چو شبها تا سحر باشم روا نیست
اگر من بی تو کافر شم خطا نیست
طلب کردم که روز و شب بمانم
اما به یار جفا کرده وفا نیست
کز سرور جانت ای آرام جانم
گذر کردن از این بازی خطا نیست
دگر باران بی طاقت چه خواهم
جهان را بی بَر و رویت صفا نیست
صد بار زین میخانه رفتم
که مستی بی تو مجنونم اثر نیست
تک یار دلم باز از برم رفت
غم هجرت در این زمانه سهل نیست
"آنیتا رضایی"