ویرگول
ورودثبت نام
فیشنگار
فیشنگارعلاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۹ دقیقه·۵ روز پیش

جملاتی از سخنرانی یوسف اباذری در دانشگاه تهران 1404

من یک سخنرانی از آقای دکتر یوسف اباذری خواندم. او برای ورودی های جدید دانشکده جامعه شناسی دانشگاه تهران سخنرانی کرد. اباذری حرفهای جالبی درباره روانشناسی و فردمحوری افراطی کنونی جوامع زد که در برخی رسانه ها انعکاس یافت. من در ادامه پیشنهاد میکنم برخی برش های جالب از این سخنرانی را بخوانید و نظرتان را بنویسید. فهم بخشی از جملات کمی سخت است بنابراین پیشنهاد میکنم اگر جایی را متوجه نشدید بعدا به متن اصلی مراجعه نمایید.


تعریف جامعه شناسی

در حال حاضر وضعیت از لحاظ ایدئولوژیک به‌گونه‌ای است که گویا تاریخی وجود ندارد.

چگونه جامعه‌ای که ساخته خرد و هوش و کار بشری بوده، به‌عنوان یک عنصر طبیعی جا زده می‌شود؟

این مسئله از آن جهت مهم است که همه گمان می‌کنند وضعیت فعلی طبیعی و تغییرناپذیر است؛ یعنی وضعیتی که در گذشته بوده و احتمالا در آینده نیز خواهد بود. جامعه‌شناسی از اساس با چنین نظری مخالف است.

اما اولین چیزی که در جامعه‌شناسی باید یاد بگیرید این است که جامعه موجودی است تاریخی و نه طبیعی. بنابراین یکی از وظایف جامعه‌شناسی مسئله تغییر است؛ یعنی برای جامعه‌شناسی مهم است که جامعه را تغییر دهد.

بنابراین مسئله جامعه‌شناسی تغییر چارچوب‌ها‌ست و نه تغییر در داخل چارچوب».

دوران تحمیل فردگرایی افراطی

ما وارد دوران جدیدی شده‌ایم که ایده محوری آن تأکید بر فردگرایی است

قبل از جنگ جهانی دوم و حتی در طول قرن نوزدهم جامعه‌شناسی به عبارتی ملکه علوم انسانی بود و حالا روان‌شناسی جای آن را گرفته است؛

یک اتفاقی در جامعه و در دوره‌بندی تاریخی افتاده و ما وارد دوره‌ جدیدی شده‌ایم که این نوع فردگرایی افراطی به ما تحمیل شده است.

کار جامعه‌شناسانه کاری گروهی است که از عهده یک نفر برنمی‌آید و نباید هم بربیاید. تحقیقات جامعه‌شناسانه کار گروهی است.

 دو علم از علوم انسانی بالا آمده که‌ هر دو علم بورژوایی و مختص جامعه سرمایه‌داری هستند که اتفاقا در‌صدد همبستگی اجتماعی و کار گروهی و جمعی نیستند».

علم تنظیم رفتار

governmentality یعنی من چه چارچوبی بریزم که رفتار شما را تنظیم کنم یا حتی شما خودتان رفتار خودتان را آن‌طور که من می‌خواهم در این چارچوب تنظیم کنید. این مفهوم governmentality است که بسیار امری محافظه‌کارانه است.

به عبارت دیگر آزادی که شما فکر می‌کنید دارید، یک وهم یا ایلوژن است.

تمام هدف جامعه‌شناسی این بود که ما رفتارهای مرسوم را کنار بگذاریم و جامعه بهتری ایجاد کنیم.

جامعه‌شناسی به مقولات جدید نیاز دارد

در زمان آقای هاشمی‌رفسنجانی گفتند اجاره خانه را یک سال کنید، آن‌قدر خانه می‌سازیم که دو سال دیگر‌ هیچ‌کس بدون مسکن نمی‌ماند. / نه‌تنها خانه ساخته نشد، بلکه می‌گویند الان ۲۵۰ هزار خانه خالی در تهران است که صاحبانش اجاره نمی‌دهند.

یکی از شعارهای مهم زهران ممدانی فریز‌کردن اجاره‌هاست. او می‌گوید من اجازه نمی‌دهم‌ اجاره را سال به سال بیشتر کنید، زیرا مردم احتیاج دارند ‌زندگی کنند. مردم کوچ‌رو نیستند. مردم آفریده نشده‌اند که در داخل شهر تهران مثل عشایر زندگی کنند.

منتها جوانی که با این وضعیت روبه‌رو می‌شود، فکر می‌کند‌ طبیعی است و روزگار همین است و جامعه همیشه این‌طور بوده و خواهد بود.

ویران‌کردن و از نو ساختن

طبیبعی جلوه‌دادن واقعیت موجود یک نتیجه در پی دارد و آن اینکه مانع تغییرش می‌شود.

الان کسانی که فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی می‌شوند، به تولید محتوا می‌پردازند. تولید محتوا یعنی چه؟ یعنی تبلیغ برای شرکت‌های بازرگانی. کار جامعه‌شناسی این نیست. کار جامعه‌شناس نقد جامعه برای بهبود جامعه است.

مهم‌ترین اکتی که در جامعه‌شناسی باید انجام داد این است که اجازه ندهید‌ به شما بگویند این جامعه یک امر طبیعی است و همین است که هست و باید در داخل همین جامعه زندگی کرد. چنین چیزی افتادن در قعر ایدئولوژی و پذیرش وضع موجود است».

ظهور فاشیسم و راست بدیل

در سال‌های اخیر شاهد قدرت‌گرفتن راست افراطی در جوامع مختلف هستیم و بسیاری از نظریه‌پردازان و حتی چهره‌های مطرح دانشگاهی در کشورهای مختلف نسبت به ظهور دوباره فاشیسم هشدار می‌دهند.

این فاشیسم و راست بدیل که همین الان در همه جوامع آمده و درصدد جلب آرای مردم است، مهم‌ترین جایی که انگشت می‌گذارد، ناایمنی روانی مردم است. مردم ناایمن هستند و موقتی زندگی می‌کنند. برون‌سپاری کار، قراردادهای کوتاه‌مدت و... نمونه‌های آن است. آدم‌ها ساخته نشده‌اند که موقت زندگی کنند.

 اینها یک چیز جعلی جدیدالورود هستند و در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ پدید آمدند. مسئله‌شان هم دفاع از حقوق ثروتمندان و میلیاردهاست. اینها لیبرال نیستند. این ناایمنی روانی و شغلی و تحصیلی، موجب فروغلتیدن در روان خود آدم می‌شود، به‌گونه‌ای که فرد گمان می‌کند تمام جهان بسته شده و او زندانی روان خودش شده است.

به همین علت روان‌شناسی موفقیت این‌قدر باب طبع افراد شده است؛ زیرا یاد می‌دهد چطور موفق شویم. در صورتی که ما می‌دانیم هیچ‌کس به تنهایی قادر نیست موفق شود. جامعه نیازمند همبستگی است. ما نیازمند دیگری هستیم. از نظر روانی احتیاج به عشق و دیگری و جمع و کامیونیتی داریم. این تنهایی و فردگرایی افراطی چیزی نیست جز خلع سلاح کردن ما در برابر قدرت».

اجبار به انتخاب

«برای نشان‌دادن تفاوت دو نوع جامعه‌شناسی به آمریکا ارجاع می‌دهم. یکی از چهره‌های آمریکایی گری بکر است که همسرش ایرانی است و دانشجویان شریف را به شیکاگو می‌برد و بعد آنها را اینجا تبدیل به وزیر اقتصاد می‌کند. گری بکر از این صحبت می‌کند که چطور از پس انحرافات اجتماعی بر‌بیاییم؟ او می‌گوید آدم‌ها انتخاب عقلانی می‌کنند. این همان نکته‌ای است که اینها تحمیل می‌کنند و یک آدم عاقل انتزاعی می‌سازند که هیچ جا وجود ندارد. آدم عاقل یک انتزاع نظری است.

آنجلا دیویس گفت هرگز در آمریکا نژادپرستی این‌قدر عریان نبوده است که یک‌میلیون‌و 500 هزار نفر سیاه‌پوست به خاطر جرائم کوچک زندانی باشند.

در ایران هم از‌جمله آقای طبیبیان گفت این جامعه‌شناسی را رها کنید و دنبال گری بکر بروید. گری بکر گفت زن و شوهر و خواهر و برادر و پدر و مادر بر مبنای هزینه-فایده زندگی می‌کنند. همه روابط اجتماعی ما بر مبنای هزینه-فایده است.

 وکان گفت کسانی که در آمریکا یا هر جامعه دیگری جرم و جنایتی انجام می‌دهند، پاره‌ای از مسئولیت بر عهده خودشان است، اما عمده مسئولیت به عهده اجتماع است که اینها را وادار می‌کند دست به این کار بزنند.

ویران‌کردن دولت رفاه

دکتر رضا امیدی بود که سایتی به اسم سایت سیاست‌گذاری اجتماعی داشت. او را در این دانشکده استخدام نکردند و مجبور شد به آلمان برود. او طرفدار دولت رفاه است. امثال نیلی تا چیزی به آنها می‌گویی تو را چپ می‌خوانند. در حالی که امیدی را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان چپ خواند. او کینزی است. او آدمی است که معتقد است جامعه باید از پیرها هم نگهداری کند. از منحرفین و کسانی که دیوانه می‌شوند و فواحش هم باید نگهداری کند. از بیکارها و کارگرها هم باید نگهداری کند. فقط آن یک درصد بالای جامعه اهمیت ندارند. او در این دانشکده استخدام نشد. او را استخدام نکردند. انواع و اقسام تهمت را به او زدند».

ذهن نئولیبرال امر واقعی است

کیم کارداشیان نمی‌خواهد عیبی را بر‌طرف کند. کیم کارداشیان همه چیز را از اول خلق می‌کند. این ماجرای از اول خلق‌کردن یعنی خودت را از اول می‌سازی. برای کجا؟ برای بازار. برای چی؟ برای موفقیت

چه باید کرد؟

دکتر معین یکی از شریف‌ترین، نجیب‌ترین و درخشان‌ترین آدم‌هایی است که من در زندگی دیده‌ام. سیاست را هم کنار گذاشت و الان مؤسسه رحمان را راه انداخته و روی مسائل اجتماعی تحقیق می‌کند. سعی می‌کند خوب تحقیق کند و از بچه‌های این دانشکده هم استفاده می‌کند. بسیار عالی است. منتها ایشان لایحه وصل‌‌کردن دانشگاه به صنعت را آورد. ماجرا سر صنعت نبود، سر بیزینس بود. وصل‌کردن به کسب‌و‌کار بود. صنعت ایران از آن زمان تا الان یک میلی‌متر هم جلو نرفته که صنعت هم به ویرانی رفته. هدف آنها هم صنعت نبود، هدف وصل‌کردن دانشگاه به بیزینس بود. یا به عبارتی تبدیل دانشگاه به بنگاه بود. کمااینکه این‌طور شد».

تبدیل همه چیز به بنگاه

«الان در تلاش هستند‌ دولت را به بنگاه محض تبدیل کنند. می‌گویند دولت چیزی است که کالاهایش را به مردم می‌فروشد. گاهی رابطه ما با دولت، رابطه شهروند با دولت است. اما حالا دولت به بنگاه بدل شده و ما مشتری. الان همه ما مشتری هستیم. ما دیگر شهروند نیستیم، مشتری هستیم».

دانشگاهی که مدعی آن است که کارآفرین تولید می‌کند، یعنی دانشگاهی که در خدمت بازار است. در حالی که دانشگاه در خدمت بازار نیست، در خدمت شهروند است. دانشگاه در خدمت ملت است.

دانشگاه باید مجانی باشد و در خدمت شهروندان. نباید از دانشجو پول گرفت. این را قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گفت. همان‌طور که قانون اساسی فرانسه گفته و به آن پایبند هستند.

وقتی این کار را می‌کنید، مفهومش این است که طبقات ثروتمند می‌توانند به دانشگاه بیایند و فقرا نمی‌توانند. او می‌گوید ما تلاش می‌کنیم حمایت خیرین را جلب کنیم. ایشان فراموش کرده که دانشگاه تهران بعد از آستان قدس رضوی دومین وقف کشور را دارد.

بازی زبانیِ بازار آزاد

کسانی که با AI کار می‌کنند، می‌گویند AI نمی‌تواند جایگزین یک آدم معمولی بشود. در جهان سوم چه اتفاقی رخ داده؟ در جهان سوم به تعبیر مارکز در صد سال تنهایی، تکنولوژی را امری جادویی نشان می‌دهند. جوری راجع به AI صحبت می‌کنند که انگار امری جادویی است. هر سؤالی که از AI می‌شود، به تخریب محیط زیست می‌انجامد. چامسکی می‌گوید AI یک سیستم طبقه‌بندی و انبار است و چیزی جز این نیست.

نئولیبرال‌ها ساخته و طرفدار دولت هستند

«یکی از مهم‌ترین چیزهایی که شیکاگویی‌ها مثل نیلی می‌گویند، اصطلاح تعادل است. این آقا ناترازی را علم می‌کند در جهت تحقیر مردم فقیری که دست‌شان از همه جا کوتاه است و تثبیت فقر ایشان. این روزها مدام از ناترازی صحبت می‌شود. در حالی که این انتزاعات به تعبیر خودشان نمونه آرمانی هستند و در عالم واقعی وجود ندارند. عرضه و تقاضا در عالم واقع هرگز به تعادل نمی‌رسد. این را خودشان می‌گویند. بعد می‌گویند در ایران ناترازی وجود دارد. خب در همه جای جهان وجود دارد. این فاشیست‌های نئولیبرال‌ ساخته و طرفدار دولت هستند. بوردیو تعبیر زیبایی دارد؛ او می‌گوید اینها می‌خواهند دست چپ دولت را قطع کنند، یعنی دستی که به فقرا و دانشجوها و پیرزن‌ها و بیکارها و خدمات درمانی کمک می‌کند».

اقتصاد لسه‌فر، اقتصادی است که در قرن نوزدهم بوده و نیازمند دولت نبود.

سهم فرهنگ ملی ما در دانشگاه

«بیل ریدینگز در روزگار ما سه جور دانشگاه را از یکدیگر متمایز می‌کند. ریدینگز کتابش را در سال ۱۹۹۵ نوشت و یک سال بعد هم در تصادف فوت شد و همسرش کتاب را منتشر کرد. کتاب او یکی از درخشان‌ترین آثار راجع به دانشگاه است. حرف او این است که آن دو نوع اول دانشگاه (خرد و فرهنگ) محتوا (content) دارند، اما این دانشگاه سوم یعنی چه؟ یک چیزی که شیکاگویی‌هایی بر آن تأکید می‌کنند، R and D یعنی research and development است. این کار را شرکت‌ها و ماشین‌سازی انجام دهد. دانشگاه به ما ساختار را یاد می‌دهد. سیلیکون ولی دانشگاه نیست که یکی از محله‌های ارتجاعی در آمریکاست؛ زیرا همه دنبال ترامپ و توتالیتاریسم در داخل جامعه آمریکا رفته‌اند. بعد می‌گویند ما در ایران R and D نداریم.


پایان

دانشگاه تهرانجامعه شناسیدانشگاهتحقیق و توسعه
۵
۷
فیشنگار
فیشنگار
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید