فتح اله گولن به اسم آموزش فوق برنامه اقدام به جذب افراد از بخشهای مختلف دولتی و خصوص کشور ترکیه نمود. این شبکهسازی او را به شهرت و قدرتی رساند که اکنون دیگر توسط دولت ترکیه قابل کنترل نیست.
سال 2016 اعضای شبکه گولن در ارتش ترکیه دست به کودتا زدند و اردوغان در این برحه حدود 800 نفر از سران ارتش را اعدام و زندانی کرد. همچنان این ترس برای دولت ترکیه تا سالها وجود خواهد داشت که چه کسانی و در چه نهادهای مهمی نفوذی جنبش گولن هستند؟!
شنیده ام که علی اکبر رائفی پور هم اقدام به تاسیس مدرسه ای به اسم «مدرسه مصاف ایرانیان» کرده است. او ادعا میکند که این مدرسه با کمکهای مردمی تاسیس و اداره می شود. نگرانی من از جایی بیشتر شد که او هدف مدرسه خود را تربیت مدیران بلندپایه و میانپایهی آیندهی کشور، اعلام کرده است.
فتحالله گولن پدر معنوی حزب عدالت و توسعه و رجب طیب اردوغان به شمار میرفت. اردوغان پس از اینکه به ریاست جمهوری رسید مدارس گولن را به شدت مورد حمایت قرار داد.
اینکه مدرسهای غیرانتفاعی تأسیس شود و هدف آن عدالت آموزشی باشد تا نخبگان با صرف کمترین هزینه بتوانند تحصیل کنند کار بسیار پسندیدهای است، اما سؤال اینجاست که آیا هر گروهی صرفا به دلیل داشتن تریبون و ارتباطات گسترده، صلاحیت تربیت نوجوانان را دارد؟ تعلیم و آموزش مهارتهای زندگی و دینی موضوعی نیست که برای آن باید دوره دید و کاری تخصصی انجام داد. آیا رائفیپور و مؤسسه مصاف این صلاحیت را دارند؟
در محفلی میگوید: «شبی در دانشگاه علوم قرآنی شاهرود، سخنرانی داشتم، گفتم آقا بهظهور مشتاقتر است تا ما»... تردید کردم که نکند اشتباه گفته باشم؛ در استراحتگاهم پرندهای دیدم که برای رهایی از اتاقی که در آن محبوس شده بود، خود را به پنجرهای میکوبید، ناگاه کسی در گوش چپم گفت ما از این پرنده مشتاق رهایی، به ظهور مشتاقتریم.»