متن مناظره احمد زیدآبادی و عبدالله گنجی را در وبلاگ روزنامه شریف خواندم. بخشهای از اظهارات احمد زیدآبادی را ضد و نقیض دیدم. آنها را در اینجا نقل قول میکنم و در ادامه هم نقد و نظر خودم را میگویم.
زیدآبادی در توجیه وضعیت مطالعه و آگاهی نسل دانشجو خطاب به گنجی میگوید : این نسل سرش را از کتاب بیرون آورده و به جامعه نگاه میکند، شما هم سرتون رو از کتاب بیرون بیارید و به جامعه نگاه کنید.
زیدآبادی با اینکه خودش قبول دارد نسل امروز اهل مطالعه نیست اما این را نقص نمیداند! (شاید برای جذب نظر دانشجوها به خود) مطالعه تاریخ کشور چیز کم اهمیتی نیست. شناخت جریانات و روابط بینالمللی لازم است. شناخت جریانات سیاسی داخلی گریزناپذیر است. بدون شناخت گذشته هیچ حرکتی به هدف نمیرسد.
دیروز در یکی از وبلاگهایی که دنبال میکنم مطلب جالبی خواندم. برشی از کتاب چرا درمانده ایم؟ نوشته حسن نراقی استاد جامعه شناسی را گذاشته بود که مصداقش همین طرز تفکر آقای زیدآبادی است:
یکی از دردهای مملکت این است که حتی تحصیل کرده هایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارند (اگر یادتان باشد در دوره های دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولا جدی گرفته نمیشدند) مسخره تر از این نمیشود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیلکرده نداند از دو یا سه نسل قبلش پدرش کیست؟ ملتی که تاریخ گذشته اش را نمیخواند و نمیداند، همه چیز را خودش باید تجربه کند. آیا فرصت اینکار را دارد؟ آیا عمرش به این تجربه ها کفاف می دهد؟ در یکی از سفرهای خارجی ام آشنایی «خودتبعید» و طبیعتا ضدنظام با حرارت میگفت اینها بروند. گفتم بعد؟ گفت هرچه میخواهد بشود از این بدتر نخواهد شد. گفتم مطمئنی؟ تنها توصیه ای که به این بزرگوار کردم این بود که تاریخ بخواند. گفتم یادت نرود همیشه برخلاف گفتهی تو از هر چیزی حتی بدترش هم وجود دارد. یادآورش شدم وقتی تازیها با شعار برادری و برابری به ایرانِ متعلق به امپراتور ساسانی و نه متعلق به ایرانی حملهور شدند، واقعیت سادهی تاریخی این است که فشارهای هیئت حاکمه با بدبختیها و نکبتهایی که برای مردم بینوا فراهم کرده بودند، زمینهی خوش باوری را برای باور برادری و برابری اهدایی قوم مهاجم از مدتها قبل فراهم کرده بودند و همینطور شد که تا آمد تفرعن و نژادپرستی و برترجویی اموی را احساس کند کارش از کار گذشته بود و چارهای جز تمکین نداشت. آن وقت مجبور شد حدود 250 سال دست و پا بزند تا بالاخره بتواند راههایی برای رهایی بیابد.
زیدآبادی به این مسئله اشاره میکند که به عنوان یک دانش آموخته علوم سیاسی و برخی افراد فعال دیگر حق کاندیداتوری مجلس را ندارند.
من وقتی خودم را میگذارم جای جمهوری اسلامی اگر کسی بیاید بگوید:
دولت مجری احکام شرعی نیست.
جمهوری اسلامی به دلیل حفظ مشروعیتش به احکام فعلی پایبند است نه به دلیل حفظ دین.
حکم سب النبی در فقه مطرح شده و در قرآن یا نهج البلاغه مطرح نشده و لزوماً به شخصه هر چیزی که توسط فقها مطرح شود را قبول ندارد.
با اسلام فقاهتی نمیشود دولت اداره شود.
با اینکه تنها یک فرقه اسلامی را معتبر ببینیم و بقیه را منحرف ببینیم مخالف است
بعید میدانم او را تایید صلاحیت کنم. شما چنین فردی را تایید صلاحیت میکنید؟ (این حرفها را تنها در همین مناظره دانشگاه شریف بیان کرد. از آنچه در دست شورای نگهبان است خبری نداریم)
زیدآبادی عنوان میکند از سال ۶۲که وارد دانشگاه شده تا ۸۱ که از دانشگاه خارج شده عضو هیچ تشکلی از جمله انجمن اسلامی نبوده و فقط دوسال دبیرکل ادوار تحکیم وحدت بوده.
ادوار تحکیم وحدت یعنی کسانی که در دوره های قبل از مسئولان انجمن اسلامی بوده اند و حالا پس از بازنشتگی مجمع ادوار را تشکیل داده اند. کسی که بخواهد در انجمن اسلامی مسئول شود باید عضو انجمن باشد و از فعالان انجمن باشد. (نمیدونم قضیه ایشون چطور شده که دوسال دبیرکل ادوار تحکیم وحدت شده بدون هیچ سابقهای.) احمد زیدآبادی متولد 1344 در سیرجان است.