قناعت یکی از ارزشهای فرهنگی ماست. فلسفه قناعت حفظ عزت انسان است. صفت مقابل قناعت طمع است. طمع ترکیب دو خصلت زیاده خواهی و سیری ناپذیری در جمع کردن مال و اموال است، حتی به این قیمت که انسان عزت و شخصیت خود و ارزشهای اخلاقی را زیر پا بگذارد. ای شکم خیره به نانی بساز. تا نکنی پشت به خدمت دوتا
فرد «قانع» به مقدار كفايت میخواهد و به حقوق دیگران دستدرازی نمیكند. قناعت در حوزه مصرف تجویز میشود نه درباره کار کردن. اگر قناعت را به فرزندان خود یاد دهیم از اسراف و ریخت و پاش جلوگیری میشود و امکان پسانداز برای تهیه نیازمندیهای مهمتر زندگی به وجود میآید.
همانگونه که حرص کشورهای اروپایی را در قرن نوزده و بیست به غارت کشورهای جهان واداشت، قناعت، کشورهای اسلامی را به خو کردن به انحطاط و عقبماندگی متمایل کرد. مسلمان به صرف اینکه خودش نانی برای خوردن دارد نباید دست از کار بشوید؛ بلکه باید برای رفع فقر از جامعه هم کار کند، برای خودکفایی اقتصادی کشورش وارد میدان تولید شود. قناعت رهبانیت نیست.
و