یک پایگاه خبری با پسر دکتر شریعتی مصاحبه کرده. این مصاحبه درباره حجاب است. احسان شریعتی برای اینکه به اینجا برسد که گشت ارشاد و تذکر به بیحجابها کار غلطی است میگوید اساسا نهاد روحانیت (یعنی حوزه علمیه) در اسلام وجود ندارد و در صدر اسلام چیزی به اسم روحانیت و عالمان دینی نداشتیم و حتی خود پیامبر هم روحانی نبوده است. شریعتی همچنین میگوید دین یک امر داوطلبانه و اختیاری است و مادر او هم گاهی وقتها حجاب را رعایت میکرده و گاهی در جامعه بدون حجاب بوده است.
به نظر من
این ادعا برای اثبات نگاه عرفی و تسامح به دین مطرح میشود. طرفداران این تفکر میخواهند بگویند اسلام همان است که مردم از خوب و بد می فهمند و اسلام یعنی فهم عمومی و عرف جامعه بنابراین نیازی به قشر روحانیت وجود ندارد تا بخواهند دین را به ما بیاموزند و نیازی به مرجعیت وجود ندارد تا بخواهند احکام دین را از منابع کتاب و سنت و اجماع و عقل استخراج کنند.
نمیدانم
آیا نگاه دکتر شریعتی هم همین بوده است یا خیر (دکتر علی مطهری پریشب در تلویزیون میگفت اگر عرف کافی بود دیگر نیازی نبود خداوند پیامبر بفرستد و دین بفرستد)
فلسفه حوزه علمیه در آیات و روایات
*قرآن کریم به كوچ گروهى از افراد براى آگاهى در دین و بازگشت به میان قوم خود برای تبلیغ دین، تشویق كرده است: چرا از هر گروهی دسته ای به سفر [در شهری که پیغمبر حضور دارد] نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشداردهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند؟ توبه» 122
*از پیامبر اکرم نقل شده که علم در یک دستهبندی به دو دسته تقسیم میشود: علم ادیان و علم ابدان.
اولین برداشت از این روایت این است که چیزی به نام علم دین وجود دارد. پس به تبع آن وجود گروهی به نام عالمان دین و حوزه علمیه در تاریخ اسلام امری بدیهی و غیر قابل انکار است.