اعتراض مدنی همیشه بوده و هست. هم در این رژیم هم در اون رژیم. هم در ایران هم در سایر کشورها
معمولا دولتها و مسئولان محلی هم تا جایی که بتوانند به اعتراضات رسیدگی کرده میکنند.
نکته دوم اینه اعتراضات اجتماعی معمولا به قوه مجریه است نه حاکمیت. فرق تظاهرات با براندازی هم همینه. مثلا اعتراض به گشت ارشاد به معنای اعتراض به اصل حجاب نیست. شیوهها در دست دولت است اما دولت نمیتواند درباره اصل قانون پاسخگو باشد. بعید است قانون اساسی ما نواقص جدی داشته باشد.
یه نکته مهم دیگه ای که همه میپرسند اینه که
باید عرض کنم که
اگر اعتراض ما به قوه مجریه و نواقص اون هست
طبیعتا ناظر قوه مجریه قوه مقننه هست که حدود 300 نماینده از شهرها و اقوام سراسر ایران هستند. (شایدم بیشتر /کمتر باشن) خب شما در هر شهری هستید جمعی یا فردی به نماینده شهر خود مراجعه کنید تا صدای اعتراض شما را در صحن مجلس بازتاب دهد. حالا اعتراض شما معیشت است یا بیکاری یا هر چه... همانطور که هنگام انتخابات آنها به سراغ شما می آیند هنگام اعتراضات شما به سراغ آنها بروید. این راهکار هر چه که نباشد بهتر از این است که ساز خود را با تلویزیونهای بیگانه کوک کنیم! و چشممان به دهان آنها باشد.
اگر حرفم غیرمنطقیه بگید.
نکته آخر هم اینکه ما باید دقت کنیم که مسبب اصلی وضعیت نامساعد اکنون ما صد درصد دولت و جامعه نیست. روانشاسان میگویند تقسیم بندی موفقیت هر فرد هشتاد بیست است. یعنی 80 درصد موفقیت فرد به خودش بستگی دارد و 20 درصد به محیط. اگر ما در عدم موفقیت و نابسامانی زندگی خود به این فرمول توجه کنیم شاید معترض منصف تری باشیم. البته این به معنای بی معنا بودن اعتراضات مدنی نیست. دارم میگویم همه چیز را گردن نظام نیندازیم، حتی بی فکری و بی مسئولیتی خودمان درقبال تحصیل، زندگی و دارای خود را
قبول دارم که نمایندگان شان نظارتی مجلس را به خاطر اهداف کوتاهمدت یا شخصی خود تضعیف کرده اند.