پرسید قارچ و پنیر هم بریزم گفتم نه! بخورم سرم درد میگیرد. گفت پیادهروی برای چربی خون مناسب است. بعد حرفش رسید به اینکه ما سبک زندگیهایمان درست نیست که مریض میشویم... و به نظر من همه باید برای سلامتی کتابهای خانم فلان (اسم یک نویسنده کتابهای زرد را آورد) را بخوانند. کتاب را روی میز گذاشت. با اجازهاش به کتاب نگاهی انداختم. همان حرفدرمانی و انرژی درمانیهای همیشگی کتابهای زرد بود. یکی از توصیههای کتاب برای سلامتی پرداخت عشریه بود! یک فصل مجزا به این بحث اختصاص داده بود! پرسیدم عشریه چیست؟ گفت اینکه بخشی از درآمدت را به مسجد یا کلیسا بدهی. گفت ما هم میدهیم. گفتم به کجا گفت به فقیرهایی که میشناسیم. حالا با این مقدمه متن زیر را بخوانید:
امروز ۲۰۰ تومن کار کردی و با خودت میگی ده تومنش رو میخوام به بچههای نیازمند سر چهارراه بدم. اما قانون خمس میگه درود بر شما ولی بیا ۴۰ تومنش رو به من بده تا کل نیازمندان رو باهاش کمک کنم و به شُکرانه این که با اسلام ناب آشنا شدی و قانون خمس را قبول داری که اختیار یکپنجم مال خودت را به خداوند بدهی ما با پول خمس تو آدمهای دیگر را هم با دین آشنا میکنیم و تعلیمات دینی را در جامعه گسترش دهیم.
حالا خداوند میگوید اگر سخت است که ۴۰ تومن را بدهی به سمت خانه که میروی آنچه خانوادهات نیاز دارد با این پول بخر و اگر بدهی داری پرداخت کن آنگاه آخر شب بیا بگو خداوندا من ۵۰ تومان پول برایم مانده ده تومنش را به عنوان خمس تقدیم میکنم.
حتی اگر نمیتوانی هر شب این کار را بکنی، میگوید بگذار سالی یک بار و بعد از آن که یک سال مخارج و تفریحات زندگی را انجام دادی آنگاه خمس مانده مال خود را حساب کن و بده برای یاری دین خدا که خداوند بهترین قرض گیرنده است. حتی میتوانی پیگیری کنی و این پول را خودت برای نیازمندان آشنا خرج کنی.