بعضیها هستند میآیند دنیا و میروند، هشتاد سال هم عمر میکنند اما استعدادشان کشف نمیشود؛ اگر استعداد او کشف میشد، ممکن بود نابغه یا یک شخصیت برجستهای بشود. اینها مظلوم واقع میشوند.
البته استعدادها یکسان نیستند - همچنان که معادن یکسان نیستند - اما آنچه در باطن وجود انسان است، بسی ارزشمندتر است از آنچه که شما در ظاهر مشاهده میکنید. همچنان که اگر روی معدن کار کردید، میتوانید به آن مادهی ذیقیمتی که در آن هست(طلا، نقره و...)، برسید، چرا که ظاهر کار، سنگ است، خاک است، زمین است، چیزی محسوس نیست، اما اگر بکاوید و بشناسید، در زیر همین سنگ و خاک معمولی، یک عنصر گرانبها پیدا خواهید کرد که ارزش آن با ارزش آنچه که در ظاهر دیده میشود، قابل مقایسه نیست،
انسانها هم همین جورند؛ یک ظاهری وجود دارد که در حرکات و سکنات و گفتار و رفتار و کردار انسانها، آدم اینها را میبیند؛ اما یک باطنی هم وجود دارد که آن عبارت است از استعدادهای متراکمی که خدای متعال در وجود انسان گذاشته است. بنابراین به هیچ انسانی نباید با نگاه تحقیر نگاه کرد؛ نه!، در او یک استعدادی هست که ای بسا جامعه به آن استعداد نهایت نیاز را دارد.
کسی که نداند طلا چیست یا نقره چیست، اگر در این معدن به طلا هم برخورد کند، چون نمیشناسد، از آن صرفنظر خواهد کرد. باید بدانید طلا یعنی چه و چه ارزشی دارد، بعد بروید زحمت بکشید، طلا را استحصال کنید. در انسان هم همین جور است. مربیان بشر که میخواهند از این استعدادهای خدادادی که در انسانها هست، استفاده کنند، باید این استعدادها را بشناسند، قدر این استعدادها را بدانند، بعد بروند دنبالش.