ویرگول
ورودثبت نام
سارینا مجلل
سارینا مجللیک نوجوان علاقه‌مند به فوتبال، گیم، تاریخ و نویسندگی.
سارینا مجلل
سارینا مجلل
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

بالاخره نگاشتن کتابم را تمام کردم.

یادتونه خرداد هی می‌گفتم خیلی برنامه دارم برای تابستون؟ می‌گفتم کاش 21 خرداد شه که ...
الان دارم بهتون می‌گم چرا آرزو می‌کردم زودتر تابستون شه! من از آ‌ذرماه در حال نوشتن رمان فانتزیم بودمممم که شصت درصدش رو بعد از تموم شدن امتحانام نوشتم و دیروز پنج صبح تمومش کردم باید بگم که مثل یه رویا برام میمونه و برای همین هم ویرگول نمیومدم چون درگیرش بودم ولی الان اومدم که خبرش رو بهتون بدم نمی‌دونین چقدر انتظار این لحظه رو می‌کشیدم تا اواخر پاییز چاپ می‌شه و نسخه فیزیکی رو دارم اینکه تونستم اولین کتابم رو قبل هفده سالگی و توی شانزده سالگی تموم کنم باعث می‌شه انگیزه بگیرم.
حالا یه توضیح خیلییی کوچیک راجع به رمانم می‌گم چون می‌خوام بعد از چاپ شدن یا حالا یکی دو هفته بعد کامل معرفیش کنم:


داستان توی دنیای ایران باستان اتفاق میفته(به طور مستقیم نگفتم چه دوره‌ای) که طبق اثر پروانه‌ای، توازن دو دنیا بهم می‌خوره و چندتا جنگجو و سرباز به طور خودخواسته می‌رن که با سفر در زمان، اون اتفاقاتی که منجر به اثر پروانه‌ا‌ی شده رو تغییر بدن.
اما آیا این تمام ماجراست؟ بدون دردسر و خیلی راحت انجامش می‌دن؟ ممکنه که توطئه‌ای تو کار باشه و اصلا هدف نجات دنیا نباشه؟‌ چه بلاهایی سر شخصیت‌ها میاد و چه تأثیری روی سرنوشت‌شون می‌ذاره؟

دعوتتون می‌کنم که به انتظار رمان فانتزی-ماجراجویی من بنشینید:

هفت شمشیر پنج مبارز

اینجا هم عکس آخرین صفحه رو براتون می‌ذارم:

صفحه 537 آخرین صفحه‌ی کتاب و در ادامه بخش سخن نویسنده.
صفحه 537 آخرین صفحه‌ی کتاب و در ادامه بخش سخن نویسنده.
رماننویسندهداستان
۲۱
۲۶
سارینا مجلل
سارینا مجلل
یک نوجوان علاقه‌مند به فوتبال، گیم، تاریخ و نویسندگی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید