تاریخ فقط اتفاقات ثبت شده نیست بلکه یک حقیقت است؛ حقیقتی که به ما میفهماند بعضی کارها شدنی نیستند و عاقبت خوشی ندارند. تاریخ مثال هزاران فاتح و شاه است که چگونه از عرش به فرش رسیدهاند.
«مطالعهی تاریخ به معنی جستجو و کشف نیروهایی است که علت نتایجی هستند که به صورت رویدادهای تاریخی در برابر چشمان ما ظاهر میشوند.»
کتاب نبرد من، نوشته ی آدولف هیتلر
با وجود اینکه کشور ما دارای تاریخ غنی و پرافتخاری است متاسفانه افراد کمی در کشورمان به این تاریخ پرشکوه اهمیت میدهند و به مطالعهی آن میپردازند. اگر به تاریخ بنگریم و از گذشتگان عبرت بگیریم؛ میتوانیم بسیاری از مشکلات امروزهی کشورمان را حل کنیم. به عنوان مثال با توجه به قیام بابک خرمدین میتوان دریافت که بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی میتواند منجر به شورشهای بزرگ شود و کاهش فقر، فساد و شکاف طبقاتی برای ثبات کشور حیاتی است و یا در دوران طلایی ایران، زمان ساسانیان میتوان این نتیجه را برداشت کرد که پیشرفت واقعی در گرو آزادی اندیشه و حمایت دانش است و امروزه میتوان با سرمایهگذاری در آموزش، پژوهش و فناوری میتوان کشور را از وابستگی نجات داد.
ولی کو گوش شنوا!
تاریخ به ما تجربه میآموزد ولی کسی سر کلاس ننشسته تا صحبتهای تاریخ را یادداشت کند و برای همین، مدام در چرخهی تکرار گذشتگان گیر میافتیم و دچار سرنوشت آنها میشویم. به قول جرج سانتیانا، ملتی که تاریخ خود را نداند به محکوم به تکرار آن خواهد بود.
نظر شما چیه دوستان؟ خوندن تاریخ بیفایدهاس یا تاثیرگذار؟