در حال حاضر، ۱/۸ میلیارد نفر جوان بین ۱۰ تا ۲۴ سال در جهان وجود دارند. بیشترین مقدار در تاریخ بشریت. برآورده کردن نیازهایشان مسئله بزرگی است. ولی در عین حال فرصت بزرگی هم هست. آنها آیندهٔ مشترکمان را در دستهایشان دارند. هر روز، ما در مورد جوانهایی میخوانیم که ایدهها و آرزوهایشان را بکار میگیرند. تا برای تغییر مبارزه کنند. تغییر اجتماعی، تغییر سیاسی تغییر در جوامعشان. تصور کنید چه خواهند ساخت: پیشرفت، اختراعات. شاید داروهای جدید، روشهای جدید جابجایی روشهای جدید ارتباط، اقتصاد پایدار، و یا حتی شاید صلح جهانی. ولی این فرصت، این سهم جوانی، اعطا نشده است.۱/۸ میلیارد زن و مرد جوان در حال ورود به بزرگسالی هستند. آیا آماده هستند؟ در حال حاضر، تعداد بسیار کمی آمادهاند. بخش مورد علاقه من در کار در یونیسف این است که میتوانم با جوانان صحبت و ملاقات کنم و بشنومشان از همه جای دنیا. و آنها به من از امیدها و آرزوهایشان میگویند. آرزوها و امیدهای بسیار جالبی دارند. برای چیزی که میخواهند در زندگی به دست بیاورند.ولی همچنین به من میگویند که میترسند. میترسند که با بحرانهای مهم و فوری روبرو شوند. بحران جمعیت، بحران تحصیل،بحران کار، بحران خشونت، و بحرانی برای دختران. اگر به این بحرانها نگاه کنید، میفهمید که فوری هستند. و نیاز است که الان برشمرده شوند. چون به ما میگوید که آنها نگرانند. نگرانند که ممکن است تحصیلات لازمه را به دست نیاوردند. میدانید؟ آنها درست میگویند. ۲۰۰ میلیون نوجوان در دنیا خارج از مدرسه هستند، رقمی نزدیک به جمعیت برزیل. و آنهایی که در مدرسه هستند احساس میکنند که مهارتهای درست را نمیآموزند. درجهان، ۶ تا از ۱۰ بچه و جوان حداقل توانایی خواندن و ریاضیات را ندارند. هیچ کشوری نمیتواند موفق باشد اگر نزدیک به نیمی از جمعیت جوانش نتواند بخواند یا بنویسد. و در مورد آن تعداد اندک خوش شانس در مدرسه؟ خیلیها مدرسه را ترک میکنند چون نگرانند که مهارتهای لازم برای امرارمعاش را به دست نیاورند. گاهی اوقات والدین دیگر نمیتوانند مخارجشان را بپردازند. این یک تراژدی است. جوانان همچنین به من میگویند که نگران کار هستند. که نتوانند کار پیدا کنند. و باز هم، درست میگویند. هر ماه،۱۰ میلیون جوان به سن کار میرسند. این عدد سرسام آوری است. بعضی درس را ادامه میدهند، اما بسیاری وارد نیروی کار میشوند. و دنیای ما ماهی ۱۰ میلیون کار جدید به وجود نمیآورد رقابت برای به دست آوردن کارهای موجود بسیار تنگاتنگ است. تصور کنید که در دنیای امروز یک جوان هستیدنیازمند کار و به دنبال امرار معاش آماده برای ساختن آینده، و فرصتها سخت پیدا میشوند. جوانان همچنین به من میگویندنگرانند که مهراتهای لازم را آموزش نبینند. و باز هم درست میگویند. ما در برههای از زمان هستیم که دنیا برای کار سریع تغییر میکند. ما در انقلاب صنعتی چهارمیم. جوانان نمیخواهند که روی مزرعه یا مناطق روستایی باشند. میخواهند به شهر بروند. میخواهند مهارتهای آینده را برای کار آینده بیاموزند. میخواهند تکنولوژی دیجیتال و سبز را بیاموزند. میخواهند کشاورزی نوین را بیاموزند. میخواهند تجارت و کارآفرینی را بیاموزند، تا بتوانند کسب و کاری برای خودشان راه بیندازند.میخواهند پرستار، رادیولوژیست داروساز و پزشک بشوند. میخواهند تمام مهارتهای لازم برای آینده را داشته باشند. میخواهند مهارتهایی مثل ساخت و ساز و برق را بیاموزند. اینها همه مهارتهایی است که یک کشور نیاز دارد. همچنین شغلهایی که هنوز ابداع نشدهاند.
جوانان همچنین به من میگویند که نگران خشونت هستند. در خانه، آنلاین، در مدرسه در گروهایشان. و باز هم درست میگویند. یک جوان میتواند صدها دوست در رسانههای جمعی داشته باشد. ولی وقتی نیاز است که یک چهره دوستانه بیابند، کسی که به عنوان دوست با او حرف بزنند، چنین کسی را پیدا نمیکنند. با قلدری و آزار از طرف دیگران روبه رو هستند.صدها میلیون با استثمار روبه رو هستند و سواستفاده و خشونت. هر ۷ دقیقه یک نوجوان دختر یا پسر در جایی از دنیا به دلیل خشونت به قتل میرسد. و دختران به من میگویند. آنها مخصوصاً درمورد آیندهشان نگران هستند. و متاسفانه آنها هم راست میگویند. دختران با تعصب و تبعیض مواجه هستند. با ازدواج در کودکی مواجه هستند با حاملگیهای زودرس و مرگ آور مواجهاند. جمعیت آمریکا را تصور کنید. حالا دو برابرش کنید. این تعداد زنانی است که قبل از ۱۸ سالگی ازدواج کردهاند. ششصد و پنجاه میلیون. و خیلیها مادر شدند وقتی خودشان هنوز بچه بودند. یکی از هر سه زن در طول زندگیاش با سوءاستفاده فیزیکییا سواستفاده جنسی مواجه است. پس تعجبی نیست که دختران نگران آیندهشان باشند. این بحرانهای فوری ممکن است در زندگی شما یا اطرافیانتان دیده نشوند. و یا شاید شما فرصت تحصیلات خوب را داشتهاید. یا مهارتهای مناسب کار یا در پیدا کردن شغل.شاید شما هیچوقت با خشونت یا تعصب و تبعیض مواجه نشدهاید. ولی دهها میلیون از جوانان به این خوش شانسی نبودهاند. و زنگ خطر را برای آیندهشان به صدا میآورند. به همین علت یونیسف و همکاران عام و خاصش در حال راه اندازی یک ابتکار جهانی هستند. که جوانان خودشان آن را نامگذاری کردهاند. به نام "نسل نامحدود" یا Gen-U یا Gen you. میخواهند بگویند زمان ماست، نوبت ماست، آینده ماست. هدف ما مشخص است.
میخواهیم تا سال ۲۰۳۰ هر جوانی در مدرسه درحال یادگیری و آموزش، یا انجام کار مناسب سن باشد. این هدف فوری است، لازم است و بلندپروازانه است. ولی ما فکر میکنیم که شدنی است.پس ما دنبال راهحلهای پیشرفته هستیم راهحلهای جدید. راهحلهایی که به جوانان فرصت مبارزه برای آیندهشان را بدهد. ما همه جوابها را نمیدانیم، به همین برای کمک دلیل با تجارتها و دولتها و موسسات غیرانتفاعی، دانشگاهها و مجامع و نوآوران در تماسیم. Gen-U یک بستر آزاد است، جایی که آدمها میتوانند بیایند و ایدهها و راهحلهایشان را به اشتراک بگذارند در مورد اینکه چه چیز شدنی است و نشدنی، و مهمتر اینکه چه چیز ممکن است راه حل باشد. پس اگر ما بتوانیم این ایدهها را جمع کنیم و با کمی سرمایه، و همکاران خوب، و اراده سیاسی خوب، ما فکر میکنیم میتوانند هزارها و میلیونها نفر را بهره مند کنند در دنیا. و با این پروزه ما همچنین کاری جدید انجام میدهیم. ما با همکاری جوانان طراحی و تولید میکنیم. با جن یو آنها رهبری میکنند،ما را به سوی آینده. در آرژانتین، برنامه ای هست که ما در آن دانش آموزان را در حومه شهر و جاهای صعب العبور با چیزی که به ندرت دیدهاند ارتباط میدهیم: یک معلم مدرسه. این دانش آموزان به کلاس میآیند و با یک معلم همراه میشوند آنها به مدرسههای روستایی متصلاند. و یک معلم مدرسه راهنمایی، که به آنها در مورد تکنولوژی دیجیتال آموزش میدهد و یک تحصیلات راهنمایی مناسب، بدون اینکه لازم باشد محل زندگیشان را ترک کنند. در آفریقای جنوبی، برنامهای به نام دختران تکنو هست. این دختران از محلههای بی بهره هستند که دارند برنامه STEM را تحصیل میکنند: علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی.و آنها فرصت کار دارند. این روشی است که بعدا آنها خود را شاغل و در مهندسی علوم و یا برنامههای فضایی ببینند. در بنگلادش، ما همکارانی داریم که دارند دهها هزار جوان را در زمینه فنی آموزش میدهند، تا بتوانند مکانیک موتور، یا خدمات تلفن همراه بشوند. اینها شانسی برای دیدن امرارمعاش خودشان است. یا شاید کسب و کاری برای خودشان. در ویتنام، برنامه ایست که کارآفرینان جوان را با نیازهای جوامع خودشان آشنا میکنند. با این برنامه گروهی به دست میآید که تصمیم میگیرند مشکل حمل و نقل را حل کنند برای معلولان جامعهشان. با یک مربی و مقداری بودجه، یک اپ جدید طراحی کردند که به جامعهشان کمک میکند. من دیدهام که این برنامهها چطور تغییر ایجاد میکنند. وقتی در لبنان بودم برنامهای به نام دختران آی تی را دیدم، یا دختران به دست میآورند. در این برنامه دخترانی بودند که مهارتهای کامپیوتر و STEM را میآموختند شانس این را داشتند که با افراد حرفه ای کار کنند تا مستقیما بیاموزند چطور میتوان یک معمار، یک طراح و یا یک دانشمند شد و وقتی این دختران و لبخندشان را میدیدید، نور در چشمانشان، بسیار هیجان زده بودند، امید برای آینده داشتند.
میخواستند دنیا را تغییر دهند.و حالا با این برنامه و این مربیها، میتوانند اینکار را بکنند. ولی این ایدهها و برنامه فقط یک شروع است. فقط به مقدار کمی از جوانان میرسد. ما میخواهیم این ایدهها را در مقیاس وسیعتر عملی کنیم. برای رسیدن به تعداد بیشتری جوان در مجامع بیشتری،در جاهای بیشتری در دنیا. و ما میخواهیم رویاهای بزرگ داشته باشیم. میتواند هر مدرسه، در هرجایی از دنیا، مهم نیست چقدر دورافتاده یا کوهستانی، یا یک کمپ پناهندهها، میتوانند به اینترنت وصل باشند؟ میتوانیم ترجمه همزمان برای جوانان داشته باشیم،تا بتوانند تحصیلات خوب داشته باشند به زبان خودشان در هر جایی از دنیا؟ آیا ممکن است تا مهارتهایی که در آینده لازم است تا در جامعه شما کار پیدا کرد با تحصیلات مدرسه شما در ارتباط باشد؟ تا واقعاً بتوانید از مدرسه به کار بروید. و بیشتر. هر یک از ما میتوانیم کمک کنیم؟ در زندگی روزمره در محل کار، راههایی هست که جوانان را پشتیبانی کنیم؟ جوانان از ما کارآموزی میخواهند، برای فرصت کار، برای کارآموزی. میتوانیم اینکار را بکنیم؟ جوانان از ما برنامه درس و تحصیل همزمان میخواهند، جایی که بتوانند یاد بگیرند و درآمد داشته باشند.
ما میتوانیم اینکار را بکینم و میتوانیم به جوامع نزدیک برسیم، که کمتر بهرهمند هستند و کمکشان کنیم؟ جوانان همچنین میگویند که میخواهند سایر جوانان را کمک کنند. فرصت و صدای بیشتری میخواهند، که بتوانند جمع شوند و به همدیگر کمک کنند. در مراکز ایدز، در کمپ پناهندگان، همچنین در پایان دادن به قلدری آنلاین و در ازدواج زودهنگام. ما ایدههای ریز و درشت نیاز داریم، ایدههای محلی و جهانی. این در نهایت مسئولیت ماست. نسل عظیمی از جوانان در شرف به ارث بردن دنیای ما هستند. وظیفه ماست که میراثی از امید و فرصت برایشان بگذاریم برای آنها و همچنین با آنها. جوانان ۲۵ درصد جمعیت هستند. ولی آنها ۱۰۰ درصد آینده هستند. و برای شانس تلاش و مبارزه فراخوان میدهند تا دنیایی بهتر بسازند. دعوت آنها باید ندای ما باشد. ندای زمان ما. الان وقتش است، نیاز مبرم است. ۱/۸ میلیارد جوان منتظرند. متشکرم. (تشویق)
ارائه از:هنریتا فورد/ ترجمه از: مهدیه هادیان
https://www.ted.com/talks/henrietta_fore_how_we_can_help_young_people_build_a_better_future?language=fa&utm_campaign=tedspread&utm_medium=referral&utm_source=tedcomshare