.


سالت پس از فرار از دست ماموران سيا پروژه ترور رئيس جمهور روسيه را اجرا مي کند و رسانه ها اعلام مي کنند که رئيس جمهور روسيه در راه بيمارستان کشته شده است. سپس بعد از اتمام موفقیت آميز اين پروژه با ارلف ارتباط گرفته و او را در يک کشتي در حوالي نيويورک مي بيند.

در اين ديدار فيلم نشان مي دهد که ماجرا واقعيت داشته و سالت که نقش او را آنجلينا جولي بازي مي کند، بواقع دختري روس بوده که در پروژه ارلف به آمريکا فرستاده شده است. همه کودکان اموزش ديده که حالا بزرگ شده اند در کنار ارلف قرار دارند.


ارلف پس از ديدن سالت او را با نام روسي اش يعني چنکوف صدا مي کند و ازدواج او را غلط توصيف مي کند؛ سالت مي گويد اين کار را براي پوشش انجام داده ولي در حالي که اين جمله را بر زبان مي آورد شوهرش را ميبيند که در دست افراد ارلف اسير است و در مقابل چشمان وي کشته مي شود. سالت در ادامه متوجه مي شود که قرار است از طريق يک سرهنگ ناتو که از افراد ارلف است به کاخ سفيد نفوذ شده و در انجا رئيس جمهور امريکا ترور شود.

سالت پس از آگاهي از نقشه، ارلف و همه افرادش را به انتقام همسرش کشته و به سراغ سرهنگ ميرود. سرهنگ نيز يکي از همان کودکان دست آموز ارلف است. او براي سالت توضيح مي دهد که در ان شب بايد رئيس جمهور آمريکا را در کاخ سفيد ترور کند.سرانجام سالت به داخل کاخ سفيد راه پيدا مي کند و درست زماني به پناهگاه رئيس جمهور مي رسد که در پاسخ به اقدام روسيه در فعال کردن سلاح هاي هسته اي سلاح هاي هسته اي آمريکا نيز فعال شده است.

وقتي سالت به پشت در اتاق کنترل مي رسد با رئيس خودش در سازمان سيا مواجه مي شود که همه اطرافيان رئيس جمهور را کشته و تازه مي فهمد که رئيس او نيز يکي ديگر از همان کودکان است و با اين تفاوت که او بزرگتر از سالت است و سالت او را تا به حال نديده، رئيس سالت از پشت شيشه ضد گلوله پناهگاه مي گويد که مساله ترور رئيس جمهوري آمريکا نيست بلکه مساله حمله هسته اي به دو شهر بزرگ و پر جمعيت است؛ که اتفاقا از شهرهاي مهم مسلمانان نيز هستند، "تهران" و "مکه"

رئيس سالت مي گويد اگر اين حمله صورت بگيرد دست کم 9 ميليون نفر مي ميرند و همه مسلمانان جهان نسبت به آمريکا خشمگين مي شوند و آمريکا را مسئول اين ماجرا به حساب مي آورند. سالت بالاخره در کش و قوسي موفق مي شود که از اين حمله اتمي به تهران و مکه جلوگيري کند.


سالت به دنبال چيست؟

چه چيزي باعث مي شود تا سالت موضعش را تغيير دهد و ديگر راهي را که براي انجام ماموريتش به آمريکا آمده است پي گيري نکند؟

سالت يکي از کودکاني است که به آمريکا فرستاده شده و کاملا به همه آن چيزي که مي بايست به آن عمل کند آشنا است اما يک باره همه چيز را کنار گذاشته و به آمريکا خدمت مي کند. ماجرا چيست؟ شايد در نگاه اول مخاطب فکر کند که اين عاشق شدن سالت بوده که روحيات او را تغيير داده است. اما آنچه او پس از به گروگان گرفته شدن همسرش انجام مي دهد نيز نمي تواند صرفا براي نجات او باشد، اگر اين طور بود سالت نبايد بر جلوگیری از قتل رئيس جمهور روسيه آن همه تلاش کند.


فيلم نشان مي دهد که بر خلاف ديگر جاسوسان تربيت شده، سالت به طور کامل آمريکايي شده که البته عاشق شدن و ازدواج او نيز ازجمله تلاشها برای جا انداختن همین مطلب است.

پروژه ديپلماسي عمومي آمريکا مي کوشد تا با این فیلمها به مخاطب القا کند که اين تنها آمريکايي شدن است که خشونت، تروريسم و دشمني را در جهان کاهش مي دهد و در صورتي که فرهنگ آمريکايي غالب شود يک مامور جاسوس دشمن نيز مي تواند به يک خودي تبديل شود.


نظر من: در تایید این نظر باید بگویم که سالت به تنهایی تمام افراد این شبکه مخوف را از بین برد و حتی آخرین عضو گروه که همان رییس شابق خودش بود را هم وقتی فهمید عضو گروه ارلف است با آن حرکت به یاد ماندنی کشت


چرا نام "سالت"؟ چرا جولي؟

سالت در لغت به معناي نمک است، اما سالت در ادبيات سياسي به پيماني گفته مي‌شود که در سال 1972 بر سر کاهش سلاح هاي راهبردي ميان شوروي و آمريکا بسته شد. پس انتخاب اين نام براي بازيگر نقش اول يادآور توافق ميان شرق و غرب است.

نقش سالت را آنجلينا جولي بر عهده گرفته است. آنجلينا جولي خود يک فعال ديپلماسي عمومي آمريکا محسوب مي شود، وي مدت ها است که به عنوان سفير صلح سازمان ملل به کشورهاي مختلف سفر مي کند و از آن مهم تر جولي عضوي از نهاد "شوراي روابط خارجي آمريکا" يا همان"CFR" است بنابراين سوابق جولي نشان مي دهد که او گزينه مناسبي براي ايفاي اين نقش بود.

سالت
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید