ویرگول
ورودثبت نام
فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

برای اولین بار از اون شب مینویسم

برای اولین بار از اون شب مینویسم.

کرج/گلشهر/درختی
داشتم از باشگاه برمیگشتم.
بعد از تیر خوردنم تصمیم گرفته بودم ورزش کنم اما متاسفانه یک هفته درمیون تمام بدنم عفونت میکرد و می‌افتادم تو خونه ولی باز ادامه میدادم.
فکر کنم دی ماه بود.
ساعت ۷شب.
از باشگاه که اومدم بیرون دیدم کلی تماس از دست رفته از مامان و بابا دارم.
زنگ زدم بهشون هردو گفتن “ میگن گلشهر شلوغ و تیراندازیه با تاکسی نرو خونه اسنپ بگیر که از سه راه تهران بری از اونجا رد نشی” گفتم چشم ولی نتونستم به چشمی که گفتم پای بند باشم و مطمئنم خودشون هم میدونستند من میرم.
سوار تاکسی شدم گفتم “میرم دم بانک ملی.”
گفت” اونجا شلوغه من جلوتر پیاده‌ات میکنم.” قبول کردم.

پیاده شدم و شروع کردم وسط خیابون راه رفتن تا ببینم چه خبره.
صدای شلوغی به گوشم میخورد
رسیدم به درختی دیدم مامورا مثل مور و ملخ دارن از در و دیوار میرن بالا و تمام تلاششونو میکنن که با اون ماسک ‌های سیاه و اسلحه‌های زمخت زشتشون وحشت ایجاد کنن.
من راه خودمو میرفتم و هرکی میرسید بهم میگفت نرو سر درختی مامورا دارن میزنن و اونا نمیدونستن من تنم پر از گلوله‌اس و خشمم از همیشه بیشتره.
رسیدم سر درختی دیدم یک عده وسط خیابون دارن شعار میدن
از دیدن اون شجاعت منم جون دوباره گرفتم و یهو تمام وجودم شد صدا و داد زدم “مرگ بر جمهوری اسلامی”
یکی از سربازا از دور منو دید.
افتاد دنبالم، منم شروع کردم بین مردم تند راه رفتن
پیچیدم تو پاساژ سر ارغوان
قلبم تند تند میزد
فکر کردم گمم کرد
کلی آدم تو پاساژ بود که قایم شده بودن
ولی یکهو پاساژ پر شد از مامور که با باتوم‌های سنگین تر
از نفرتی که درون من بود میکوبیدن به کرکره‌های مغازه
و داد میزدند و همین وسط اون سرباز منو دید .
حمله کرد سمتم و شروع کرد با تمام وجودن زدن
میخواستم داد بزنم اما نزدم
فکر کردم این بار انقدر میزنه که میمیرم
دیگه فاصله‌ ضربه‌هاشو میدوسنتم
از وقتی که دستش بره بالا تا وقتی که بخوره
به پاهای من حدود ۲ثانیه بود.
دستش رفت بالا و ۳،۴،۵،۶ ثانیه گذشت و ضربه‌ای نخورد….

چشممو باز کردم همشون رفته بودن
مردم اومدن سمتم گفتن یه دختری روسریشو گرفته تو دستش و وسط خیابون ببن ماشینا راه میره و شعار میده و رفتن دنبال اون.


متنی که خواندید گزارش یک خانم از حضورش در اغتشاشات/اعتراضات/تجمعات/ شورشهای سال 1401 بود که ادعا میکند مورد اصابت گلوله‌های پلیس ایران قرار گرفته است. مرگ بر قفس مرگ بر هوای بی نفس. مرگ بر شراره های شر...

https://www.aparat.com/v/y72zyx4
بانکجمهوریصدا
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید