نامه سرگشاده جمعی از کارکنان و خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مقام معظم رهبری
۱۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۹
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خطوط به نقل از جامعه خبر، جمعی از کارکنان و خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی در نامه ای سرگشاده به مقام معظم رهبری که به دست سید هادی کسایی زاده روزنامه نگار و مدیرمسئول ماهنامه میدان آزادی رسیده خبر از وضعیت نه چندان مناسب در بخش خبری این رسانه دارد.
در این نامه آمده است: بسمه تعالی محضر مبارک مقام معظم رهبری؛ حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)سلام علیکم؛رهبری عزیز و بزرگوار! جمعی از فرزندان ولاییتان در معاونت سیاسی سازمان صداوسیما با دلی پر درد و افسردگی خاطر ناشی از اوضاع درهم ریخته واحد شاغل در آن، به امیدی این چند خط مرقومه را به محضر ولی امر خود مینگارند تا شاید همچون گذشته که معظمله مانند پدری مهربان شنوای دردل فرزندان خود در اقشار گوناگون جامعه بودهاند، این بار هم با عنایت به آنچه که در ادامه به محضرشان معروض می گردد، در راستای تغییر جهت یک رویهی انحرافی بس بزرگ که در راه حرکت رسانه ملی افتاده، اقدامی عاجل از سوی ولی و مقتدای خویش را مطالبه کنند.سربازان خدوم ولایت در معاونت سیاسی سازمان صداوسیما به عرض مبارک آن حضرت مستطاب میرسانند؛ دوسال پیش که نام آقای جبلی به عنوان گزینهای ریاست سارمان صداوسیما مطرح گردید، کارکنان انقلابی حوزه خبر و برنامههای سیاسی هم به ارتقای بیش از پیش اوضاع داخلی و خروجی آنتن امیدوار شدند.گرچه با توجه به تجربهی ناخوشایندی که جناب جبلی از دوران مسئولیتشان در معاونت سیاسی(معاونت خبر سابق) در اذهان بخش زیادی از همکاران به جای گذاشته بودند، نگرانی هایی پیرامون افق پیش روی سازمان در دل همکاران سایه افکنده بود، لیکن ما هم مانند ولی امرمان با نگاهی مثبت به برنامهی تحولی ادعایی ایشان، امیدوار گشته بودیم که با تدابیر اندیشیده شده جنابشان و صدالبته با عبرت گیری از مشکلات گذشته، اینبار به واقع تحولی مثبت اعم از خروجی محتوایی برای مردم از یک سو و کیفی تر شدن وضعیت داخلی سازمان برای کارکنان از سوی دیگر روی دهد. اما زهی خیال باطل! متاسفانه از زمان انتصاب آقای جبلی به ریاست رسانه ملی و به دنبال آن حضور آقای علیرضا خدابخشی به عنوان معاون سیاسی در سازمان صداوسیما که بنا به شنیدها از بستگان نسبی آقایان جلیلی نیز هستند، نه تنها چیزی از تحول ادعایی آقای جبلی که در ذهنها نقش بسته بود، جنبه عینی پیدا ننمود بلکه با عملکرد آقای خدابخشی آنهم در سایهی حمایت های بی حدوحصر آقایان جبلی و جلیلی از وی نتیجهای جز فشارهای گوناگون و فراوان بر بدنه معاونت سیاسی حاصل نگشته و نام برده با شیوه کاری خود هر روز اذیت و آزار جدیدی را به کارکنان شریف و انقلابی این معاونت وارد میکند. آنچه که در ادامه می آید، تنها اشارهای اجمالی به رفتارهای ایشان بوده که موجبات تألم خاطر کارکنان معاونت سیاسی را در پی داشته است.
آقای خدابخشی بارها با ادبیاتی زننده و تحقیر آمیز با کارکنان سخن گفته اند و نوع ادبیات ایشان با بدنه معاونت سیاسی عاقل اندر سفیه مینماید. گویی ایشان که کارکنان سازمان با ظرایف خبر بیگانه بوده و ایشان که تا پیش از این مشغول کار رستوران داری بودند به این حوزه اشراف فوق صددرصدی دارند! به کار بردن تعابیری مانند “اینا که کار نمی کنن” “اینها که چیزی حالیشون نیست” یا تعبیر تحقیر آمیز “نیروهای کمیته امدادی” که از سوی نامبرده در مورد کارکنان قراردادی معاونت بکار گرفته شده و موارد دیگری از این دست، حرمت کارکنان را شکسته است. تنها در یک مورد، وی با وجود اعلام نظر مدیرکل پیشین فنی معاونت؛ آقای دکتر خواجه جعفری، مبنی بر مخاطره انگیز بودن تخریب تحریریه پخش اخبار سیما و تبدیل آن به استودیو، با لفظ “اینها چیزی حالیشون نیست” اقدام به تخریب محل یادشده کرد که اکنون مشخص گشته به دلیل ریزش طبقه زیرین آن که از قضا محل استودیوهای پخش اخبار صداست، امکان ایجاد استودیو در آن وجود نداشته و حالا بیش از یک سال است که محل یادشده با همان حالت تخریب شده به حال خود رها گردیده و طبقه چهارم ساختمان شیشهای جام جام به متروکه ای بدل گشته که همکاران قدیمی معاونت با مشاهده آنچه که بر سر آن وارد آمده، تنها حسرت روزهای پرجنب و جوش گذشته در دلشان تازه میشود.
مخاطرات محیط کاری؛ سلب آسایش کارکنان در ابتدای حضور آقای خدابخشی در کسوت معاون سیاسی، وی با در هم ریختگی ساختار معاونت و ادغام همه بخش های خبری در درون ساختار به اصطلاح “تحریریه واحد” ضمن نقض اصول بدیهی پدافند غیرعامل، حجم زیادی از جمعیت مجموعه معاونت سیاسی را در طبقه اول ساختمان شیشه ای متمرکز کرد که عملا نه تنها به بهبود کیفیت اخبار کمکی منجر نشد بلکه گزارش های متعدد اداره کل نظارت و ارزیابی خبر و برنامه های سیاسی موید افت شدیدو محسوس کیفیت خبر رادیو و تلویزیون است.
همه اینها در شرایطی صورت گرفته که برای ایجاد تحریریه مذکور هزینه های فراوانی به بیت المال به واسطه تخریب پارتیشتن ها و اتاق های موجود در طبقه اول ساختمان شیشهای وارد شده است. نکته جالب توجه آنکه تجمیع این حجم از نفرات علاوه بر مخاطراتی که بدان اشاره شد، به طور طبیعی به واسطه ترددهای انسانی ایجاد شده ناشی از تجمیع افراد در محلی محدود آنهم بدون در نظر گرفتن تمهیدات رفاهی و امنیتی که براحتی از سوی هر فرد صاحب اندیشه ای قابل پیش بینی بود.تمرکز کاری و آرامش روانی همکاران را به کل از بین برده است.
بدون شک میتوان این موضوع را یکی از دلایل موثر در افت کیفیت خروجی آنتن دانست. به این مورد باید تخریب زیرساخت های بهداشتی مورد نیاز کارکنان و تبدیل آن به اتاق جلسات(!) آنهم با وجود این حجم از جمعیت که در بالا اشاره شد را نیز افزود.
نکتهای که از قضا با مخالفت صریح واحد تخصیص مکان سازمان هم روبهرو شد. اما علیرغم این مخالفت ها نارضایتی های کارکنان، باز با حمایت تمام قد آقای جبلی از جناب خدابخشی محل مورد نظر تخریب شد. سریال رفتارهای آزارگرایانه خاله زاده ی آقایان جلیلی البته به اینجا ختم نمیشود. قرار دادن اتاقکهای(باکس) تدوین در کنار تحریریه ها به شکلی باز و بدون طراحی درست که سروصدای آن از بین بردن تمرکز خبرنگاران و دبیران خبر را در پی داشته از دیگر تحولات فوق العادهی(!)آقای خدابخشی است که از قضا بارها باعث ایجاد تنش لفظی میان خبرنگاران؛ دبیران یا سردبیران با تدوینگران شده است.
چرا که محلهای ایجاد شده به هیچ وجه استاندارد یک واحد تدوین را نداشته و تعبیه آن در کنار تحریریه ها بدون هیچ چهارچوب فیزیکی محصور، موجب بروز سروصدا در محیط کاری تحریریه ها شده است. آنهم با وجود سروصداهایی که به طور معمول با تجمیع این حجم از نفرات خود به تنهایی سلب آرامش کاری همکاران را در پی داشته و هر عاقلی که تجربه کمی هم در حوزه خبر داشته باشد به راحتی این را درک میکند.
اما گویا مصالح کارکنان و منطق کار ذره ای برای معاون سیاسی محبوب آقایان جبلی و جلیلی اهمیتی نداشته و حتی اگر قرار باشد با تحمیل هزینه های فراوان و از بین بردن بیتالمال و در هم کوبیدن اصول بدیهی پدافند غیر عامل هم کار باب میل جناب خدابخشی انجام گیرد، باید بشود.
چرا که میل ایشان اینگونه خواسته است! همه اینها در حالی رخ میدهد که نام برده با ادبیاتی زشت نسبت به مدیران سابق معاونت که هرکدام وزنه ای در حوزه خبر به حساب میامدند، آنها را به نفهمی و صفات زننده ای از این دست متهم میکرد. مدیرانی که هرگز اقدامات آزارگرایانه این فرد را به بدنه کارکنان معاونت سیاسی تحمیل نکردند.
در دوره های گذشته همگی همکاران حوزه خبر و برنامه های سیاسی با آرامش خاطر و بدون تشویش روانی و فکری، وظایف خود را به خوبی ایفا می کردند. چیزی که در خروچی آنتن به خوبی تفاوت آشکار خود را با دوسال اخیر نمایان نموده است.
باید پرسید تجمیع این حجم از جمعیت در مکانی که زیرساخت های عمرانی؛ بهداشتی و نیز تمهیدات امنیتی در آن برای حجم بسیار کمتری از جمعیت کنونی پیش بینی شده، چه منطقی دارد؟ چه برسد به اینکه بخش دیگری از همین زیرساختها به خواست آقای خدابخشی تخریب هم شده است. آیا با تخریب پارتیشن و ایجاد فضای یکپارچه بدون تفکیک، رخداد مثبتی در خبر و برنامه های سیاسی سازمان روی داد با به عکس؛ کیفیت خبر کاهش محسوسی پیدا نموده است؟
آیا به طور مثال یک بانوی همکار با وجود تفکیک فضای فیزیکی فضاها از یکدیگر، در صورت نیاز به تعویض لباس میتوانست با رعایت حریم شخصی این کار را انجام دهد یا با وضعیتی که جناب خدابخشی اکنون به وجود آورده است؟ آیا پیش از آن در زمانی که شبکه خبر؛ خبرگزاری صداوسیما؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ پخش اخبار سیما و اداره کل برنامه های سیاسی هر کدام به صورت مجزا کارهای محوله خود را انجام میدادند، کیفیت خروجی آنتن بهتر بود یا شرایطی که اکنون با این حجم از فشار روحی_روانی و حتی جسمی که به کارکنان وارد آمده است؟ آیا خوانشهای متکثر در عین داشتن یک روایت واحد برای مخاطبان بیشتر جاذبه داشت همان چیزی که سابق بر این خبرگزاری صداوسیما؛ شبکه خبر؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبر شبکه جهانی جام جم و پخش اخبار صدا با نشان مخصوص خود انجام میدادند_یا آنچه که اکنون به شکل یکنواخت در تمامی خروجی های رادیو و تلویزیون به روی آنتن میرود؟
آقاجان! ما هم مانند ولی امرمان حضور حداکثری در انتخابات را یک فریضه مهم میدانیم. بر همین اساس هم بود که در دورههای گذشته، حدود یکسال و نیم پیش از هر انتخاباتی تمهیدات لازم برای برنامههای انتخاباتی در دستور کار معاونت سیاسی قرار میگرفت و طرحهای انتخاباتی از بخشهای مختلف معاونت دریافت میگردید. این امر به ویژه در حوزهی اداره کل برنامه های سیاسی بیشتر مورد توجه بود.چرا که گروههای برنامهساز این اداره کل متناسب با نوع ماموریت هر شبکهی رادیویی و تلویزیونی، تهیه کنندگان خود را برای تهیه برنامههای انتخاباتی آرایش رسانهای میدادند. مدیران گروه های سیاسی رادیو و تلویزیون نیز تعامل خود با شبکه ها را برای پخش ویژه برنامههای انتخاباتی از همین ایام شروع میکردند. در کنار اداره کل برنامه های سیاسی، هر کدام از دیگر بخش های معاونت نیز در فاصله زمانی به وجود آمده مقدمات لازم را مهیا کرده تا فضا را برای حضور حداکثری مردم در این رخداد بسیار مهم ملی هرچه بیشتر مهیا سازند، اما اکنون با وجود فاصله زمانی کمتر از ۹ ماهه تا انتخابات مجلس دوازدهم نه تنها هیچ نقشه راه مشخصی برای بخش های معاونت در زمینه انتخابات پیش رو مشخص نشده بلکه تازه چند روزیست ستاد انتخابات سازمان به ریاست آقای خدابخشی تشکیل شده تا ببینند که چه کار می خواهند بکنند!در حالیکه در دورههای پیشین بر مبنای آنچه که گفته شد یک سال پیش از انتخابات، ستاد آن در سازمان آنهم با فضای فیزیکی مشخص و البته داشتن در و پیکر(!) تشکیل می گردید. اینها به جای خود؛ اکنون پس از برنامههای شاخصی مانند”مجله خبری” ” تیتر امشب” و “نگاه۱” در آستانه انتخابات شاهد تعطیل شدن برنامههای شاخص دیگری همچون “گزارش هفتگی” “رو در رو” و دیگر برنامههای سیاسی تلویزیون هستیم. در این میان فضای افسردهی چیره شده بر عوامل برنامههای یاد شده را هم نباید از قلم انداخت.
تبعیض آشکار و سخیف در محیط کاری؛ رفتن عناصر توانمند و کاردان به حاشیهاز جمله ادعاهای تیم کنونی حاضر در رسانه ملی “انحصارطلبی مدیران پیشین در تخصیص فرصت استفاده از آنتن” برای عده ای خاص بود. اما اکنون شاهد آن هستیم که نه تنها این موضوع محقق نگشته بلکه عناصر به واقع ناکارآمد و انحصار طلب که به شکلی بسیار سخیف به آنان مسئولیت داده شده، از فرصت داده شده کمال سواستفاده را می کنند که از قضا همگی از افراد محبوب آقای خدابخشی هستند. به عنوان نمونه فردی که اصلا سرباز است و صرفا با تقلید از برخی خبرنگاران رسانه های فارسی زبان بیگانه به گزارش های خود رنگ و لعاب میدهد، به دلیل علاقه فردی آقای خدابخشی به وی، علاوه بر آنکه به صورت امریه در خبرگزاری صداوسیما خدمت سربازی خود را میگذراند، با انتصاب به عنوان سردبیر میز به اصطلاح “دفاعی” علاوه بر آنکه فرصت تهیه گزارشهای میدانی رده ۱ را از سایر خبرنگاران گروه یادشده گرفته، بارها گاف های محتوایی و حتی امنیتی در گزارش های خود داده و ارائه اطلاعات بعضا غلط در گزارش ها مانند انتصاب ساخت پل معروف بعثت به قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء در دوران دفاع مقدس (در حالیکه اصلا این قرارگاه در زمان جنگ وجود خارجی نداشته)؛حضور در بیشتر نشست های خبری و رخدادهای مهم دفاعی به جای دیگر خبرنگاران و.. تنها بخشی از موارد رفتارهای غیرحرفهای و گاف های وی به حساب میآید. انگار نه انگار که ایشان سردبیر هستند و وظیفهشان مدیریت حوزه خبری محوله است نه تهیه گزارش! حال آنکه در گروه مذکور افراد بسیار با تجربه تر و مسلط تر بر حوزه اخبار دفاعی حضور داشته یا دارند که یا بالاجبار مجبور به ترک حوزه خبر دفاعی شده و یا به خاطر شرائط سخت به وجود آمده به حاشیه رفتهاند. یا در میزهای خبری دیگر همچون بانک و بیمه سردبیرانی که از اندیشکده های مرتبط با آقای جلیلی آمده اند، بدون آشنایی قبلی با اصول خبرنگاری آنهم به ویژه خبر رادیو-تلویزیون، متولی سردبیری خبر اقتصادی شدهاند.نکته آنکه از منظر حرفهای گری رسانه ای، در حوزه اخبار اقتصادی بیش از آنکه یک سردبیر اقتصاددان باشد، نیاز دارد تا فردی مسلط به تهیه و تدوین اخبار اقتصادی به حساب آید. اما گویا اساسا برای آقای خدابخشی این مورد ذره ای اهمیت ندارد. مهم آن است که فرد دلخواه ایشان در حوزه مربوطه مدیر باشد که این کار هم با استفاده از اختیارات ایشان به راحتی قابل اعمال است!
در نقطه مقابل به حاشیه رفتن خبرنگاران حرفه ای است که در دوره گذشته به شایستگی در حوزه مربوط به خود تربیت و بکارگیری شده بودند. از خاطرمان نمی رود بر مبنای بیانات معظمله که اهمیت فضای مجازی را به مانند اهمیت انقلاب اسلامی عنوان فرموده بودید، ریاست وقت خبرگزاری صداوسیما یکی از خبرنگاران کارآزموده را مامور تهیه بسته خبریای با نام “هشتگ ها و روایت ها” کرده بود که به موقع به شایعات دشمنان در رسانه های معاند به ویژه در بستر فضای مجازی پاسخ قاطع میداد.تا جایی که موجب خشم رسانههای معاند شده بود. اما اکنون به یمن رفتارهای اعوجاج گونهی آقای خدابخشی انگیزه و ابتکار عمل از آن خبرنگار محترمه گرفته شده و ایشان به جای تمرکز بر حوزه ای که برای آن تربیت شده بود، در حوزه غیر مرتبط دیگری فعالیت می کند. قدر مسلم یکی از مولفه های ایجاد احساس ناامیدی و افسردگی در بین کارکنان دیدن همین موارد است.
.در کنار اینها، در دوره گذشته شبکهای تلویزیونی-اینترنتی با عنوان “مردم خبر” هرچند به شکل آزمایشی اما با یک هدفگذاری کلان در بستر اینترنت ایجاد شده بود و میرفت تا پس از طی دوره آزمون و خطا با شناسایی کمبودها و اشکالات سیستمی، حضور موثری را در فضای مجازی به عنوان مرجع خبر ایجاد نماید. اما اکنون نه تنها از آن شبکه خبری نیست که اساسا گویا چیزی به نام حضور موثر در فضای مجازی اصلا در قاموس فکری جریان حاکم بر معاونت سیاسی وجود ندارد!موضوع دیگر جابهجایی مکرر فیزیکی نیروها در معاونت است. اساسا گویا برای آقای خدابخشی تخریب امکنه ساختمان شیشه ای و تغییر مدام محل استقرار نیروها بر کیفیت اخبار اولویت دارد! جالب اینجاست ایشان حتی بر نحوه استفاده کارکنان از امکانات بهداشتی ساختمان هم دخالت کرده و تاکید بر استفاده از دمپایی در این امکنه بر توجه به نیازهای اساسی کارکنان؛ آرامش فضای کاری یا بهبود هرچه بیشتر خروجی آنتن ارجح است! برای ایشان اصلا اهمیتی ندارد که روزی دسترسی محل تردد کارکنان در یک ضلع ساختمان را ببندد و یک روز دیگر زیرساخت بهداشتی و رفاهی ساختمان را تخریب کند . آنچه که مهم است منویات شخصی اوست که باید اجرا گردد و در این رابطه حمایت بی چون و چرای آقای جبلی و جناب وحید جلیلی پشت گرمی آقای خدابخشی برای اعمال هرگونه فشار کاری بر کارکنان آنهم در برهه حساس منتهی به انتخابات شده است.آقاجان! در این میان بچه های مظلوم و پرکار باشگاه خبرنگاران جوان را نباید از یاد برد. نهادی که حکم نیروی مقاومت بسیج را برای معاونت سیاسی سازمان داشت و این روزها درب ساختمانش بسته گشته است. بچه های باشگاه اکنون در کپسول فشرده شده انسانی معاونت سیاسی در طبقه اول ساختمان شیشهای در کنار دیگر همکاران حضور پیدا می کنند و در این شرایطی که پیشتر بدان اشاره گردید، تنها اخبار دریافتی نهادهای دیگر را بر روی خروجی سایت باشگاه خبرنگاران جوان منتشر می نمایند. از این دردناک تر فشارهای مضاعف مدیری است که بر این بچه ها گمارده شده. فردی بدون ذره ای تجربه کار خبری که هر از گاهی به بخشی از بچه های باشگاه که خود آنها را دورکار کرده می گوید: “می خواهم همه شما را مرخص کنم تا بروید دنبال کارتان!”واقعا در آستانه انتخابات این دست رفتارها چه معنایی می تواند داشته باشد؟آقاجان! خاطرمان هست که حضرتعالی در چندین سخنرانی مطالباتی را خطاب به صداوسیما بیان فرمودید. مثلا در دیدار رمضانی با کارگزاران نظام از رسانه ملی خواستید تا به شایعات و شبهافکنی های دشمنان در فضای مجازی پاسخ مناسب دهد. همکاران انقلابی و دغدغهمند معاونت سیاسی که بر اساس تجربه دوره های گذشته انتظار داشتند به مجرد اشاره ولیامرشان بلافاصله مدیران معاونت سیاسی نسبت به عملی شدن فرمایشات حضرت مستطاب همه امکانات حوزه خبر و برنامه های سیاسی بکارگیری کنند، این بار هرچه منتظر ماندند هیچ واکنشی را از سوی معاون سیاسی ندیدند. یا اخیرا از همه رسانه ها به ویژه رسانه ملی خواسته بودید تا اهمیت فناوری صلح آمیز هستهای را در همه شعوب آن برای مردم بازگو کنند.اما گویا این امر تنها در بازتاب سخنرانی حضرت مستطاب با مسئولان و دانشمندان سازمان انرژی اتمی مطرح گشت و پس از آن هیچ ترتیب اثری بدان داده نشد. چرا راه دوری برویم؟ همین شعار سال خودش شاهد مثال خوب دیگری برای فضای آشفته معاونت سیاسی است. هم شما و هم ما کارکنان معاونت سیاسی به خاطر داریم که در دوره های گدشته بر مبنای یک برنامه ریزی یکساله، چه در شبکه خبر؛ چه در خبرگزاری صداوسیما؛ چه در پخش اخبار صدا و چه در اداره کل برنامه های سیاسی، بسته های خبری و رسانهای متنوعی برای تحقق شعار هر سال در دستور کار معاونت سیاسی قرار میگرفت. بر همین مبنا هم فضای پرنشاطی در همه ارکان معاونت به وجود می آمد تا امر مدنظر معظم له به عنوان یک فریضه دینی و اعتقادی محقق گردد.
رهبر عزیز! دلمان پر درد است از اینکه می بینیم حضور موثر در فضای مجازی که پیشکش! اکنون غرور ملی و کاری همکاران با یک کج سلیقگی دیگر معاون سیاسی بیش از پیش جریحه دار گشته که همانا برگردان کردن گزارش های تولیدی دیگر شبکه های خارجی و پخش آن از بخش های خبری صداوسیماست. برگردان شدن گزارش های خبری شبکه های المیادین؛ المنار و روسیه الیوم و .. نمونههایی از این رفتار غیر حرفهای متولیان حوزه خبر در معاونت سیاسی است.آنهم در شرایطی که اساسا صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه مرکزی جبهه مقاومت در عصر جنگ روایت ها، بایستی روایت مختص به خود را داشته باشد. این نکته به ویژه در بین خبرنگاران نسبتا جوان تر سازمان که انگیزه کاری فزون تری برای کار دارند، بیشتر مایه سرخوردگی شده است.در این میان آنچه نمک بر زخم دل بچه های انقلابی معاونت سیاسی پاشیده، بی اعتنایی آقای خدابخشی به توصیه های دلسوزانه باقی مانده های عناصر باتجربه و آگاه معاونت است. توصیه هایی که در زمان اعتراضات دوسال پیش اصفهان درخصوص نحوه پوشش اخبار اعتراضات کشاورزان به معضل کم آبی با بی توجهی و حتی برخورد تند نام برده مواجه گردید که بعدها با دامن زدن به ماجرا و در ادامه تبعاتش همانگونه که مستحضرید خود را نشان داد.
ایجاد التهاب داخل بدنه بومی معاونت در آستانه انتخابات گروه حاکم بر معاونت سیاسی برای پرداخت مبالغ کارانه و اضافه کار، فرمولی به ظاهر عادلانه اما در واقع به شدت ناعادلانه را در پیش گرفته اند. بر اساس این فرمول، پرداخت کارانه ها بر اساس میزان خبر و گزارش های تولیدی در نظر گرفته شده است. نکته ظریف و مغفول در این شیوه پرداخت، نادیده گرفتن منطق هر سرویس خبری بوده که ممکن است پر خبر یا کم خبر باشد.مثلا به صورت معمول حوزه خبری اقتصادی پر خبر است اما حوزه خبری دفاعی کم خبر به حساب میآید. از سوی دیگر اگر بنا باشد که ملاک پرداختی کارانه، تولید هرچه بیشتر گزارش در نظر گرفته شود، کیفیت فدای کمیت می گردد. و اما نکته بسیار قابل تامل که از قضا جزو بلیههای دوره اخیر است، به همان موردی برمیگردد که پیشتر در مورد حوزه اخبار دفاعی به محضر مبارک عرض شد. وقتی کسی که خود هم سردبیر است و هم خبرنگار و به خاطر نداشتن ظرفیت پذیرش مسئولیت_ به دلیل ناپختگی؛ بی تجربگی و پیروی از هوس های شخصی_فرصت تهیه گزارش را از دیگر خبرنگاران می گیرد، آنچه که خروجی مسلم آن خواهد شد، آمار پایین تولیدات خبری یک خبرنگار و در مقابل افزایش بی رویهی عملکرد خبرنگار یا سردبیر حوزه ایست که همه اینها را خودش انجام میدهد.مقتدای بزرگوار! گرچه میدانیم خروجی آنچه که به روی آنتن می رود از نگاه تیزبین حضرتعالی و بخش های ناظر در دفتر جنابتان پنهان نیست و بدون شک بروز نارضایتی عمومی از عملکرد رسانه ملی در همگی بخش ها که این روزها در نشست های گوناگون دانشگاهی و غیره با مدیران سازمان بازتاب های زیادی را به ویژه در فضای مجازی به دنبال داشته، حتما به عرض مبارک رسیده است. اما به نظر میرسد آنچه که در شعاع نارضایتی های عمومی از عملکرد رسانه ملی کمتر به چشم آمده، کاهش انگیزه بخش زیادی از کارکنان خدوم رسانه ملی از عملکرد تیم مدیریتی حاکم بر سازمان بوده که در این میان نارضایتی کارکنان معاونت سیاسی به عنوان حساس ترین بخش سازمان، یکی از شدیدترین موارد روزمرگی های تلخ این روزهای رسانه ملی است.آقاجان! همه این موارد در شرایطی رخ میدهد که در دوره های گذشته، یکی از افتخارات کارکنان ولایی معاونت سیاسی صداوسیما ابراز رضایت آن رهبری فرزانه از عملکرد معاونت سیاسی بود. اما اکنون جز شرمندگی از عملکرد ضعیف معاونت سیاسی رسانه ملی در این دوره و باختن میدان به رسانه های معاند و شایعه پراکنان فضای مجازی چیز دیگری بر چهره نگارندگان این نامه در برابر ولی امر و مقتدایشان ننشسته است.مقتدای ما! گرچه به نظر میرسد دستانی در کارند تا از روی غفلت یا خدای ناکرده به عمد، با اینجاد نارضایتی های گسترده در بین بدنه مومن رسانه ملی یه ویژه معاونت سیاسی، فضای تنش و درگیری دیگری را اینبار در یکی از حساس ترین نهادهای کشور رغم بزنند. هیهات! که فرزندان انقلابی معظم له در دام چنین توری بیفتند که تنها ماهیگرانش معاندین قسم خورده انقلاب اسلامی و ملت عزیز ایران است. اما آقا جان! فشار روانی و روحی بر فرزندانتان به واسطه کج رفتاری های گروهی قدرت طلب سایه افکنده و تلخ ترین روزهای خود را میگذارنند.سید و ولی امر بزرگوار! سخن از رنج های این دوسال اخیر بسیار است که مقتضی جایگاه شما نمی طلبد وقت گرانبهایتان را که می بایست مصروف رسیدگی به تمام امور جاریه کشور شود با آن مشغول گردانیم.
اکنون ما جمعی از کارکنان معاونت سیاسی رسانه ملی، ضمن تجدید بیعت با مقام عظمی ولایت، از آن رهبری گرانقدر عاجلانه تقاضامندیم تا با عنایتی پدرانه به فرزندان خود در حوزه خبر و برنامه های سیاسی، نسبت به تغییر ریل غلطی که باعث ناکامی رسانه ملی در عرصه جنگ روایت ها در برابر جبهه رسانه ای استکبار شده ، عنایت خاصه خود را نسبت به فرزندان انقلابی و ولایتمدار خود در رسانه ملی و به ویژه معاونت سیاسی مبذول فرمایند.
والامرو الیکم جمعی از کارکنان معاونت سیاسی رسانه ملی