تجربه تاریخی ایرانیان نشان داده است در هر جایی که حمایت نیروهای مردمی (اقوام، قشر جوان و...) وجود نداشته شکست خوردهایم و در مقاطع حساس تاریخی نیروی نظامی کلاسیک، برای حفظ دستاوردهای یک ملت کفایت نمیکند؛ چند مورد تاریخی:
1. زمان صفویه حکومت ایرانی برقرار شد اما به اباحهگری و اشرافیگری دوران سقوط سلطان حسین صفوی منتهی شد که ارتش ایران و اقوام مختلف دربرابر یک مشت افغانی سنی مسلک اقدامی نکردند.
2. بعد از فوت نادرشاه افشار هم متاسفانه فرماندهان سپاه نادر عملا به سمت تجزیه ایران پیش رفتند. (جدایی افغانستان دقیقا در همین زمان توسط یکی از فرماندهان سپاه نادر کلید خورد)
تا اینکه پس از سالها جنگ داخلی فرماندهان سپاه نادر، یکی از آنها به نام کریم خان زند توانست بقیه را سرکوب کند و حکومت تقریبا ملی را تشکیل دهد اما باز هم خیانت بازماندگان سپاه نادر منجر به سقوط زودهنگام زندیه و افتادن کشور به چنگ شغال بدقواره قجری شد(آغا محمدخان که قیافه اش کمی شبیه آدمی بود)
3. در زمان پهلوی هم ارتش منظم و بزرگی داشتیم که بینهایت توسط دول استعماری و شخص شاه تحقیر میشد و نتیجه ارتش رضا خانی نهایت ظلم به مردم و نهایت انفعال در برابر بیگانگان بود... دربار نگذاشت ارتش در مقابل تصرف ایران در جنگ جهانی حتی یک تیر شلیک کنند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حاصل فرآیند طولانی مدت شکستها و ضربه خوردن جنبشهای ملی بود. وقتی یک رهبر ملیاندیش و فقیه وارد عرصه مبازره با شاه بعنوان عامل استعمار پنهان و عامل تحقیر ایرانیان شد، جوانان جان بر کف دیندار با دست خالی پاسدار هدف او شدند. (اگر یک گل در گلدان کاشته شد بدون مراقبتهای لازم دهها عامل طبیعی و انسانی وجود خواهد داشت که این گل را از بین ببرد) تاریخ ثابت کرده است که دشمنان عدالت، جلوی قیام برای اهداف اسلامی را خواهند گرفت و فلسفه سپاه، پاسداری از اهداف اسلامی جنبش ملت ایران است و به همین خاطر بر خود لازم میداند که با دشمن در هر زمینهای که هجوم بیاورد مقابله کند. بنابراین سپاه یک ارتش کلاسیک نیست که تنها بتواند به صورت نظامی دفاع کند و محدود به مرزهای کشور باشد بلکه هدف سپاه مقابله با دشمنی های داخلی و خارجی در برابر پیشرفت و بالندگی انقلاب است.
به نظر من این تجربه تاریخی ایران، توسط سایر ملتهای جهان اسلام در حال الگوبرداری است. لبنانیها به این دلیل پیروزی خود در جنگ با اسرائیل را از دست ندادند که چون اجازه ندادند حزب الله خلع سلاح شود و امروز می بینیم که موجودیت و بقا و استقلال لبنان به وجود حزب الله وابسته است
نکته: پیشرفت کشور معلول وجود سپاه نیست اما یکی از لوازم حیاتی برای جلوگیری از ضربه نزدن به مسیر پیشرفت ملت ایران وجود سپاه مقتدر و جنگنده است که در میدان دشمن شناسی و مقابله سینه به سینه با دشمنان خود را به روز نگه داشته است.
فلسفه سپاه پاسداران این است که دفاع از یک کشور و جنبش محدود به زمان جنگ و هجوم نظامی نیست. فلسفه سپاه پاسداران این است که نباید حضور مردم برای حمایت از نظام را محدود به زمان شکستهای تاریخی و زمانی که آب از آب گذشته باشد محدود کرد.
ذوالفقار، پاسبان حرمت گلها و خونهاست. ذوالفقار، شمشیر نیست، آیینه است. ذوالفقار اشکی است که الماسهای جهان بر ماتم انسان گریسته اند. ذوالفقار میخواهد شمشیر را مقطوع النسل کند. ذوالفقار گردنه گردنکشان تاریخ است. اگر ذوالفقار نباشد، زنجیرها توطئه میکنند؛ اگر ذوالفقار نباشد، ماجرای ملی شدن صنعت نفت تکرار خواهد شد. ذوالفقار بازوی اجرایی شبنم در نیمه شب پُرآذرخش نیایش است. ذوالفقار پرچم همه شمشیرزدگان و زخم خوردگان تاریخ است. ذوالفقار آمده است تا کودتای شبانه شمشیرها را بشکند.
(اسنفد 1400- تهران)