از گذشته های دور، انسانها همواره، نیازهای مادی داشتند و برای برطرف کردن آنها، با یکدیگر در ارتباط بودند؛ چرا که براساس اصلی قدیمی و نانوشته، «همه چیز را همگان دانند.»
البته ما آن را کمی تغییر می دهیم، پس می نویسیم: «همه چیز را همگان دارند»
در هر حال، براساس این اصل، ما انسانها همیشه بخاطر برطرف کردن نیازهایمان بهم نیاز داشتیم، پس طبیعی است که پیشینه ی اولین خرید و فروش ها و معاملات و دادوستد ها به خیلی قبل از اولین تمدن ها، برگردد.
اما همانطور که همه می دانیم اولین معاملات و دادوستدها هم مشکلات زیادی را با خود به همراه داشت، چرا که بارها و بارها ثبت شده که در گذشته های دور یک شخص باید بطور متوسط زنجیره ای از نیازها و خواسته هایی را برطرف می کرد تا در نهایت نوبت به نیاز خودش می رسید. و این کار به صرف زمان بر بودن در مواقعی بی فایده بود. مثلا روزی شخصی به گیاهی دارویی برای خانواده مریضش نیاز داشت و به پیش شخصی که کارش جمع کردن گیاهان بود، می رود واز او می خواهد تا مقداری از گیاهانش را به او بدهد. شخص عطار به او گفت:
- مشکلی نیست، اما من به مقداری آرد برای نان نیاز دارم اگر آرد را برام بیاری، من هم به تو به همان اندازه از گیاهان دارویی ام می دهم. شخص داستان ما به پیش کسی که کارش آرد کردن گندم و جو بود می رود و از او مقداری آرد می خواهد و او نیز در جواب می گوید:
-باشه، ولی من به مقداری برنج نیاز دارم، برام مقداری برنج بیار تا به تو ارد بدم.
مرد داستان ما، به پیش شالیکار می رود و از او مقداری برنج می خواهد و او نیز در جواب می گوید:
- باشه، بهت می دم ولی من هم در عوض به مقداری میوه نیاز دارم، برام مقداری میوه بیار تا به تو برنج بدم.
خلاصه داستان اینکه، این روند آنقدر تکرار می شود که به مرد خبر می رسد که همسر و فرزندانش در اثر بیماری ویروسی مرده اند.
بهرشکلی این خبر به گوش پادشاه وقت می رسد و او را به شدت متاثر می کند، چرا که یک مرد در سرزمینش تنها به خاطر نبود سیستم اقتصادی درست، خانواده اش را از دست می دهد، پس این غیر قابل بخشش است و باید این سیستم تصحیح شود. در نتیجه همفکری ها و مشورت هایی که با بزرگان و با تجربگان در صنعت اقتصادی می کند، به این نتیجه می رسد که تنها راه این مشکل این است که باید ابزاری را بوجود آورد تا بوسیله آن هر شخص به سرعت و به راحتی بتوانند مود مورد نیاز زندگیشان را مستقیما بگیرند. پس دستور ضرب سکه را می دهد.
از آن پس اعلام می کنند که این سکه ها، با طرح رایج شاهی، پول رایج کشور است و اداره خزانه داری را موظف می کند تا از این پس از سکه ها علاوه بر کالاهای و محصولات مورد نیاز مردم، به آنها مقدار معینی سکه به عنوان حقوق شخص استفاده شود، و برای رایج بودن و سکه در دست مردم بودن، به هر دلیل و بهانه ای، پولی به مردم داده می شد. مثلا در ازاء بدنیا آمدن فزرندی جدای از پسر یا دختر بودنش، به زن در صورت شاغل نبودن، بدون در نظر گرفتن داشتن همسر یا نداشتن آن، خزانه داری موظف به پرداخت 3 سکه طلا بود. و در صورت شاغل بودن، به او حق استفاده از مرخصی با گرفتن حقوق تمام وقت، داده می شد.
مرد هم اگر کارمند دولت بود، می توانست کارش را به پاره وقت کاهش دهد، در حالی که حقوق تمام وقت را می گرفت؛ چون ایرانیان باستان معتقد بودند که آموزش و تربیت فرزند به شکل نیکو، مسئولیتی پاک و زیبا بود که باید هر دو مادر و پدر آن را انجام دهند و نباید این مسئولیت مهم بر عهده تنها یک تن بود.
خلاصه اینکه اولین سکه ها و دادوستد با سکه اینطور بوجود آمد. اما رفته رفته با پیشرفت وضع زندگی مردم، و گسترش خرید و فروش و معاملات تجاری، همچنان مسئله ای بود که ذهن همگان را به خود جلب می کرد، و آن این بود که در طول سفر امنیت جانی و مالیشان بخاطر حمل سکه ها بخطر می افتاد و اصلا نمی شد سکه ها را در حجم زیاد با خود به سفرای کاری برای تجارت و معاملات برد. پس سران آن زمان به این فکر کردند که برای حجم پول های زیاد بهتر است که از اوراقی و برگهایی استفاده کرد که مثلا 30000 سکه طلا در نزد فلان صرافی دولتی و ... دارند و شخص می تواند به آنها برود و پولهایش را بگیرد.
به این ترتیب کم کم، اوراق ها و برگهای پول کوچک تر و کوچکتر و جمع و جور تر شدند برای حمل راحت تر تا اینکه تبدیل به اولین اسکناس ها شدند؛ و از آنجایی که هر کشور، با توجه به پول رایج خود چنین حرکتی در زکینه پول زد. اولین اسکناس ها برای هر واحد های پولی بوجود آمدند. همناطور که می دانیم، با پیشرفت روز افزون تکنولوژی اسکناس ها جای خود را به کارت ها دادند و کارت ها جای خود را به پرداخت آنلاین از طریق درگاه های پرداختی، به این ترتیب با ادامه روند تکنولوژی همچنان ادامه دارد.