ویرگول
ورودثبت نام
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

آن روی عصبی ما

مدتی پیش به پرسشی برخوردم که به نظرم بسیار جای تامل داشت؛ و آن اینکه چه می‌شود که ما در هیئت اگر ذره‌ای پای هم را به اشتباه لگد کنیمچندین بار عذرخواهی کرده و حلالیت می‌طلبیم و طرف مقابل نیز چندین بار با خوشرویی پاسخ می‌دهد و تعارف رد و بدل می‌کنند؛ اما همین لگد کردن پا در مترو می‌تواند چند ایستگاه دعوا و فحاشی طرفین را به همراه داشته باشد. سوال اینجا بود که آدم‌های هیئتی آرام‌تر و بهترند؟ آدم‌ها در هیئت بهترند؟ یا هیئت دل‌های را به هم نزدیک می‌کند؟ یا ائمه و اخلاق و رفتار خوبشان در هیئت‌ها مانده‌اند و در زندگی روزمره مردم آنچنان پررنگ نیستند؟

حدس و گمان‌های زیادی در این باره داشتم. کلی‌تر نگاه کردم و نتیجه‌ام این شد که عصبانیتی هست که در به حرمت هیئت بیشتر وقت‌ها کنترل می‌شود. خشم نهفته‌ای وجود دارد، روان آشفته‌ای وجود دارد که آماده طغیان است و گاها از پرچم‌های عزا حیا می‌کند. باز علت این خشم را جستجو کردم. فکر کردم و فکر کردم. دیدم برخی‌هایمان زندگی‌ ناآرام و سختی داریم. حس کردم برخی‌هایمان شدیدا حس می‌کنیم مظلومیم و نتوانسته‌ایم حقمان را از زندگی بگیریم. شاید به همین دلیل وقتی موقعیت کوچکی مثل لگدشدن پا برایمان پیش می‌آید، تمام همه حقوق پایمال‌شده‌مان از جلوی چشمانمانمی‌گذرند. حس کردم جوشیدن و قل‌قل کردن قدری عادت شده. فکر کردم شاید از همان زمان که یواش‌یواش نخواستیم چه‌ها را برای بازی به کوچه و خیابان بفرستیم، اعتمادها هم کم شده. موارد زیادی از فکرم گذشت. منِ جامعه‌شناسی‌ندان در ذهن خود نشستم به تحلیل جامعه ایرانی. برهه‌های تاریخ را مرور کردم. ایام سال را از نظر گذراندم و رفتارها را در ذهن بالا پایین کردم. خاطراتی را که از زمان جنگ نقل می‌شوند به دقت گوش کردم. دیدم نه تنها در هیئت، که در هر موقعیت هیئتی دیگر، رفتار آرام‌تری نشان داده‌ایم. هر جا که برادری و اخوت و همدلی رسمش بوده، در آنجا ما غیربیمارانِ و آدم‌های عادی به همان صورت رفتار کرده‌ایم. زمان‌هایی که نام خدا بود؛ نام حسین (ع) بود و شخصی یادآوری کرد که عزیزان برای خدا کار کنید. این کاری که می‌کنی برای امام حسین (ع) می‌کنی‌ها. زمان‌هایی که باورمان شده بود انسان‌ها بر هم برتری ندارند مگر به تقوا! آن زمان‌هایی که در فلان اردوی جهادی سر شستن دستشویی از هم سبقت می‌گرفتیم. در این مواقع کوچک بودن خودمان را بیشتر باور کرده‌بودیم.

و امان از زمانی که از این حالت خارج شدیم. گویا از جهانی به جهان دیگر پرت شدیم. دیگر برادری و همدلی و درک متقابل و «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» به شوخی مانستند. اشرافی‌تر از دوک‌های اروپایی شدیم. بیش از پیش با بقیه مانند گماشته‌مان رفتار کردیم. مسابقهٔ «کی باکلاس‌تره» برگزار شد.

به این حالتمان نیز خیلی فکر کردم. در نهایت این حالت را نه پاسخی به پرسشم که آغازی بر سوال و جواب‌های بیشمار دیگری یافتم؛ مسائلی درهم گره‌خورده که هرکدام از گره‌هایشان آفتی به زندگی‌مان تزریق کرده است. دیدم که گویا ما، همان مردم مرید امام کوخ‌نشینان، چندان از جلوه‌های کاخ‌نشینی متنفر نیستیم. درست است اگر گفته شود «پسر فلان مسئول»، «دختر فلان وزیر» زندگی اشرافی دارند، برخی یقه می‌درند و دم از همدلی با درد مردم و عدل علی و بیت‌المال و... می‌زنند و ناآرام‌تر و عصبانی‌تر از قبل می‌شوند؛ ولی همانان در مواجهه با کلاس و تجمل و لوسترهای طلا و کاخ‌های آنچنانی و قبوض چند میلیونی، معمولا می‌گویند دزدی که نکرده است نوش جانش! گذشته از مساله دزدی و بیت‌المال به نظرم نکته‌ٔ دیگری نیست که خشم برخی را برانگیزد. دیگر اختلاف طبقاتی موجود نیز اذیتمان نمی‌کند. انگار چندان از تجمل و پزدادن بدمان نمی‌آید؛ فقط حسرتِنداشتنمان را شاید بخوریم. زمان‌هایی که اصل، صفا و صمیمت و لذت‌بردن از همنشینی یکدیگر است، در مواقع خاصی اتفاق می‌افتند و به طور معمول، اصل بر همان تجمل است. به قدری که گاهی خجالت می‌کشیم مهمان به خانه بیاید چراکه فلان‌جای دیوار ترک دارد. مبل در خانه نیست و... . همین تغییر ذائقه‌مان و علاقه‌مندی به تجمل و فاصله‌گرفتن از مرام کوخ‌نشینی به همراه یک جهان تهاجم فرهنگی و اباطیل درباره بد و سخت بودن ارتباط با آشنایان، تا توانسته صله‌رحم را کم کرده؛ برکت و رحمت مهمان را از خانه‌ها محروم نموده و ما را با هم غریبه کرده است. ارتباط‌های رودررو با مردم و تعارف‌هایمان فراموشمان شده و طبعا تاب‌آوری‌مان نسبت به رفتارهای هم کمتر شده است.

نمی‌دانم! جامعه‌شناس می‌خواهد و منصف و آمار دقیق. من هرجا از آدم‌ها «أَبی و عَصی و طَغی» دیدم، دیگر بقیه زندگی خشم بود و تکبر و عصبانیت و تجمل؛ اثری هم از اخوت و مروت یافت نشد.

زهرا علمی



امام حسینتهاجم فرهنگیکنترل خشم
عضو دفتر تحکیم وحدت تاسیس 1342
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید