در شب عاشورا امام حسين به یارانشان گفتند دست اهل بیت مرا بگیرید و متفرق شوید گفتند آنان جز من با کسی کاری ندارند، گفتند ما سياهي لشكر نمي خواهيم، من شهيد گدايي نميكنم تعداد مهم نیست و همه كاري كردند كه يارانشان بروند اما چه اتفاقي افتاد؟
حتما همه مان حداقل يكبار حال و احوال یاران امام بعد از شنيدن اين حرف ها به گوشمان خورده است و از پاسخی که آنان دادند شنیده ایم، از سعیدبن عبدالله حنفی که گفت اگر میدانستم که برای یاری تو هفتاد مرتبه کشته میشوم و بدنم را آتش میزنند و خاکسترم را زنده میکنند باز از یاری تو دست بر نمیداشتم….شما را نمیدانم اما من وقتي اين حرف را مي شنوم ياد مردمم مي افتم! امتي كه امام دارد چنين مردمي پا در ركاب هم مي خواهد اما آيا واقعا امكان پذير است؟
ان همه آدم كه در سپاه پيامبر و حضرت امير و حتي خود امام حسين بودند، كساني كه در سابقه شان جانبازی در راه اهل بيت را هم داشتند، آن همه مسلمان که نامه نوشته بودند تا امامشان بیاید به آنی برگشتند و شدند کسانی که خون خدا را بر زمين ريختند! به تعبير برخي شايد توهم باشد اگر فكر كنيم مي شود روزي يك جامعه با میلیون ها آدم ميلون ها فكر و عقيده امام حسيني بشود و دنيا بشود صلح مطلق اما اي اهل العالم سني، شيعه، يهود و مسيح مگر شما منتظر منجي نيستيد؟
مگر قائل به اين نيستيد كه منجي براي آمدنش مقدمات مي خواهد؟ پس اين نويد را به شما ميدهم كه در درست نقطه اي ايستاده ايد؛ پياده روي مردمي اربعين، همان چيزي كه حتي در زمان سلطه ناکسان هم قطع نشد و مردم دست و پا دادند و جان دادند و از نجف تا كرب و بلا يا حسين گفتند و پياده رفتند، اصلي ترين مقدمه است.
در تفكر ما خطرناك ترين پرتگاه آن جايي است كه خيال كني دشمني تمام شده است و در شناخت به موقع دشمن و شگرد هايش غفلت كني، اصلا در نبود ظلم خيلي از معنا ها از دست مي روند، وقتي مي گوييم پياده روي اربعين بزرگترين مقدمه است يعني همين، يعني دولت هاي مستكبر و سرمايه سالار جهان چه بخواهند و چه نخواهند به اراده رب العالمين علم حسين به دست مردم اين چنين در جهان برافراشته شده و هر روز هم خیلی عظیم تری از مردم زیر چتر آن پناه میگیرند، مردمي كه در اين تعاملات ميليوني آموخته اند چگونه در سطح جهاني با هم تعامل کنند و دانسته اند آن چيزي كه در برش براي همه كس جا دارد و هرکس را به طريقي دلبسته ي خود كرده و به اندازه ي همه ي آدم ها راه براي آغوشش هست، خداي حسين است…
اینجا دقیقا همان جایی است که همه ي دلبسته هاي حسين دارند همديگر را پيدا ميكنند براي رقم زدن تحولات عظیم و تحقق نظم جديد جهاني كه تاج و تخت بعضي را ويران مي كند و کابوس دشمنان اسلام شده است.. كساني كه خيال كردند حرف اول را در دنيا پول مي زند و برای بایکوت کردن این حماسه حق پرستان دست به هر فتنه و آشوبی میزنند اما اینها باید بدانند اربعین اتفاقی است كه نه يك نفر، يك خانواده، يك پدر با زن و بچه اش تصمیم میگیرند گرسنه بمانند تا از زوار حسين به نحو احسن پذيرايي كنند، بچه هاي خانواده تا نيمه شب ظرف می شورند و دم صبح هم كه مي خوابند اگر زائر كاري داشته باشد و صدايشان نكند ناراحت ميشوند، این آن مغناطیسی است که هیچ چیز دیگری جز حسین ندارد!
مردمي كه هزار هزار بار از تمام خویش گذشته اند، تمام داراييشان را با هم شریک شدند تا بتوانند خادم محب حسين باشند و در هیئت ها و حسینیه ها و موکب ها ياد گرفته اند اول از مهمان پذيرايي كنند و حق مهمان خانم حضرت فاطمه سلام الله را تمام و كمال ادا كنند و بعد اگر چيزي ماند خودشان بنششينند و دور هم با هم بخورند، كساني كه امامشان فرموده بهترين برادر من کسی است که عیب من را به من هديه بدهد و در رودربایستی خوبي رفقایشان هم كه شده پيش خودشان تو دهني ها به شيطان داخل و خارج شان زده اند. دانش آموزان و دانشجويان و شاغلاني كه هم درس میخوانند تا به ميهن شان خدمت كنند و هم به وقتش جلوي دشمن سينه سپر میکنند و تكليف خود را خيلي خوب میدانند و این را از کودکی آموخته اند، از همان روز های فاطميه و محرم كه اشتياق خيلي از بچه دبستاني ها بوده و هست كه تکالیفشان را بنويسد و زودتر به خادمي هيئت محل بروند…شما بگوييد چه كسي مسئوليت پذير تر و پاي كار تر از اين مردم هست؟ خوش فكر تر از این مردمي كه پيش از ساز و دهل هاي پوچ حقوق زن قائل به حجاب بودند چون به حضور زن در اجتماع و تكليف اجتماعي و توانمندي زنان باور داشتند چه كسي که بنشیند و براي مسائل مهم یک ملت تصميم بگيرد؟!
مردمي كه براي يك چاي ريختن، جارو كشيدن در هيئت، براي يك قطره اشك! هزار بار به هم التماس دعا ميگويند چون اميد دارند که شاید خدا بغل دستيشان را بيشتر از آنها دوست بدارد و هرگز خود را از دیگری بهتر نميبينند، شما بگویید چگونه از این بهتر میشود آدم ها را تربیت کرد طوری که این اندازه برای دیگران ارزش و احترام قائل باشند و چه كسي بيشتر از اين عابدان رب العالمین، دیگری برايش اهميت دارد و مي نشيند تا حرف ريز درشت را بشنود؟
مردمي كه در طول سال بعضی شب ها خانه هایشان را هم حسينيه مي كنند تا با جمعيتي مختصر دور هم جمع شوند و روضه حسين(ع) بخوانند، كساني كه گرماي ۳۹ درجه عراق و حمامی که سخت گیر می آید و یک جای خواب به اندازه یک آدم به پهلو خوابیده کنار دیگرانی که نمیشناسند را به جان خریده اند تا فقط قدم به قدم سمت نینوا رهسپار شوند، سمت حسین علیه اسلام که برایشان همه كس است، ملجا همه ی درماندگی ها و انگیزه شروع ها و ادامه دادن ها در تصمیمات زندگیشان.
خودم بارها ديدم كه چگونه در موکب ها مي نشينند تاول هايشان را مي شمارند و به ياد كاروان و بيابان آرام اشك مي ريزند و حتي بعد ها هم كه خوب مي شود غصه مي خورند و دلشان براي تاول يادگاري راه كرببلا تنگ مي شود؛ کجا دیده اید که نه یک نفر، جماعتی این چنین پیاله رنج را سر بکشند و برایشان آب قند باشد؟! چه کسی از اين مردم در در مسيرش استوار تر براي كار هاي سخت؟ مردمي که پای سفره اهل بیت و آیه های پروردگار این چنین تربیت شده اند و در دوران هاي دفاع مقدس ثابت كرده اند پاي اسلام كه به ميان باشد پول كه هيچ، حتي عزيزترين هایشان، خودشان و زن و بچه شان را هم براي مبارزه با هيكل درشت و پنبه ای مستكبران جهان فدا مي كنند تا اسلام باقی بماند.
آنچه که ما امروز از پیاده روی اربعین میبینیم و میشنویم، با وجود همه ی بدخواهان و سنگ اندازانی که در این راه هستند یک چشمه از قدرت اراده مردم است و فقط اگر بستر براي تحقق اراده ميليوني شان فراهم شود و دولت ها این را اولویت اول خود بدانند، خواهند ديد كه مردم با فطرتی که دارند چگونه در اين مسير به خاطر تقرب به خدا از هم سبقت ميگيرند و كار را پيش مي برند.
ریحانه آنالویی