فیشنگار
فیشنگار
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

در ستایش قصه‌های مادربزرگ

می دانم اکثر کودکان و نوجوانان کنونی از زندگی در کنار مادربزرگ‌های خود محروم هستند اما قصه شنیدن یکی از علاقمندی‌های لذیذ کودکی و نوجوانی ما بود. در این میان قصه‌های مادربزرگ از شیرین‌ترین و خواستنی‌ترین جایزه‌ها برای ما بود.

به نظر من یکی از زرنگی‌های مادربزرگ ما این بود که در قالب قصه‌ها و ماجراهای جذاب برایمان تاریخچه ای از آنچه بر سر خانواده و فامیل گذشته بود را تعریف می‌کرد.

هر چند گاهی قصه‌های مادربزرگ به سمت داستان‌های تکراری پیش می‌رفت اما چند فایده مهم و بدون جایگزین برای آینده‌‌ی ما بچه‌ها داشته است:

مثلا وقتی ماجرای موفقیت‌های پدربزرگ و اعضای فامیل را می‌گفت ما را به شدت پر از عزت نفس می‌کرد. گاهی که داستان‌هایی از مشکلات و گرفتاری‌های قدیمی را تعریف می‌کرد که با انسجام خانواده و فامیل به خیر و خوشی حل می‌شد، در ما حس خانواده دوستی را بر می‌انگیخت تا دوست داشته باشیم آن انسجام قدیمی را حفظ کنیم.

وقتی از نداری‌ها و گرفتاری‌های گذشته‌‌ی دور حرف می‌زد ما به این نتیجه می‌رسیدیم که باید بیشتر قدر داشته‌های امروز را که پدران مان برایش زحمت کشیده بودند را بدانیم و...


در مجموع قصه‌های مادربزرگ هم شیرین بود و هم تاثیرات گهربار و ارزشمندی روی شخصیت ما از کودکی و نوجوانی گذاشت. از مدیر محترم پیج دست انداز تشکر می‌کنم که با دعوت خود باعث شدند چند نکته‌ای درباره فواید و فلسفه قصه‌های مادربزرگ و نقش آن در هویت‌یابی کودک و نوجوان بیندیشم. |خداوند همه درگذشتگان به ویژه مادربزرگ‌ها را بیامرزد|
هویتتربیت کودکسبک زندگیچالش هفته
علاقه‌مندی‌ها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید