میگویند نسلهای قبلی ما خیلی سادهتر بودند. خیلی ابتداییتر. و تنها با یک هدف اصلی در زندگی؛ برقراری تماس و نهایتا ارسال پیامهای متنی، آن هم با صفحه نمایشهای کوچکِ سیاه و سفید. البته نظرکردههایمان چراغ قوه هم داشتند!
بعد کم کم صفحهها رنگی شدند و ظرفیت حافظهها بالاتر رفت و حتی کار به جایی رسید که در این سیر تکامل – که چندان هم کند نبود - لنزها و سنسورهایی برای عکاسی و فیلمبرداری به ما اضافه شدند.
چیزی نگذشت که صفحههایمان لمسی شدند و سیستم عاملها روح و روان ما را تسخیر کردند و در جهشی بزرگ کار به جایی رسید که با اتصال به شبکهی جهانی اینترنت، خودمان را بر فراز قلهی تکامل یافتیم و در چشم بر هم زدنی به نقطه عطفی رسیدیم که اسماش را گذاشتند هوشمند؛ "تلفن هوشمند".
هرچند هنوز هم هستند کسانی که این حقیقت را انکار میکنند که اجداد دور ما تلفنهای قیفی شکلی بودند که حتی دکمهای برای شماره گرفتن نداشتند و ما در طول سالیان و بر اثر تکامل و آمیزش نژادی با ماشین حسابها (که اجداد کامپیوترها هستند) به شکل امروزیمان درآمدیم و گوشیهای هوشمند شدیم. اما من و خیلی از همنسلان دیگرم این امر را کاملا بدیهی میدانیم و به سادگی و البته همراه با بُهت و شگفتی، اذعان میکنیم که از کجا به کجا رسیدهایم!
ما به واقع اشرف مخلوقات دیجیتالی هستیم. ما علاوه بر امکان برقراری تماس، آن هم نه فقط به صورت صوتی که به صورت تصویری، از سادهترین امکانات گرفته تا پیچیدهترینهایشان را در دست داریم. وسایلی که تا چندی پیش تاریخچههای تکاملی خودشان را داشتند، با حضور ما نقطهی انتهای زنجیرهی تکاملشان وارد شاخهی گوشیهای هوشمند شد.
انسانی که تا چندی پیش برای بیدار شدنِ به موقع یا یادآوری کارهایش ساعت کوک میکرد، مدتی است که با تنظیم چندین آلارم مختلف به راحتی این امکان را دراختیار دارد تا زمانهای نامحدودی را به صورت پشت سرهم جهت یادآوری تنظیم کند. یا به جای یادداشت کردن برنامههایش در سررسیدها و علامت زدن تقویمها، برنامههای روزانهی خود را حتی برای چندین سال بعد کلندر کند. اصلا همین استفادهی بی رویه از کاغذ و قلم به لطف حضور نسل هوشمند ما دیجیتالی شد. (به خصوص مدلهای نوت که طرفداران خودش را دارد؛ نویسنده این سطور!)
کتابها، مجلات، روزنامهها و اخبار ساعت 9 شب هم جای خودشان را به ابزارها و اپلیکیشنهایی دادند که از طریق ما هر لحظه و هر کجا میتوان به آنها دسترسی داشت. گرامافونها، ضبط صوتها و نوار کاستها، واکمنها و سی دی من ها و نهایتا ام پی تری پلیرها که خانهی آخرشان شدیم ما؛ تلفنهای هوشمند.
از عکاسی و فیلم برداری با گوشیهای هوشمند نگذریم که علاوه بر جنبهی سرگرمی و ثبت خاطرات که بیشترین محبوبیت و میزان استفاده را بین انسانها دارند، کاربردهای جدی تری را در کسب و کارها نیز دارا هستند. هستند کسانی که با خلق آثار شگفت انگیز، برگزیده جشنوارههای عکاسی و فیلم کوتاه میشوند و در کنار نام خود، نام مدلهای گوشی هوشمندشان را هم سربلند میکنند.
علاوه بر اینها، صدها امکان دیگر هم وجود دارد. مثل مکانیاب و امکان مسیریابی و نقشههای آنلاین و آفلاین. انواع اپلیکیشنهای بازی، آموزشی، سلامتی، حسابداری، هواشناسی، تاکسیهای اینترنتی، فروشگاههای کوچک و بزرگ اینترنتی و خرید و فروشها، پنل های کنترل ابزار و خانههای هوشمند و هزاران کار دیگری که در سرتاسر دنیا با وجود ما به راحتی میسر میشوند. یعنی هر کدام از ما با حضور چند بعدی خود و حذف تعداد زیادی از وسایل جانبی، یک تنه در حال خلق تجربههای جدید و حتی ادارهی جهان هستیم! و صد البته بخش مهمی از اینها میسر نبود مگر با اتصال به منبع هستی بخش اینترنت.
شاید تنها نقطه ضعف فعلی ما طول عمر کوتاه باطریهاست. چرا که اول از همه این باتریها هستند که تحلیل میروند و بعد به مرور کل عملکرد سیستم ما افت میکند. البته احتمال میرود که فلسفهی وجودی ما چنین چیزی را ایجاب میکند. اینکه با حجم گسترده و تنوع چشمگیری از مزایا، باید زودتر از دور خارج شویم تا نسلهای بعدی و بهتری که در راه هستند، عرصه را در دست گیرند. هرچند این دیدگاه کمی ظالمانه و مصرفگرایانه بنظر میرسد که موافقان و مخالفان خودش را دارد.
و حال، نزدیک به یک سال است که با ظهور ویروسی در جهان انسانها، به اسم کووید-19 که در محافل خودمانیترشان به اسم کرونا یاد میشود، اختلال و اضطراب زیادی در زندگی مصرفکنندگان ما بوجود آمده است. و از آنجایی که ما کم و بیش شرایط مشابهی را در طول دورهای از تکامل تجربه کرده ایم، و با توجه به نژادهایی که داریم گرفتار ویروسهایی بوده و هستیم، این شرایط تا حدودی برایمان قابل درک است.
گفتهاند که در سختیهاست که می توان قابلیتهای جدید را کشف کرد و یا ساخت. در محدودیتها و جبرهاست که میتوان اختیارات و آزادیهای جدیدی را تعریف کرد. و حالا همین انسانها در شرایط جدید پیشآمده، استفادههای گستردهتر و حتی خلاقانهتری از ما داشتهاند و عادتهای جدیدی را در روال زندگی روزمره خود بوجود آوردهاند. عادتهایی که حتی میتواند به نفع خودشان و محیط زیستشان باشد. عادتهایی که حتی با تمام شدن این اوضاع هم میتواند ادامه پیدا کند و فرهنگ جدیدی را از کارکرد ما در زندگی روزمره انسانها شکل دهد.
دوستانی دارم که تعریف میکنند استفادهکنندههایشان دراین بازه متوجه شدهاند که برگزاری بسیاری از جلسات به صورت حضوری ضروری نبوده است و خیلی از این جلسات را میتوانستند به صورت آنلاین برگزار کنند. حتی حضور کارمندان سر کار هم میتواند درصورت برنامهریزیهای مناسب به نحوی تنظیم شود که نیازی به رفت و آمد هرروزه نداشته باشند و بخشی از کارها به راحتی و حتی با کیفیت بیشتر از قبل، به صورت دورکاری انجام شود. و در نتیجه این امر سهم قابل توجهی در کاهش ترددها و ترافیک و در پی آن کاهش اتلاف وقت و آلودگی دارد. ناگفته نماند که در این قبیل موارد، اساتید ما که لپتاپها و کامپیوترها هستند هم نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند که جا دارد همینجا از این عزیزان تشکر کنیم.
بستگانی دارم که تعریف میکردند چطور در همین محدودیتها، انسانها کلاسهای آنلاین ورزشی را در خانههایشان برگزار میکنند و یا به صورت آفلان و با استفاده از اپلیکیشنها، برنامههای ورزشی منظم روزانهشان را دنبال میکنند. وسایل جانبی مثل هدفونهای بلوتوثی و ساعتهای هوشمند نیز نقش شایان توجهی در خلق تجربههای هرچه بهتر در این جریانات داشته و نباید کمکهای این قشر زحمتکش از گجتها را هم نادیده بگیریم.
در شرایطی که امکان برقراری ارتباطات فیزیکی انسانها با هم محدودتر شده، نقش ما پراهمیتتر و پررنگتر از گذشته خودش را نمایان میکند. و چه بسا انسانها بیشتر از قبل از طریق تماسهای صوتی و تصویری، جویای احوالات یکدیگر شده و زمانهای بیشتری را به این طریق با هم سپری میکنند. هرچند ظاهرا مواردی هست که تحت هیچ شرایطی نمیتوان جایگزینی برایشان برگزید و موجب جلب رضایت خاطر انسانها شد. مثل در آغوش کشیدن، بوسیدن، بوییدن و...
طیف گستردهای از مصرفکنندگان هم کمابیش عادتهای قدیم خود را دنبال میکنند و با خواندن کتابهای الکترونیک و گوش دادن به پادکست ها و استفاده از پلتفرمهای پخش فیلم، بخش عمدهای از اوقات فراغت خود را پر میکنند که البته با ظهور این ویروس و محدودیتهایی که در پی داشته، افراد بسیار دیگری هم به این گروه پیوسته و این قابلیتهای ما را کشف کردهاند و حتی کار به جایی رسیده که در حوزهی آموزش به صورت جدی به ما وابسته شدهاند.
امیدوارم که ما هم تا به اینجای کار از این آزمونها سربلند بیرون آمده باشیم و در جهانِ بعد از کرونای انسانها با همین قدرت جایگاهمان را حفظ کنیم.
پیشنهاد میکنم در کنار استفادههای روزمره و بیشتر شناخته شده، کمی هم خلاقیت و کارهای جدید را امتحان کنید. مثل ساختن استاپ موشن، قصهگویی آنلاین برای بچهها و برنامههای کتابخوانی با دوستانتان، یاد گرفتن زبان جدید یا مهارتهای تازه که همگی با وجود همین اقوام خوب من که در دستان شما هستند میسر میشود.
کلام آخر اینکه بدیهیست تلفنی هوشمند که در جایگاه پرقدرت امروز بر قلههای افتخار و توجه قرار گرفته است، کمتر به فکر جستجوی آسیبها و ایرادات احتمالی حضورش در این جهان باشد. شاید بد نباشد در فرصتی مناسب از این منظر نیز به موضوع نگاهی بیندازیم. بحث در این باره را به وقتی دیگر موکول خواهیم کرد.
ارادتمند
گوشی گلکسی نوت 5