میگویند زمانی که امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) میخواستند ازدواج کنند، علی زره خود را فروخت و به پیامبر(ص) داد تا برای عروس جهیزیه تهیه کند. گویا پدر عروس گفته بود شمشیر و شتر را نگهدار ولی زره ات را بفروش. به تعبیر محمود کریمی: علی جان حالا که فاطمه را داری دیگر به سپر نیاز نداری...
مداح راست میگوید: فاطمه تا آخر عمر سپر بلای حیدر بود.
وقتی مهاجمین به خانه حضرت فاطمه(س) یورش بردند و بعد از... وارد خانه شدند، امام علی(ع) مقابل عمر بن خطاب درآمد و او را گرفت و بر زمین کوبید و فرمود ای پسر صحّاک! اگر مقدّرات خداوندی و پیمان و سفارش رسول خدا(ص) نبود، هر آینه می فهمیدی که تو قدرت ورود به خانه مرا نداری!
«یا ابْنَ صُهَاک! لَوْ لا کتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَی رَسُولُ اللهِ(ص) لَعَلِمْتَ أَنَّک لا تَدْخُلُ بَیتِی»
وقتی عمر متوجه شد که علی به خاطر توصیه پیامبر، وارد درگیری نخواهد شد فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و ادامهی تلخ ماجرا