1998. سالی پرچالش برای جولان کلمه آزادی در ترکیه. کلمهای با تعاریف مختلف که میتواند برخی را روشنفکر و برخی را مجرم نشان دهد. مادر و فرزندانش را به زندان بکشاند یا حتی آنان را به اعدام محکوم کند. واقعهای که برای خانم هدی کایا و سه دخترش رخ میدهد. مادری که درباره حجاب اسلامی مقاله مینویسد و همراه فرزندان نوجوان خود در تظاهرات قانون منع حجاب برای حفظ اعتقادات دینی و حجابشان شرکت میکند. واقعهای که از روی آن مستند "اعدام به جرم آزادی" شکل میگیرد.
مستندی سیاسی که در آن علیرغم تکرار مکرر کلمه آزادی، تعریفی قابل توجه از آن ارائه نمیشود. تعاریف و استدلالهایی که شاید برای درک بیشتر چرایی و چگونگی این اتفاقات و فهم آرمانهای خانواده کایا و دیگر همرزمانش لازم بودند.
مگر نه اینکه آنها بخاطر ازادی در حفظ حجابشان به زندان افتادند و رنجها کشیدند؟
خب این سوال به چه معناست؟ فردی میگوید آفرین به آنها برای استقامتشان. دیگری میگوید آفرین به حفظ حجاب و اعتقادشان. یا فردی میگوید در مساله بیحجابی هم پس همینکار را میکنیم. برای آزادی...
این نکته نشان میدهد که علیرغم اینکه مستند استقامت و مقاومت خانواده کایا و همرزمانش را به خوبی به نمایش گذاشته، اما به خوبی به تعاریف آزادی و اعتقاد و بستر بروز این معانی نپرداخته است.
«من اعتقاد دارم با حجاب باشم.»
«باید ما را آزاد بگذارند تا در جامعه باحفظ حجاب فعالیت اجتماعی داشته باشیم.»
«قانون منع حجاب باید برداشته شود!»
با خواندن جملات بالا در ابتدا شاید اینطور به ذهن متبادر شود که آزادی مساوی است با اینکه هرکاری بخواهم انجام میدهم؛ در حالیکه منظور چیز دیگریست.
به بیان دیگر، عبارات بکار رفته در مستند برای مخاطبان مختلف میتواند خوانشهای متفاوتی را بسازد و حتی برداشتی برخلاف اعتقادات کایا و هدف مستندساز را رقم بزند. همانطور که در کشور خودمان نیز سال گذشته جملاتی از این دست میشنیدیم. مگر نه اینکه پاسخ ما به کسانی که آزادی را به معنای رهایی از قید و بند و امکان انجام هرکاری میدانستند، اخطار به هرج و مرج در جامعه است؟ پس این تفاوت در پذیرش اعتراض در ترکیه، در عین مخالفت با اتفاقات سال گذشته با چه استدلالی قابل توضیح است؟
اینجا باید اشاره کرد که نباید اهمیت بستر بیان کلمه را فراموش کنیم.
آزادی در کشوری لائیک که مسلمانان زیادی در آن حضور دارند و حجاب جزء دستورات صریح دینی آنهاست، از طرفی با رعایت حجاب به هیچ شخص بیرونی آسیب روحی یا جسمی وارد نمیکنند و بر اساس حق آزادی در انتخاب دین در این کشور، شهروندان مسلمان نباید از حقوق اولیه تحصیل و اشتغال و فعالیت اجتماعی محروم شوند.
نهایتا به نظر میرسد برای جلوگیری از تعمیمهای نادانسته، هنگام ورود به واقعه فرهنگی-سیاسی اینچنینی، پرداخت هرچند اندک در مستند به این نکته، میتوانست آن را غنیتر کند.
البته این مستند به خوبی به اثرگذاری این مقاومت و حرکت مسلمانان ترکیه به همراه خانواده کایا در آشنا شدن شمار زیادی با اسلام و مسلمانان اشاره میکند. هرچند این تحول فکری-اعتقادی را در ادامه و جایی که در عرض چند سال و با فشارِ همین مردم، قانون منع حجاب لغو شد را دنبال نمیکند.
نهایتا به نظر میرسد با وجود آنکه مستندساز به سوژه بسیار مهمی ورود داشته و تاریخچه مهم و فراموش شدهای از ترکیه، اسلام، حجاب و اعتراضات را به تصویر کشیده است؛ میتوانست با انتقال مفاهیم و ارائه تعاریف، شرح و توصیف بستر جامعه و همچنین پیگیری این کنشها تا نتیجه نهایی، مستندی قویتر، که جایگاه محوری در این تاریخچه داشته باشد، تولید کند.