در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است.
درست است که در شمارش مسائل اساسی کشور، معمولا نگاهها به سمت اقتصاد، فرهنگ و مسائل سیاسی کشانده میشود لیکن اگر با دقت نگاه کنیم، مسائلی که مربوط به زیست انسانی است، بیشتر از آنها اهمیت دارد؛ سیاست برای چیست؟ اقتصاد برای چیست؟ خدمات گوناگون شهری و کشوری برای چیست؟ اصلاً پیشرفت کشور برای چیست؟ پیشرفت برای این است که انسانها زندگی سالم و مطلوبی داشته باشند.
اگر محیط زیست تخریب شد، همهی اینها باطل خواهد شد؛ واقعاً اگر ما به مسئلهی آب، خاک، هوا و آن چیزهائی که منتهی میشود به این چیزها - مثل مراتع، مثل منابع طبیعی، مثل جنگلها، مثل وضع شهرسازی- نپردازیم، زندگی مردم شیرین نخواهد شد. صنعت و پیشرفت صنعتی و درآمدهای فزایندهی کشور و افتخارات گوناگون علمی، متن زندگی و واقعیت زندگی را شیرین نمیکند؛ همهی اینها باید مقدمه باشد برای اینکه مردم زندگی سالم و شیرین و مطلوب داشته باشند. با این وجود خاک و جنگل و درخت و محیط زیست، اهمیت درجهی یک پیدا میکند. |بوستان ولایت: اسفند 1389|
این پوشش گیاهی که متأسفانه در لابلای چرخ و پَرِ صنعت - بخصوص درکشورهایی که تازه باصنعت آشنا میشوند - چنین موردتحقیر قرار میگیرد، مایه حقیقی وجود انسان است. یعنی منبع بیپایان مواد حیاتی و غذایی درونِ خاک، تبدیل به گیاه میشود و از گیاه به انسان تبدیل میگردد؛ حال یا به واسطه حیوان، یا بدون واسطه آن. بنابراین اگر گیاه نباشد، انسان نیست. اگر گیاه نباشد، حیوان نیست. با توجّه به چرخه پیچیده طبیعت و تأثیر متقابل آب و هوا و خاک و درخت بر روی یکدیگر، اگر گیاه نباشد هوا هم نیست. گیاه یک پایهاساسیِ وجود است؛ درخت و گیاه، تاکنون تنها راهروهایی هستند که انسان از طریق آنها توانسته به منابع عظیم و متنوّع غذایی در زیرخاک دسترسی پیدا کند.
گیاه و درخت و سبزه و آنچه از آنها ناشی میشود، در ساخت تمدّن بشری یک پایهی مهم و اساسی است؛ گیاهان و درختان، هم هوا را تصفیه میکنند، هم برای بشر غذا تولید میکنند، هم مایهی تلطیف روح و روان بشری هستند، هم نماد آبادانی و خرّمی محیط زندگی بشر محسوب میشوند، هم بسیاری از داروهای مورد نیاز انسان از گیاهان به دست میآید، بعلاوهی منافعی که در چوب و برگ و ریشه و مانند اینها وجود دارد.
آبادیها و سبزیهای اطراف شهرهای بزرگ در اختیار افرادی قرار گرفت که میخواستند از زمین سوء استفاده کنند و سبزی پوشش گیاهی به سیمان و آهن تبدیل شد - که این مصیبتی برای شهرهاست. تصرف زمینهای اطراف شهرهای بزرگ و تبدیل به آپارتمانهای بلندمرتبه محیط سبز اطراف شهرها -هوای تنفس شهر – را از بین میبرد.
در شهر تهران باغستانهایی وجود دارد، خانههای بزرگ یا باغهایی در داخل شهر هست که صاحبان آنها یا دیگران، چشم به آنها دوختهاند که آنها را از بین ببرند؛ درخت را از بین ببرند برای اینکه از زمین به یک نحوی استفاده کنند؛ این کار ضربهی به زندگی شهری و آسایش شهری است. farsi.khamenei.ir1396
طرحهای فضای سبزِ اینجا – بوستان ولایت- نزدیک سیصد هکتار زمین است؛ این خیلی مهم است. ایشان [شهردار تهران در سال 1389] میگویند میخواهیم دویست و بیست هکتارش را فضای سبز درست کنیم. شما باید مواظب آن بقیه باشید. هشتاد هکتار زمین وسط شهر، چیز کمی نیست. مراقب باشید که چه اتفاقی بناست برای این زمینها بیفتد. مراقب باشید طرحهائی که میخواهید اینجا اجرا کنید، از بیرون محیطِ شماها برایش طراحی نشده باشد؛ با بعضی از توجیههای گوناگون، توجیههای اقتصادی، تأسیس مرکز تجاری.
باید ریههای تهران را تقویت کرد. حقیقتاً ریههای تهران ضعیف است. بوستانها ریههای تنفسی شهرند. در جنوب شهر تهران تراکم خیلی زیاد است -تراکم جمعیت و تراکم ساختمان- امکانات هم کم است. بنابراین، این کار [تبدیل پادگان قلعه مرغی به بوستان ولایت]، بخصوص برای این بخش تهران یک چیز لازمی بود.
متأسّفانه در جامعه هستند کسانی که محیط زیست را قربانی منافع شخصی خودشان میکنند؛ هستند از این کسانی که طبیعت را تخریب میکنند، جنگل و کوه را نابود میکنند، مراتع را پایمال میکند، سفرههای زیرزمینی و آب را به یغما میبرند؛ اینها واقعاً بلای بزرگی است چون زندگی آیندهی بشر را به خطر میاندازد و در واقع نسلهای آیندهی بشری را دارد از این نعمتها محروم میکند.
مسئلهی محیط زیست یک مسئلهی تزئینی و تجمّلاتی و زیادی نیست؛ بلکه یک مسئلهی اساسی و مهمّی است که در شرع و قانون آمده و آحاد مردم و جوانهایی که در خدمات گوناگون کشوری بحمدالله حضور دارند -از علمی تا اجرائی تا سیاسی تا اجتماعی- در زمینهی محیط زیست هم میتوانند فعّال بشوند و کار کنند. 1399